eitaa logo
ندای قرآن ونهج البلاغه جبهه حامیان ولایت
176 دنبال‌کننده
145 عکس
31 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم باسلام خدمت همه دوستان طاعات و عبادات قبول باشه با حکمت سی ام نهج البلاغه با موضوع " مغرور نشدن از ستارالعیوبی خداوند" در خدمت بزرگواران هستیم
⬅️ حکمت سی ام ؛اشاره به يکى از صفات پروردگار یعنی ستار العيوب بودن است. ⬅️با رحمت واسعه اش گناهان پنهانى بندگان را افشا نمى کند تا آبروى آنها در نزد دوست و دشمن ريخته نشود شايد بيدار شوند به سوى خدا باز گردند و از گناهان خويش توبه کنند و دست بردارند. ⬅️ متاسفانه بسياری افراد از اين لطف و رحمت الهى سوء استفاده مى کنند و گمان دارند گناهى نکرده اند يا اگر گناهى مرتکب شده اند خداوند بدون توبه آنها را مشمول عفو خود قرار داده است.!!! ۱
⬅️امام علی (عليه السلام) در اينجا هشدار مى دهد که از اين لطف و عنايت الهى مغرور نشويد به خصوص اين که ممکن است اين از قبيل نعمت هاى استدراجى باشد يعنى خداوند گروهى از گنهکاران را لايق عفو و بخشش نمى بيند; آنها را به حال خود رها مى کند تا مجازاتشان را به تأخير بيندازد تا پشتشان از بار گناه سنگين شود و آنگاه به شدت آنها را گرفته و مجازات مى کند. ⬅️در ضمن اين سخن درسى است براى بندگان که آنها هم ستار العيوب باشند و به محض اطلاع از گناهان پنهانى کسى، به افشاگرى برنخيزند و آبرويش را نريزند و به او مجال اصلاح خويشتن و توبه دهند. ۲
⬅️دوستان گرامی کمتر کسى وجود دارد که عيب و خطايى در پنهان نداشته باشد اگر باب افشاگرى گشوده شود، همگان نسبت به يکديگر بى اعتماد مى شوند و سرمايه اصلى جامعه که اعتماد است از دست مى رود و اینجا هم خداوند یک اخلاق اجتماعی رو در روابط انسانها معرفی کرده است ان شاءالله همگی ما با رعایت این خصلت زیبای اخلاقی در حفظ اسرار بقیه انسانها کوشا باشیم همچنین با عدم سوءاستفاده از ستارالعیوبی خداوند سعی در درست کردن اخلاق انسانی خود بجای ادامه اخلاق نادرست شویم ۳
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی وما رستگار اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم ان شاءالله دوستان بامطالعه حکمت سی ام نظراتشون رو درباره این تفسیر ارائه فرمایند موفق وسربلند باشید التماس دعا قریش حسین پور
بسم الله الرحمن الرحیم باسلام خدمت همه دوستان طاعات و عبادات قبول باشه با حکمت سی ویکم نهج البلاغه بخش اول با موضوع " ارکان ایمان " در خدمت بزرگواران هستیم
⬅️طبق فرمایشات مولا يقين را چهار شعبه است: بينايى هوشمندانه و دريافت از روى حكمت و پند گرفتن از چيزهاى عبرت آميز و رفتن به روش پيشينيان. ⬅️هر كه از روى هوشمندى نگرد، حكمت بر وى آشكار شود و هر كه از حكمت بر وى آشكار شود، آموخته است كه چگونه از حوادث عبرت گيرد و هر كه عبرت گرفتن را آموزد، گويى با گذشتگان در گذشته، زيسته است. ⬅️و عدالت را چهار شعبه است: فهمى كه به عمق چيزها رسد و علمى كه حقايق را دريابد و داورى كردنى نيكو و راسخ بودن در بردبارى. ⬅️ آنكه نيكو فهم كند به عمق دانايى رسد و هر كه به عمق دانايى رسد، از آبشخور احكام دين سيراب بيرون آيد و هر كه بردبارى را شعار خود سازد، در كارها تقصير ننمايد و در ميان مردم، ستوده زيست كند. ⬅️جهاد را چهار شعبه است: امر به معروف و نهى از منكر و پيكار در راه دين و دشمنى با فاسقان. ⬅️ هر كه امر به معروف كند، مؤمنان را پشتيبانى نيكوست و هر كه نهى از منكر نمايد، بينى منافقان را بر خاك ماليده و هر كه در راه خدا پيكار كند، آنچه را بر عهده داشته به جاى آورده و هر كه با فاسقان دشمنى كند و براى خدا خشمگين شود، خدا را در روز جزا خشنود ساخته است. ۱
