eitaa logo
رفیق خوشبخت ما/ زرنقی
451 دنبال‌کننده
159 عکس
74 ویدیو
3 فایل
شاعرانه ها #حسن_زرنقی ارتباط با حسن زرنقی @h_zarnagh
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی رسید نامه به دست حبیب تو شد پیرتر چو دید پیام غریب تو خواندی حبیب را که بیاید به کربلا تا کوفه کوفه تر بشود بی حبیب تو دیگر نبود جای چنین مرد عاشقی شهری که داشت نقشه برای فریب تو گفتی که بی نصیب نماند حبیبتان در کربلا از آنچه که باشد نصیب تو  دیدی حبیب آمده گفتی به خواهرت بنگر که مستجاب شد "امن یجیب تو" او آمد و به راه تو شیب الخضیب شد  اما ندید حالت "شیب الخضیب" تو رفت و ندید لحظه جان دادن تو را رفت و ندید حالت "خد التریب" تو رفت و به کوفه آمدنت را ندید او آری به نی ندید فراز و نشیب تو # حالا حبیب هست و کنار ضریح تو سر مستی همیشگی از بوی سیب تو   @h_zarnaghi  
به روشنایی کلام نوری و روشن‌ترین کتابی تو چرا کتاب بگویم که آفتابی تو در این زمانه ظلمت چراغ بیداری به دیدگان و به دل‌های غرق خوابی تو به تشنگان کویری که راه گم کردند اگر بقیه سراب‌اند، عین آبی تو  به دوستان چو نسیمی لطیف و روح‌نواز به دشمنان خدا آتشین‌خطابی تو به مومنین چه بگویم که آیه‌های بهشت به هر چه کفر ولی آیهٔ عذابی تو سوال توست که «فأتوا بسورة مثله» به این سوال خودت بهترین جوابی تو تو آن شراب طهوری که وعده داده خدا بریز تا که بنوشم، همان شرابی تو! در این زمانهٔ سرشار از فریب و دروغ به راستی که همان حرف بی‌نقابی تو @h_zarnaghi @Aftabgardan_ha
16.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ریان ابن الشبیب..... جدمون غریب ..... کشتن تو با لب تشنه مگر بس نبود؟ بر بدن بی سرت اسب چرا تاختند؟! @h_zarnaghi
شوریده سر در بین سرها سر برآوردی رفتی به میدان کفر لشکر را در آوردی  چشم انتظار پاسخ هل من معینش بود تو انتظار سخت بابا را سر آوردی باب الحوائج بودنت را خوب ثابت کرد آن حاجتی که از امام خود برآوردی یاریِ بابا را در آن باران تیر و تیغ آه ای لبِ خشکیده حلقوم تر آوردی طوفان به پا شد لشکر دشمن به خود لرزید با خود به میدان تا که نام حیدر آوردی وقتی که دیدی بین خنجرها امامت را فریاد مظلومیتش را حنجر آوردی تیری رها شد...تا سپر باشی به مولایت آه ای کبوتر بچه! بال و پر در آوردی # ای باغبان آخر چه حالی داشتی وقتی ! نشکفته بردی غنچه ات را پرپر آوردی @h_zarnaghi
22.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای باغبان آخر چه حالی داشتی وقتی نشکفته بردی غنچه ات را پرپر آوردی ؟! @h_zarnaghi
"رحم الله عمی " هم عشق تو در این دل شیدا متفاوت هم جنس غمت با همه غم ها متفاوت ای ماه تر از ماه که دیدست و شنیدست؟! بر روی زمین مثل تو زیبا، متفاوت ای سرو سرافراز نشسته است بهاران بر قامت سبزت به تماشا متفاوت یک روز بر این شب زده دنیای دل ما سر می زند از چشم تو فردا متفاوت هر لحظه به جان دادن در راه خدایت دلواپسی ات با همه دنیا متفاوت اینبار که راهی شده ای از سر حسرت افتاده به پاهای تو صحرا متفاوت ای موج خروشان وفاداری و ایثار برخاستی از دامن دریا متفاوت افسوس از آن لحظه که دیدند علمدار برداشته مشک و علمش را متفاوت از هرچه که در کرببلا بوده حساب... دستان علمگیر تو با ما متفاوت @h_zarnaghi
او کیست که سر تا قدمش غرق تمناست؟! شیریست که هر لحظه به پیکار مهیاست از خیل شهیدان به خون خفته در این دشت جا مانده و در سینه اش انگار که غوغاست این مرد خطر کیست بپرسید بگویم او ماه بنی هاشم و او حضرت سقاست مشک و علم انداخته بر دوش و چه زیبا دریای خروشان ادب عازم دریاست آن تیغ که در هم شکند لشکر شب را ابروی گره خورده ی  این ماه دل آراست  فرزند علی بودن این شیر دلاور از شیوه جنگآوری اش خوب هویداست در معرکه سرهای زیادی به زمین ریخت وقتی که ابوالفضل علمدار به پا خاست دریا به خروش آمده از شوق وصالش در آینه ی علقمه مهتاب چه زیباست دریا همه خواهش که ببوسد لب ساقی ساقی وفادار ولی گرم تماشاست لبهای ترک خورده طفلان حسینش در آب فرات آینه در آینه پیداست آنروز امید همه ی چشم به راهان مشک از جگر علقمه پر کرده و برخاست برگشت ولی آه چه برگشتن تلخی! برگشت، ولی در وسط معرکه تنهاست برگشت...ولی بست بر او راه رسیدن تیغی که فرود آمد و افتاد چپ و راست آه این چه نبردی ست چه داغی ست چه  دردی ست هر دست علمدار به یک گوشه صحراست # بشکوه ترین حادثه ای اوج حماسه افتاده ای اما علم عشق تو بالاست @h_zarnaghi
21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی خجالت می کشی شرمنده تر میشم سقا بدون دست هم سقاست باور کن @h_zarnaghi
هر روز کربلای تو تکرار میشود در عالمی عزای تو تکرار میشود همواره در نگاه پر از اشتیاق ما خوناب زخم های تو تکرار میشود در جان من که تکه ای از خاک کربلاست هر لحظه  رد پای تو تکرار می شود هم در دلم محبت بی انتهای تو هم در سرم هوای تو تکرار می شود با اینکه مستحق عتاب توام ولی در حق من دعای تو تکرار می شود ای آفتاب غرق به خون هر غروب را بر روی نی نوای تو تکرار می شود ای حنجر بریده به هر پرده از وجود فریاد حق نمای تو تکرار می شود هل من معین تو نه در آن روز بود و بس هر روز این ندای تو تکرار می شود تا هر زمان که هست یزیدی در این جهان حتما که ماجرای تو تکرار می شود با هر شهید بی سر و بی دست روضه ی عباس با وفای تو تکرار می شود با هر جوان ما که می افتد به روی خاک داغ پسر برای تو تکرار می شود  این داغ ها قبول ولی بعد کربلا کی داغ بوریای تو تکرار می شود ؟! @h_zarnaghi