eitaa logo
ندای قرآن ونهج البلاغه جبهه حامیان ولایت
177 دنبال‌کننده
145 عکس
31 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت همه دوستان بزرگوار وقتتون بخیر با شرح حکمت اول نهج البلاغه باموضوع ها در خدمت دوستان هستیم
⬅️قال عليه السلام : كُنْ فِي الْفِتْنَةِ كَابْنِ اللَّبُونِ لاَ ظَهْرٌ فَيُرْكَبَ وَ لاَ ضَرْعٌ فَيُحْلَبَ. ⬅️امام على (ع) فرمود: به هنگام بروز فتنه چون اشتر دو ساله باش كه نه پشتى استوار دارد كه بر آن سوار توان شد و نه پستانى شيرده، كه از آن شير توان دوشيد. ۱
⬅️فتنه، در اصل به معناى قرار دادن طلا در کوره است تا از ناخالص جدا شود سپس به معناى هرگونه و امتحان و بلا و عذاب و حتى شرک و بت پرستى و  هاى اجتماعى آمده است و در اینجا منظور همان آشوب هاى  اجتماعى است.. ⬅️لبون، به شترى گفته مى شود که به جهت زائیدن مکرر پیوسته در پستانش شیر است (لبون به معناى شیر دار است از ماده لبن) و ابن لبون به بچه چنین شترى گفته مى شود که دو سال آن تمام شده و وارد سال سوم شده است; نه قوت و قدرت چندانى دارد که بتوان بر پشت او سوار شد و نه پستان پر شیرى (زیرا هم کم سن و سال است و هم نر) و به این ترتیب هیچ گونه استفاده اى از آن در آن سن و سال نمى توان کرد. ظهر به معنی پشت است . ⬅️حلب به معنی سرازیر شدن شیر .اشک چشم .اب دهان ولوله حالب که مجرای ادرار از کلیه به مثانه است هم از این ریشه است . ⬅️ضرع معانی زیادی دارد .از جمله نزدیک شدن به جیزی .ضعیف شدن .رام شدن .و پستان و …… در این حکمت به همین معنای پستان بکار رفته است . ⬅️ باتوجه به معانی کلمات روشن مى شود که هدف امام این است که به هنگام شورش هاى اهل باطل و فتنه هاى ناشى از خصومت آنها با یکدیگر نباید دست این و آن شود. باید خود را دور نگه دارد و به هیچ یک از دو طرف که هر دو اهل باطل اند کمک نکند. ۲
⬅️در هنگام فتنه معمولاً هر کدام از طرفین به سراغ بانفوذ و باشخصیت مى آیند تا از نفوذ و قدرت آنها براى کوبیدن حریف استفاده کنند. در این هنگام باید این افراد بلکه تمام افراد، خواه ضعیف باشند یا قوى. نهایت مراقبت را به خرج دهند که در دام  گران و غوغاسالاران نیفتند مبادا دین و یا دنیاى آنها آسیب ببیند و در بعضى از روایات جمله «ولا وَبَر فَیُسْلَب» نیز به آن افزوده شده است یعنى شتر دو ساله پشمى هم ندارد که آن را بچینند و از آن استفاده کنند. ⬅️نمونه این فتنه ها در صدر اسلام و قرون نخستین فراوان بود که امامان اهل بیت و یارانشان همواره از آن کناره گیرى مى کردند حتى داستان ابومسلم بر ضد بنى امیه گرچه در ظاهر براى کوبیدن باطلى بود ولى در باطن براى تبدیل باطلى به باطل دیگر و حکومت بنى عباس به جاى بنى امیه بود. به همین دلیل هنگامى که ابو مسلم به وسیله نامه اى پیشنهاد حکومت و خلافت را به امام صادق(علیه السلام) کرد امام آن را نپذیرفت زیرا مى دانست در پشت پرده این قیام چه اشخاصى کمین کرده اند و به تعبیر دیگر امام مى دانست این یک فتنه است که دو گروه باطل به جان هم افتاده اند و نباید به هیچ کدام امتیازى داد. ⬅️دوستان توجه فرمایید که نوعی از فتنه هست که بین دو گروه و باطل پیش میاید .و انسان به شک میافتد که کدام حق و کدام باطل است .و امر بر انسان مشتبه میشود . درین گونه موارد بهتر است خود را فتنه نکند . ۳