⬅️امام علی (ع) در حکمت جامع سی ویکم، تفسيرى براى ايمان ذكر كرده كه در هيچ منبع ديگرى به اين گستردگى و وضوح ديده نمى شود؛ ⬅️مولا ايمان را فراتر از جنبه هاى عقيدتى، از جنبه هاى عملى و رفتارى نيز مورد توجه قرار داده است و تمام ريزه كارى ها و نكات دقيقى را كه در تشكيل ايمان مؤثر است برشمرده است. ⬅️ نخست ايمان را بر چهار پايه و هر يك از پايه ها را بر چهار پايه ديگر استوار دانسته كه مجموعاً شانزده اصل از اصول ايمان (عقيدتى و عملى) را تشكيل مى دهد و به يقين اگر كسى بتواند اين اصول شانزده گانه را در خود زنده كند در اوج قله ايمان قرار خواهد بود و چنين ايمانى است كه مى تواند دنيا را به سوى امنيت و آرامش و عدل و داد رهبرى كند و انسان را به مقام قرب پروردگار و اوج افتخار انسانى برساند. ⬅️امام در ادامه که در بخش دوم به آن اشاره خواهیم کرد؛ براى كفر هم چهار ستون قائل شده است و همچنين براى شک و در ادامه مولا، پايه هاى نفاق را نيز مشروحا بيان فرموده است که ان شاءالله در بخش دوم بصورت گسترده به آن خواهیم پرداخت ۲
⬅️دوستان گرامی توجه بفرمایید که همان گونه در شرح اين كلام حكمت آميز آمده در اين كه سؤال كننده از امام(عليه السلام) درباره ايمان چه كسى بوده اختلاف است؛ بعضى آن را يكى از بهترين ياران آن حضرت يعنى «عمار ياسر» و بعضى آن را يكى از دشمنان سرسخت آن حضرت يعنى «ابن كواء» مى دانند كه احتمال اول به ذهن بسيار نزديك تر است. ⬅️ در هر حال در بعضى از روايات آمده كه امام(عليه السلام) از دادن پاسخ شخصى به او امتناع ورزيد و چون سؤال و جواب را بسيار مهم مى دانست فرمود: برو فردا بيا تا در جمع اصحاب و ياران به تو پاسخ گويم، تا اگر تو فراموش كنى ديگرى آن را حفظ كند، زيرا اين گونه سخنان همچون مركبى فرارى است كه يكى آن را نمى تواند بگيرد و ديگرى آن را مى گيرد ⬅️ امام علی (ع) در آغاز، براى ايمان چهار ستون قائل مى شود و در پاسخ سؤال پيش گفته مى فرمايد: «ايمان بر چهار پايه استوار است: بر صبر و يقين و عدالت و جهاد» (وَسُئِلَ عَنِ الاِْيمَانِ فَقَالَ(عليه السلام): الاِْيمَانُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ: عَلَى الصَّبْرِ، وَالْيَقِينِ، وَالْعَدْلِ، وَالْجِهَادِ). ۳
⬅️دوستان با نگاهی که در تفاسیر مختلف داشتم بعضى از مفسران نهج البلاغه معتقدند كه اين پايه هاى چهارگانه همان اصول چهارگانه اخلاق است كه در مبانى اخلاق ارسطو آمده است که وى مى گويد: اصول علم اخلاق چهار چيز است: حكمت، عفت، شجاعت و عدالت. ⬅️بسيارى از علماى اخلاق اسلامى نيز اخلاق اسلام را بر پايه آن تفسير كرده اند. آنها معتقدند كه روح انسان داراى سه قوه است: قوه ادراک، جاذبه و دافعه; ⬅️قوه ادراک حقايق را تشخيص مى دهد و انسان را به تعالى علمى مى رساند. ⬅️قوه جاذبه، همان قوه جلب منافع است كه از آن به قوه شهوت تعبير مى شود. البته نه فقط شهوت جنسى، بلكه هرگونه خواسته اى به معناى وسيع كلمه مراد است. ⬅️قوه دافعه همان است كه از آن به غضب تعبير مى كنند و حافظ دفع زيان ها از انسان است. آنها بر اين عقيده اند كه اين سه قوه داراى حد وسط و حد افراط و تفريط است، حد وسط آنها فضايل اخلاقى را تشكيل مى دهد و منظور از «عدل» همان بهره گيرى از حد وسط است، بنابراين هرگاه نيروى شهوت و غضب در اختيار قوه ادراک قرار گيرد و عدالت حاصل شود، اخلاق آدمى به كمال رسيده است. ۴
