➖در این وقت، حوائج بزرگ برآورده مىشود
🔹عَنْ أَبِی الصَّبَّاحِ الْکِنَانِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السّلام قَالَ ؛ إِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُحِبُّ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِینَ کُلَّ دَعَّاءٍ ، فَعَلَیْکُمْ بِالدُّعَاءِ فِی السَّحَرِ إِلی طُلُوعِ الشَّمْسِ فَإِنَّهَا سَاعَةٌ تُفْتَحُ فِیهَا أَبْوَابُ السَّمَاءِ ، وَ تَهُبُّ الرِّیَاحُ ، وَ تُقَسَّمُ فِیهَا الْأَرْزَاقُ ، وَ تُقْضَی فِیهَا الْحَوَائِجُ الْعِظَامُ .
امام باقر علیه السلام:
همانا خداى عزّ و جلّ از ميان بندگان مؤمنش كسانى را كه زياد دعاء مىكنند دوست دارد . بنابراين از سحر تا طلوع آفتاب دعا كنيد ، زيرا در اين هنگام درهاى آسمان گشوده شده ، بادهاى رحمت وزيدن گرفته ، رزقها تقسم شده ، و حوائج بزرگ برآورده مى گردد.
کافي ج۲ ص۴۷۸
@mirasehadisi
➖ویل للمصلین!
🛑إِنَّمَا لَكَ مِنْ صَلَاتِكَ مَا أَقْبَلْتَ عَلَيْهِ مِنْهَا فَإِنْ أَوْهَمَهَا كُلَّهَا أَوْ غَفَلَ عَنْ أَدَائِهَا لُفَّتْ فَضُرِبَ بِهَا وَجْهُ صَاحِبِهَا.
امام باقر علیه السلام:
از نمازهایت آن قسمتی پذیرفته خواهد شد که با روح و دل به آن توجه کنی، اگر کسی سراسر نماز خود را بهغفلت بگذراند طومار نماز او را در هم میپیچند و به صورتش میکوبند.
کافی، ج ۳، ص: ۳۶۳
@mirasehadisi
🔹تقسیم کار میکنیم:
ماشین و خونه لوکس سهم یک دسته
چاقو خوردن وسط خیابون سهم دسته دیگر!
هدایت شده از عباس موزون
فصل: یکم
قسمت: یکم
مهمان: آقای مهدی گلستانی
تهیه کننده و مجری: عباس موزون
🎬 در آپـــــــارات ببینیــــد
🔊 از ایران صدا بشنوید (صوتی)
⬇️ دانلود با حجم کم در کانال سروش
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۱_قسمت_۱
#مهدی_گلستانی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔️@abbas_mowzoon
🆔️@abbas_mowzoon_links
🔸سفارش تبعیض آمیز!🔸
📝#خاطرۀ_شیرین دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر
🔹بالأخره بعد از کش و قوس های فراوان، در آبان ماه 88، من هم سرباز شدم. پادگان آیت الله خاتمی یزد. بماند که چه ها کشیدم! هر چه بود گذشت.
هر روز، نزدیکی های اذان صبح مجالی دست می داد تا چند دقیقه ای تلفنی صحبت کنم. دفتردار پدر که بازنشسته سپاه بود را هر روز خواب آلود به پای تلفن می کشیدم: که مرد حسابی پدرم درآمد، چاره ای کن، ناسلامتی تو سرهنگ سپاهی، من زن و زندگی دارم، مادر بیمار دارم، راهی، رایزنی ای، چیزی. چند روز مرخصی جور کن و ....
این درددل های دردمندانه تقریباً هر روز ادامه داشت تا اینکه یک روز صبح، جناب دفتردار خودش گوشی تلفن را برداشت و گفت: علی مژده بده.
بی صبرانه گفتم: برایم مرخصی گرفتی؟
گفت: بالاتر!
خواب به کلی از سرم پرید، ضربان قلبم بالا رفت، گفتم: بگو ببینم چه کردی؟
گفت: «حاج آقا از مشهد به سمت شیراز می آیند و این بار از راه یزد. در شهر یزد چند سخنرانی دارند؛ از جمله در پادگان شما! وقتی آمد پادگان شما، می توانی همراهشون بیایی شیراز! »
یکه خوردم. هم خوشحال شدم و هم متعجب. چه خواهد شد؟
🔹 آن روز را با لحظه شماری گذراندم. تا ظهر منتظر بودم؛ خبری نشد. هنگام نماز ظهر، در مسجد پادگان اعلام کردند که ساعت پنج سخنرانی ویژه داریم و کلاس ها زودتر تمام می شود؛ حضور همه الزامیست. فرمانده گروهان ها همه را بسیج کنند.
چشمانم برق زد، قلبم به تپش افتاد که پدر می آید و من شب را پس از قریب یکی دو ماه، در شیراز خواهم گذراند. ساعت پنج شد. فرمانده گروهان، ما را به خط کرد و به مسجد بزرگ پادگان برد. قریب دو هزار سرباز، مسجد را پر کرده بودند.
🔹 بالأخره پدر آمد. تا او را دیدم، بعض امانم را برید. حدود چهل دقیقه ای صحبت کردند. یادم نیست چه گفتند، فقط آخرین جمله شان این بود که پسر من هم ما بین شماست، چند دقیقه ای او را ببینم و بروم!
همه به هم نگاه کردند. فرماندهان و سربازان، همه یکه خورده بودند. دل تو دلم نبود، احساس می کردم کل وجودم همراه ضربان قلبم بالا و پایین می شود.