⬅️شخصی نزد مولا علی (ع )مراجعه ومیگویند که من در جنگ بین شما و گروهای دیگر که سه جنگ اتفاق افتاده .نمیدانم که کدام حق اید  و کدام باطل .و بعد میگوید من نمیخواهم از سربازان تو بیرون بروم  تو مرا به جایی بفرست که اسلام و کفر در گیر باشد و یا اسلام و یهودی و…. حضرت موافقت میکنند و او را به مرز ایران و روم میفرستد. ⬅️در نهج البلاغه امام (ع) از حاکمیت بنی امیه نیز به یاد کرده اند وشاید به این دلیل است که بنی امیه بقدری تبلیغات وسیع داشته که حق و باطل برای مردم روشن نبود.(دقیقا مثل تبلیغات رسانه های استکبار) و گاهی هم میشود شامل دو گروه حق هم بشود .هر دو حق اند اما در بعضی حوزه ها هر کدام نظری دارند و تشخیص حق و باطل برای انسان سخت میشود . ⬅️باید بدانیم که همیشه عده تئوریسین هستند که نظریه میدهند امام (ع )میفرمایند به اینها شیر ندهید .تغذیه هم  نکنید این ها را . و معمولا این ها هستند که های سیاسی جهان را میسازند .امام علی (ع) در یکی از تذکرات خود میفرمایند که این مردم هستند که معاویه را سر کار اوردند. ⬅️و اما  قسمت دوم کلام مولا علی( ع) اشاره به جامعه دارد .این ها جامعه هستند که نشان نمیدهند در کدام طرف هستند . منافع خیلی جدی اقتصادی دارند کسب و کار برای اینها از همه چیز مهمتر است . امام (ع) تذکر میدهند که درین گونه مواقع منافع خود را بر حق ترجیح ندهید.و جانب حق را بگیرید . ۴
⬅️انسان مومن و با بصیرت چون نسبت به حق و باطل حساس است باید ابزارهای شناخت حق و باطل را بدست اورد. ⬅️سوره مبارکه الأنفال آیه ۲۹ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا إِن تَتَّقُوا اللَّهَ يَجعَل لَكُم فُرقانًا وَيُكَفِّر عَنكُم سَيِّئَاتِكُم وَيَغفِر لَكُم ۗ وَاللَّهُ ذُو الفَضلِ العَظيمِ﴿۲۹﴾ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اگر از(مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، برای شما وسیله‌ای جهت جدا ساختن حق از باطل قرارمی‌دهد؛ (روشن‌بینی خاصّی که در پرتو آن، حق را از باطل خواهید شناخت؛) و گناهانتان را می‌پوشاند؛ و شما را می‌امرزد؛ و خداوند صاحب فضل و بخشش عظیم است. ۵
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی وما رستگار اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم ان شاءالله دوستان بامطالعه حکمت اول نظراتشون رو درباره این تفسیر ارائه فرمایند موفق وسربلند باشید التماس دعا قریش حسین پور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پیامبر اكرم (ص) فرمودند: 🔷 اى على اگر تو نبودى بعداز من مؤمنان شناخته نمى شدند. 📖کنزالعمال، ح ۳۶۴۷۷ 🌹عید غدیر مبارک🌹
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت همه دوستان بزرگوار وقتتون بخیر با شرح حکمت دوم نهج البلاغه باموضوع ارزش ها در خدمت دوستان هستیم
⬅️قَالَ (علیه السلام): أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ، وَ رَضِيَ بِالذُّلِّ مَنْ كَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ، وَ هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَيْهَا لِسَانَه.   ⬅️امام علی (ع): آن که جان را با طمع ورزی بپوشاند خود را پست کرده، و آن که راز سختی های خود را آشکار سازد خود را خوار کرده و آن که زبان را بر خود حاکم کند خود را بی ارزش کرده است. ۱