⬅️در ادامه خدمت دوستان عرض میکنیم که تطبيق كلام امام بر تقسيم ارسطويى در اخلاق بعيد به نظر مى رسد، زيرا همان گونه كه در شرح اين چهار اصل خواهد آمد امام امورى را ذكر مى كند كه فراتر از آنهاست مثلا صبر بر مصيبت را به زحمت مى توان در مسئله شجاعت يا عفت جاى داد و امر به معروف و نهى از منكر را به سختى مى توان در اين دو موضوع وارد دانست و همچنين موارد ديگرى از شاخه هايى كه امام براى اين چهار اصل شمرده است، بنابراين سزاوار است ما آن را تحليل و ارزيابى كنيم و سخن مستقلى درباره تفسير ايمان و فضايل انسانى بدانيم كه از سرچشمه قرآن و علم مولا(ع) جوشيده است. ⬅️دوستان هدف امام(ع) در پاسخ به سؤال، و بيان ايمان از نظر قلبى و آثار لسانى و جنبه هاى عملى به طور كامل است براى هر يك از اين پايه هاى چهارگانه، چهار شاخه بيان فرموده كه در عمق حقيقت ايمان پيش رفته است. ۵
✅پايه اوّلِ ايمان: صبر: ⬅️امام مى فرمايد: «صبر از ميان آنها، بر چهار شعبه استوار است; اشتياق، ترس، زهد وانتظار» (وَالصَّبْرُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَب: عَلَى الشَّوْقِ، وَالشَّفَقِ، وَالزُّهْدِ، وَالتَّرَقُّبِ) ⬅️ به معناى علاقه و اشتياق به چيزى و «شفق» در اصل به معناى آميخته شدن روشنايى روز به تاريكى شب است، سپس به ترس آميخته با علاقه به كسى يا چيزى به كار رفته است و عدم وابستگى به دنيا و زخارف دنياست و به هرگونه انتظار گفته مى شود. ⬅️سپس مولا به ريشه هاى هر يك از اين چهار شاخه كه از آن منشعب مى شود پرداخته و مى فرمايد: «آن كس كه مشتاق بهشت باشد، شهوات و تمايلات سركش را به فراموشى مى سپارد و آن كس كه از آتش جهنم بيمناک شد از گناهان دورى مى گزيند و كسى كه زاهد و بى اعتنا به دنيا باشد مصيبت ها را ناچيز مى شمرد و آنكس كه انتظار مرگ را مى كشد براى انجام اعمال نيك سرعت مى گيرد» (فَمَنِ اشْتَاقَ إِلَى الْجَنَّةِ سَلاَ عَنِ الشَّهَوَاتِ; وَمَنْ أَشْفَقَ مِنَ النَّارِ اجْتَنَبَ الْمُحَرَّمَاتِ; وَمَنْ زَهِدَ فِي الدُّنْيَا اسْتَهَانَ بِالْمُصِيبَاتِ; وَمَنِ ارْتَقَبَ الْمَوْتَ سَارَعَ إِلَى الْخَيْرَاتِ). ۶
⬅️«سلا» به معناى فراموش كردن چيزى است. در واقع صبر و شكيبايى گاه در مقابل شهوت و در مسير اطاعت خداست و گاه در مقام پرهيز از گناهان و گاه در مقابل مصائب و درد و رنج هاى دنيوى است و گاه در مقابل پايان عمر و مرگ. ⬅️ براى اين كه انسان بتواند مواضع خود را در مقابل اين امور چهارگانه روشن سازد بايد متكى به عقايد صحيح گردد؛ ⬅️عشق به بهشت و نعمت هاى بى پايانش او را از غلطيدن در شهوات سركش دنيا حفظ مى كند و اين همان صبر بر طاعت است و ايمان به عذاب الهى در آخرت و خوف از دوزخ او را از گناهان باز مى دارد، چرا كه گويى آتش دوزخ را با چشم خود مى بيند. ⬅️از آنجا كه بى تابى در برابر مصائب به دليل دلبستگى هاى دنيوى است آن كس كه زاهد و بى اعتنا به دنيا باشد و از اين دلبستگى ها وا رَهَد مصيبت در برابر او كوچك مى شود و صبر در برابر آن آسان مى گردد. ۷