همه ما را به خط کرده به صرف شام بردند. شام یک تخم مرغ آب پز به همراه یک خیار شور لپری قاش نشده و یه کف دست نان بود. شام را گرفتم و نخورده به آسایشگاه آمدم. همچنان منتظر بودم. هیچکدام از هم خدمتی ها و فرمانده ها مرا نمی شناختند. بالأخره فرمانده ی دسته آمد: «14/103 بیا بیرون». آمدم بیرون. گفت: «بازیگوش! فامیلت چیه؟»
گفتم: حائری.
لبخندی زد و گفت سر و وضعت را مرتب کن و برو دفتر فرمانده پادگان. کارت دارند.
🔹وقتی وارد سالن شدم، میز کنفرانس بزرگی آنجا بود که همه فرماندهان دور میز نشسته بودند. پدر هم همراه سردار میرحسینی فرمانده پادگان نشسته بود.
من که لاغر، کچل و سیاه تر شده بودم، با لبخند پدر اشکم درآمد.
پدر گفت: علی بابا! چهره ات مردانه شده، بیا پیش من.
شام آنها، چلو جوجه بود که به غایت زیبا، سفره آرایی شده بود.
پدر به مزاح گفت: خوب بهت می رسندها! از این چیزها که تو خانه هم گیرت نمیاد.
با خنده گفتم: شام ما از شام شما چند دوره قبلتر بود!
گفتند: یعنی چه؟
گفتم: ما تخمش را خوردیم، شما جوجه اش را می خورید.
همه خندیدند الا فرمانده گردان.
گوشی موبایل پدر را گرفتم و رفتم که به اهل منزل و مادر زنگی بزنم. همچنان فرمانده گردان مرا با چشمانش با نگاهی خشک و سرد دنبال می کرد تا اینکه شام تمام شد.
🔹 پدر، میکروفن جلوی خود را روشن کرد. زیر چشمی نگاهی به من کرد و بعد چشمانش را بست. گویی می خواهد چیزی بگوید که باب میل من نبود.
گفت: من از عزیزان و فرماندهان تشکر می کنم که این فرصت را فراهم کردند که من چند ساعتی را در این پادگان بگذرانم. بعد دستی به سرش کشید و گفت: «اینکه پسرم در اختیار شماست، فرصتیست برای ما که به همگان اثبات کنیم در جمهوری اسلامی تبعیض ور افتاده! هر کاری که سخت تر از بقیه امور است را به او بسپارید، هرکاری که دون شأن است را از او مطالبه کنید؛ مثلا وظیفه نظافت تمام دستشویی ها پادگان را به عهده او بگذارید، به او کمتر از سایرین مرخصی بدهید و .... »
همه خندیدند و فرمانده گردان هم بلندتر از بقیه! من خشکم زده بود! تمام سلول های بدنم مور مور می شد. متعجب نگاه پدر کردم و در دل گفتم میدانی داری با من چه میکنی ؟!!
🔹 پدر روی موکت نشسته بود و داشت عمامه اش را روی زانویش دوباره می بست. گفت: «علی جان! از من دلگیر نشی ها»
هنوز من گیج و منگ بودم.
عمامه اش را بر سر گذاشت و آغوشش را گشود و ... ظ
دستش را بوسیدم. سرم را که به سینه اش فشرده بود بوسید و رفت.
🔹من ماندم و پست نیمه شب برجک 11 (برجک تنبیهی سربازان) و نظافت دستشویی ها در هر سحرگاه ... !!
منبع: (http://telegram.me/dralihaeri)
@haerishirazi
عوامل برنامه «زندگی پس از زندگی» شبکه چهار سیما، چهارشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۰ تا ۱۱، با حضور در واحد امور ارتباط با مخاطبان (۱۶۲) رسانه ملی، به صورت زنده و مستقیم، به سؤالات آنان پاسخ میدهند.
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#واحد_ارتباط_با_مخاطبان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴استاد رحیمپور ازغدی
🔻 اغلب دانشگاهیان و حوزویان آدمهای خوب ولی سیاهی لشکر هستند؛ به فکر تمدنسازی نیستند.
⚠️سقف مطالبات دانشگاهیان این است که عضو هیات علمی بشوند و حوزویان هم می خواهند بشوند حجت الاسلام و پس از آن آیتالله...
اینست رموز عقب افتادگی جامعه...
هرکس به فکر نان و نام است
🌀در حالیکه برای پیشرفت نظام اسلامی باید، کاری کرد که جامعه به سمت الهی شدن و تمدن اسلامی برود.
هدایت شده از کف میدون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴رحیم پور ازغدی به علیرضا اکبری، جاسوس اعدامی: 3 تا داغ مهر را از کجا میآورند؟! من هر چقدر سرم را محکم به مهر میزنم نمیشود!
🔺کفِ میدون باش🔻
✅ @kafemeydoon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اژهای: پشت قضیۀ بیحجابیها دشمن ایستاده است
🔹#دزدی، #سرقت، #اختلاس و #ترک_فعل ناهنجاری اجتماعی هستند اما رعایتنکردن عفاف و #حجاب هم ناهنجاری اجتماعی است.
🔹پشت قضیه برخی اتفاقات عفاف و حجاب این روزها دشمن ایستاده است.
🔹دستگاههای امنیتی شبکههای پشتپردۀ ناهنجاریها و رعایتنکردن #حجاب را شناسایی و معرفی کنند. دادستان ما آنها را به #اشد_مجازات خواهد رساند.
پی نوشت:
خیلی هم عالی ولی خب مرتکبان همه منکرات رو به اشد مجازات برسونید، اینطوری بهتر نیست؟