◀️افراد طمع كار انسان هاى ضعيف، زبون، دون همت و فاقد شخصيت اند و چون اعتماد به نفس ندارند سعى مى كنند از طريق وابستگى به ديگران به مقصود خود برسند. در مقابل اين صفت رذيله فضيلتى است كه از آن به عنوان «يأس عَمّا في أيدِى النّاسِ; قطع اميد از آنچه در دست ديگران است» تعبير شده و به بيان ديگر قناعت به آنچه خود دارد. ۳
◀️امام علی (ع) پیرامون طمع و آثار آن می فرمایند: «طمع بردگى جاويدان است»; (اَلطَّمَعُ رِقٌّ مُؤَبَّدٌ). ◀️حقيقت طمع،علاقه شديد به امور مادى است كه در دست ديگران است و شخص طماع براى رسيدن به آن هر گونه خضوع و ذلت را مى پذيرد و به همين دليل همچون برده اى است در برابر كسى كه طمع از او دارد و طماع غالباً اين صفت رذيله را با خود حفظ مى كند از همين رو امام(عليه السلام) آن را نوعى بردگى ابدى شمرده است. ۲
امام باقر(عليه السلام) می فرمایند: «بِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ لَهُ طَمَعٌ يَقُودُهُ وَبِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدُ لَهُ رَغْبَةٌ تُذِلُّهُ; چه بد انسانى است آن كس كه طمعى دارد كه وى را به هر سو مى كشاند و چه بد انسانى است كسى كه علاقه به چيزى دارد كه سبب ذلت او مى شود». ۴
◀️ امام على بن الحسين(عليهما السلام)مى فرمايد: «رَأَيْتُ الْخَيْرَ كُلَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ في قَطْعِ الطَّمَعِ عَمّا في أيْدِى النَّاسِ; تمام خوبى ها را در قطع اميد از آنچه در دست مردم است ديدم». ۵
◀️امام صادق(عليه السلام) در جواب اين سؤال كه چه چيز ايمان را در قلب راسخ و ثابت مى دارد مى فرمايد: «الْوَرَعُ» (تقوا و پرهيزگارى) و در پاسخ اين پرسش كه چه چيز ايمان را از قلب انسان خارج مى كند مى فرمايد: «الطَّمَعُ». شخص طماع در واقع نه اعتمادى به خدا دارد و نه ايمان درستى به رزاقيت او به همين دليل دست نياز به سوى اين و آن دراز مى كند. ۶
◀️ از رسول خدا(صلى الله عليه وآله)نقل شده و مى فرمايد: «الطَّمَعُ يُذْهِبُ الْحِكْمَةَ مِنْ قُلُوبِ الْعُلَماءِ; طمع علم و دانش را از دل هاى دانشمندان دور مى سازد». دليل آن اين است كه علم و دانش نياز به حريت فكر و آزادمنشى دارد در حالى كه شخص طماع چون اسير خواسته هاى خويش است نمى تواند درست بينديشد و چه بسا براى رسيدن به مقصود خود كارهاى خلاف ارباب قدرت و مقام را توجيه كند و به بيان ديگر، طمع نوعى مستى و تخدير فكر مى آورد و به طمّاع اجازه نمى دهد درست بينديشد. ۷
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی وما رستگار اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم ان شاءالله دوستان بامطالعه حکمت دوم نظراتشون رو درباره این تفسیر ارائه فرمایند موفق وسربلند باشید التماس دعا قریش حسین پور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم باسلام خدمت همه دوستان بزرگوار وقتتون بخیر با شرح حکمت سوم نهج البلاغه با موضوع بخل وترس وفقر در خدمت دوستان هستیم