⬅️امام علی(عليه السلام) علاوه بر سه شاخه معروف صبر شاخه چهارمى هم در اينجا بيان فرموده و آن صبرى است كه از انتظار مرگ ناشى مى شود كسى كه در هر لحظه احتمال مى دهد پرونده حياتش بسته شود و پنجه مرگ گلويش را بفشارد، با سرعت به سوى كارهاى خير مى دود تا در فرصت باقى مانده كفه عمل صالح خود را سنگين سازد و اين نياز به صبر و استقامت فراوان دارد. ⬅️طبق برداشتی که بنده داشتم روشن میشه كه امام تمام شاخه هاى چهارگانه صبر را مرتبط به قلبى مى شمارد؛ اعتقاد به بهشت، دوزخ، به بى اعتبارى دنيا و مرگ. ⬅️ توجه به اين نكته لازم است كه چون داراى درجاتى است و مطابق بعضى از روايات، ده درجه دارد، صبر و شوق به بهشت و ترس از دوزخ و زهد در دنيا و انتظار مرگ در افراد مختلف وجود دارد؛ بعضى در اعلا درجه ايمان قرار دارند و اين شاخه ها به طور كامل در باغستان روح آنها نمايان است و بعضى در ادنا درجه ايمانند و از هر كدام از اين امور بهره كمى دارند. ۸
⬅️َ الْحَلِیمُ أَنْ یَکُونَ نَبِیّاً آدم بردبار نزدیک است به مقام نبوت برسد ⬅️امیر مؤمنان على(علیه السلام) مى فرماید: «تَعَلَّمُوا الْحِلْمَ فَإِنَّ الْحِلْمَ خَلِیلُ الْمُؤْمِنِ وَوَزِیرُه; حلم و بردبارى را بیاموزید (و آن را تمرین کنید) زیرا دوست مؤمن و وزیر اوست» ⬅️امام صادق(علیه السلام) در صفات مؤمن مى فرماید: «لاَ یُرَى فِی حِلْمِهِ نَقْصٌ وَلاَ فِی رَأْیِهِ وَهْنٌ نه در بردبارى او کاستى است و نه در اندیشه اش سستى» ۹
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی وما رستگار اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم ان شاءالله دوستان بامطالعه حکمت سی ویکم بخش اول نظراتشون رو درباره این تفسیر ارائه فرمایند موفق وسربلند باشید التماس دعا قریش حسین پور
بسم الله الرحمن الرحیم باسلام خدمت همه دوستان طاعات و عبادات قبول باشه با حکمت سی ویکم نهج البلاغه بخش دوم با موضوع " ارکان ایمان " در خدمت بزرگواران هستیم
✅پايه دومِ ايمان: يقين ⬅️امام علی (ع) در ادامه شاخه هاى يقين را تشریح می فرمایند : «يقين بر چهار شاخه استوار است: بر بينش هوشمندانه و عميق و پى بردن به دقايق حكمت و پند گرفتن از عبرت ها و اقتدا به روش پيشينيان (صالح)» (وَالْيَقِينُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَب: عَلى تَبْصِرَةِ الْفِطْنَةِ، وَتَأَوُّلِ الْحِكْمَةِ، وَمَوْعِظَةِ الْعِبْرَةِ، وَسُنَّةِ الاَْوَّلِينَ). ۲
⬅️ ممكن است اين چهار شاخه اشاره به چهار رشته از علوم انسانى باشد: نخست علوم تجربى است كه از «تبصرة الفطنة» سرچشمه مى گيرد و دوم علوم نظرى است كه از «تأويل الحكمه» به دست مى آيد سوم علومى است كه از تاريخ نصيب انسان مى شود و مايه عبرت اوست و چهارم علوم نقلى است كه از سنن پيشنيان به دست مى آيد. ⬅️ هنگامى كه انسان اين چهار رشته علمى را پيگيرى كند و از آنها بهره كافى ببرد به مقام يقين مى رسد. مثلاً درباره خداشناسى نخست چشم باز كند و به خوبى آثار پروردگار را در جهان هستى ببيند سپس با انديشه عميق رابطه آن را با مبدأ آفرينش قادر و حكيم درك كند آن گاه از حوادث تاريخى عبرت بگيرد و خدا را از لابه لاى آن بشناسد و پس از آن بر آنچه از پيشنيان صالح و عالم به دست آمده مرور كند و علوم آنها را به علم خود بيفزايد تا يك خداشناس كامل گردد. همچنين در مورد خودسازى و عوامل تقرب به پروردگار. ۳
