🔺 أَلسَّلامُ عَلَى الدِّمآءِ السّآئِلاتِ 🔺 سلام بر آن خون هاى جارى ... ⚫️ حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان را به وجود نازنین امام زمان ارواحنا فداه و مردم شریف ایران تسلیت عرض مینماییم #کرمان_تسلیت #ایران_تسلیت #امام_زمانم_تسلیت -------------------🤍---------------------- اݪݪّٰھ۾ ﻋَﺟِݪْ ݪِۅَݪيڪ اݪفَࢪَجْ🌱 #ه‍ﺟران [@h_e_j_r_a_n_313]

💥استاد شجاعی : دقیقه نود ظهور ، آقا داره میاد 🤲 ---------------🤍---------------------- اݪݪّٰھ۾ ﻋَﺟِݪْ ݪِۅَݪيڪ اݪفَࢪَجْ🌱 #ه‍ﺟران [@h_e_j_r_a_n_313]

آخرین آغوش💔 -------------------🤍---------------------- اݪݪّٰھ۾ ﻋَﺟِݪْ ݪِۅَݪيڪ اݪفَࢪَجْ🌱 #ه‍ﺟران [@h_e_j_r_a_n_313]

مجموعه #گوش_کن صدای جنگ، صدای اداره ی جهان است به دستِ قلب های خالی از خدا ---------------🤍---------------------- اݪݪّٰھ۾ ﻋَﺟِݪْ ݪِۅَݪيڪ اݪفَࢪَجْ🌱 #ه‍ﺟران [@h_e_j_r_a_n_313]

◼️ اَللّهُم اِنّا نَشکُو اِلَیکَ فَقدَ نَبِیِّنا و غَیبَةَ اِمامِنا وَ قِلَّةَ عَدَدِنا وکَثرَةَ اَعدائِنا وَ تَظاهُرَ الاَعداءِ عَلَینا و وُقُوعَ الفِتَنِ بِنا، فَفَرِّج ذلِکَ اللّهُمَّ بِعَدلٍ تُظهِرُهُ وَ اِمامِ حَقٍّ نَعرِفُهُ، اِلهَ الحَقِّ. آمینَ رَبَّ العالَمینَ. 🟢 خدایا در فرج منتقم تعجیل کن.... #کرمان_تسلیت #کرمان #امام_زمان عج ---------------🤍---------------------- اݪݪّٰھ۾ ﻋَﺟِݪْ ݪِۅَݪيڪ اݪفَࢪَجْ🌱 #ه‍ﺟران [@h_e_j_r_a_n_313]

⛔ عکسی دیوانه کننده از سردار سلیمانی در ویرانه های شهر حلب! 🔹️ بدون سلاح و محافظ در چند ده متری دشمن سفاک! 🔹️ نمیدانیم چه تاریخی است و دقیقا کی و کجاست! 🔹️ فقط از نوع لباس حاجی میشود فهمید زمستان است! و هوا سرد! 🔹️ زمانی که حاجی در زمستان در حلب یا بوکمال در بیابانهای سوریه،دنیا را بازیچه کرده بود و مرگ را به سخره گرفته بود -------------------🤍---------------------- اݪݪّٰھ۾ ﻋَﺟِݪْ ݪِۅَݪيڪ اݪفَࢪَجْ🌱 #ه‍ﺟران [@h_e_j_r_a_n_313]

آخرین روضه شهید عادل رضایی😭 او مداح گلزار شهدای کرمان بود که ساعاتی بعد از مداحی به شهادت رسید -------------------🤍---------------------- اݪݪّٰھ۾ ﻋَﺟِݪْ ݪِۅَݪيڪ اݪفَࢪَجْ🌱 #ه‍ﺟران [@h_e_j_r_a_n_313]

آب میریختن تا رد خون ها پاک بشه... 💔 --------------------🤍---------------------- اݪݪّٰھ۾ ﻋَﺟِݪْ ݪِۅَݪيڪ اݪفَࢪَجْ🌱 #ه‍ﺟران [@h_e_j_r_a_n_313]

جلو در بیمارستان باهنر کرمان بلندگو بیمارستان داره اعلام میکنه نامعلوم ۵ ساله…💔 نامعلوم ۷ ساله… نامعلوم ۲۲ ساله… --------------------🤍---------------------- اݪݪّٰھ۾ ﻋَﺟِݪْ ݪِۅَݪيڪ اݪفَࢪَجْ🌱 #ه‍ﺟران باذن_اللّٰه [@h_e_j_r_a_n_313]

‏+ مگه نمی‌گی "کار خودشونه"؟ - خب، آره. + پس چرا بین شهدا، پلیس و آخوند هم بوده؟! - عر عر : ) --------------------🤍---------------------- اݪݪّٰھ۾ ﻋَﺟِݪْ ݪِۅَݪيڪ اݪفَࢪَجْ🌱 #ه‍ﺟران [@h_e_j_r_a_n_313]

می‌گفت:«با مامان و بابا تو مسیر برگشتن بودیم؛ مامان خسته شد و نشست روی جدول خیابون.» علیرضا که به اینجای حرف‌هاش رسید، مادر گریه‌اش گرفت و رفت بیرون. طاقت نیاورد... پسرک چشم‌ش راه گرفته به جایی نامعلوم و دارد توی ذهن‌ش بازسازی می‌کند. -‌ «مسابقه گذاشتیم با بابام، دویدیم که برویم موکب برای مامان شربت بیاریم...» مکث می‌کند. چشم‌ش دارد همین چند ساعت پیش را می‌بیند! - «... صدای انفجار اومد، موج زد، چشم‌هام بد جور سوخت، افتادم زمین...» پاچه‌ی شلوارش را آرام زد کنار. سوختگی و خراشیدگی خودش را نشان داد. همراه مادرش آمده بود بیمارستان. از پدرش اما حرفی نزد. رفتم بیرون تا حالی از پدر علیرضا بپرسم؛ اشک روی صورت زن می‌ریخت پایین: -‌ «بابای علیرضا رو گم کردیم... علیرضا خبر نداره، بهش گفتم بابا جایی دیگه بستری هست!» از پیش آن‌ها می‌روم. بیرون از بیمارستان مسئول بخش را می‌بینم. علیرضا را به‌ش می‌شناسانم تا از پدرش خبری بگیرم؛ -‌ بهشون گفتیم گم شده! چون الان موقعیتِ دادن خبر شهادت باباش نبود...!»😭 ✍️ محمدحیدری --------------------🤍---------------------- اݪݪّٰھ۾ ﻋَﺟِݪْ ݪِۅَݪيڪ اݪفَࢪَجْ🌱 #ه‍ﺟران [@h_e_j_r_a_n_313]