⬅️وَ قَالَ [علیه السلام] الْبُخْلُ عَارٌ وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ وَ الْفَقْرُ یُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ وَ الْمُقِلُّ غَرِیبٌ فِى بَلْدَتِهِ . ◀️امام علی (ع) میفرمایند بخل ،ننگ است و ترس مایه نقصان، فقر شخص زیرک را از بیان دلیلش گنگ میسازد وآنکس که فقیر وتنگدست است حتی در شهر خود غریب است.. ⬅️امام (ع) در این حکمت به چهار نقطه ضعف اخلاقى و اجتماعى انسان اشاره میکند و آثار سوء هر یک را بیان میفرمایند تا همگان از آنها فاصله بگیرند. نخست میفرمایند: «بخل ننگ است»؛ (الْبُخْلُ عَارٌ) البخل: بخل، تنگ چشمی عار: ننگ اینجا به چند نکته اساسی اشاره میکنیم ۱
✅نکته اول: معنای بخل ◀️بخيلي مکن هيچ اگر مردمي همانا که کم باشي از آدمي(فردوسی) بخل یعنی دوست نداشتن بذل و انفاق یعنی که انسان حاضر نباشد چیزى از مواهب خداداد را در اختیار دیگران بگذارد، هرچند امکانات او بسیار بیش از نیازهاى او باشد و در مقابل آن اسراف در انفاق و افراط در بخشیدن است؛ یعنی جود و سخاوت بیشتر از حد داشتن که گاه سبب میشود انسان حتى وسائل مورد نیاز خود را به دیگران ببخشد و خود به کمترین مواهب حیات قناعت کند. که آن هم مذموم است. ◀️خداوند در سوره آل عمران/180 می فرماید: کسانی که بخل می ورزند و آنچه را خدا از فضل خویش به آنان داده، انفاق نمی کنند، گمان نکننداین کار به سود آنهاست؛ بلکه برای آنها شرّ است. به زودی در روز قیامت آنچه را که بخل ورزیدند، همانند طوقی بر گردنشان می افکنند و میراث آسمانها و زمین خداست و خداوند از آنچه انجام می دهید، آگاه است. ◀️بهترین حالت میانه روی است؛ چنان که قرآن می فرمایند: «و لا تجعل یدک مغلولة…» و دستت را بسته به گردن خود قرار مده (در انفاق واجبات بخل نورز) و آن را به تمام نیز مگشای (چندان انفاق مکن که خود نیازمند شوی) که ملامت زده و وامانده خواهی نشست. اسرا/29 وَ قَالَ (عليه السلام) کُنْ سَمْحاً وَ لَا تَکُنْ مُبَذِّراً وَ کُنْ مُقَدِّراً وَ لَا تَکُنْ مُقَتِّراً. بخشنده باش اما زياده روي نکن، در زندگي حسابگر باش اما سخت گير مباش ۲
✅نکته دوم: سبب بخل ◀️سبب بخل حب نفس و مال است؛ به طوری که گاهی به ادا نکردن حقوق واجب مانند: خمس و زکات (ادای حقوق فقرا) و نفقه ندادن (دادن حقوق اهل و عیال) منجر می شود. اگر انسان توانایی بخشیدن به نیازمندان را داشته باشد، ولی بخل ورزد و مالش را از دیگران بیشتر دوست بدارد، به معنای آن است که در انسانیت او عیب و نقصی وارد شده است و به همین سبب، بخل مذموم است. ◀️بخل، حالتی درونی است و نبخشیدن مال که در بیرون ظاهر می شود، ثمره صفت بخل است، نه خود بخل. پس چه بسا کسی بسیار ببخشد، اما نه به سبب داشتن صفت جود و سخاوت، بلکه به جهت ریا، تظاهر و اغراض شخصی و مادی ۳
✅نکته سوم بخل انواع گوناگون دارد؛ بخل در آبرو، مال، علم و یا موقعیت اجتماعی و … . مثلا در جایی که تعلیم شایسته است یا استفاده از آبرو و اعتبار به نفع دیگران ضروری است، اگر خودداری شود بخل به حساب می آید. اکثر مردم کلمه بخل را در مورد امساک های مالی به کار می برند؛ در حالی که معنای آن وسیع تر از امساک مالی است. از یک طرف انتظار کمک مالی و از طرف دیگر بی‏حاصل ماندن این انتظار و در آخر هم، متهم کردن یکدیگر به بخل باعث می‏شود که بخل تنها در امساک‏های مالی استعمال شود. اگرچه مردم تحت تأثیر تحولات فرهنگی جوامع گرفتار انحطاط شده اند و بخل در نظر آنها عار نیست این تصور باعث از بین رفتن زشتی صفت بخل نمی شود زیرا معیار و میزان سنجش ننگ بودن بخل، معیار حقیقت هاست نه واقعیت ها. ۴