⬅️ امام(ع) ميوه هاى هر يك از اين شاخه هاى چهارگانه را بيان مى كند و مى فرمايد: «كسى كه بينايى هوشمندانه داشته باشد حكمت و دقايق امور براى او روشن مى شود و كسى كه دقايق امور براى او روشن شود عبرت فرا مى گيرد و كسى كه درس عبرت گيرد چنان است كه گويا هميشه با گذشتگان بوده است» (فَمَنْ تَبَصَّرَ فِي الْفِطْنَةِ تَبَيَّنَتْ لَهُ الْحِكْمَةُ; وَمَنْ تَبَيَّنَتْ لَهُ الْحِكْمَةُ عَرَفَ الْعِبْرَةَ; وَمَنْ عَرَفَ الْعِبْرَةَ فَكَأَنَّمَا كَانَ فِي الاَْوَّلِينَ) ⬅️ دوستان بزرگوار از گفته ها روشن مى شود كه يك پايه مهم ايمان، بر يقينِ حاصل از علم استوار است; علومى كه از مبدأهاى متعدد سرچشمه مى گيرد و روح را سيراب مى كند و اعتقادِ انسان را به مبدأ و معاد محكم مى سازد و آثارش در اخلاق و عمل ظاهر مى گردد. ۴
پايه سومِ ايمان: عدل ⬅️امام علی(ع) در ادامه به سراغ شاخه هاى عدالت مى رود و چنین شرح مى دهد: «عدالت چهار شعبه دارد: فهم دقیق، علم و دانش عمیق، قضاوت صحیح و روشن و حلم و بردبارى» (وَالْعَدْلُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَب: عَلى غَائِصِ الْفَهْمِ، وَغَوْرِ الْعِلْمِ، وَزُهْرَةِ الْحُکْمِ، وَرَسَاخَةِ الْحِلْمِ). ⬅دوستان توجه بفرمایید که در واقع کسى که بخواهد حکم عادلانه اى کند نخست باید از قابلیت و استعداد شایسته اى در فهم موضوع برخوردار باشد تا هرگونه خطا در تشخیص موضوع موجب خطا در نتیجه حکم نشود. سپس آگاهى لازم را در ارتباط با حکم پیدا کند و آن را دقیقا منطبق بر موضوع نماید، آن گاه حکم نهایى را به طور واضح و روشن و خالى از هرگونه ابهام بیان کند و در این مسیر، موانع را با حلم و بردبارى برطرف سازد. ⬅️فهم به معناى مطلق دانستن و پى بردن به حقیقت است و با علم چندان تفاوتى ندارد در حقیقت فهم ناظر به موضوع و علم ناظر به حکم است چنانچه ارباب دعوا با سخنان خشن و حرکات ناموزون و اصرارهاى بى جا، روح قاضى را آزرده سازند. ⬅️حلم و بردبارى راسخ قاضی نباید اجازه دهد این گونه امور در روحش اثر بگذارد و کمترین تغییرى در حکم ایجاد کند. ۵
⬅️ مولای متقیان در عهدنامه مالک اشتر درباره قًضاوت مى فرماید: «سپس از میان رعایاى خود برترین فرد را در نزد خود براى قضاوت در میان مردم برگزین. کسى که امور مختلف آنها را در تنگنا قرار ندهد و برخورد مخالفان و خصوم با یکدیگر او را به خشم و لجاجت وا ندارد و در لغزش و اشتباهاتش پافشارى نکند و هنگامى که خطایش بر او روشن شود بازگشت به سوى حق بر او مشکل نباشد و نفس او به طمع تمایل نداشته باشد و در فهم مطالب به اندک تحقیق اکتفا نکند و تا پایان پیش رود و در شبهات از همه محتاط تر باشد و در تمسک به حجت و دلیل از همه بیشتر پافشارى کند و با مراجعه مکرر اطراف دعوا کمتر خسته شود و در کشف حقایق امور شکیباتر باشد و به هنگام آشکار شدن حق در انشاى حکم از همه قاطع تر باشد. او باید از کسانى باشد که ستایش فراوان، او را مغرور نسازد (و فریب ندهد) و مدح و ثناى بسیار او را به ثنا خوان و مدح کننده متمایل نکند و البته این گونه افراد کم اند». ⬅️دوستان گرامی باید توجه داشته باشیم که این تفسیر تنها مربوط به مقام قضاوت نیست، بلکه ناظر به تمام قضاوت هاى اجتماعى و زندگى مادى و معنوى است همه جا باید براى تشخیص موضوع دقت کرد؛ همه جا باید دقیقا احکام را بر موضوعات منطبق نمود؛ همه جا باید تصمیم قاطع و شفاف داشت و همه جا در برابر ناملایمات و خشونت نابخردان و نسبت هاى نارواى آنها حلم و بردبارى نشان داد. ۶