eitaa logo
هاد
4.4هزار دنبال‌کننده
404 عکس
179 ویدیو
32 فایل
(وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ) هم جهت با قاعده های عالم زندگی کنیم
مشاهده در ایتا
دانلود
اجتماع بزرگ امت رسول‌الله، امروز در میدان انقلاب 🔹کانون‌های قرآنی و هیئات مذهبی تهران بزرگ، از عموم مردم و هیئات حسینی تهران دعوت کردند برای برگزاری اجتماع بزرگ امت رسول الله حضور به هم رسانند. 🔹این تجمع ساعت ۱۶ روز یکشنبه ۳ مهر از چهار مسیر به سوی میدان انقلاب اسلامی برگزار خواهد شد. پ. ن این اجتماع خیلی مهمه، خیلی
هدایت شده از بر پا
کدام گشت کدام ارشاد ⚡️میگویند قصه جمع شد و من خنده ام میگیرد. آقایان کمی تامل کنید. وقتی با فهم و معرفت بیدار نشیم باید با خون و آتش بیدار شویم. چاره ای نیست. راه دیگه ای هم نیست. گشت میزدید که چی رو پیدا کنید وقتی همه چیز جلوی چشمتان بود. همین آقا و خانم سلبریتی جلوی چشمتان نبود؟ کاری به موضع گیریهای نمک به حرامی و دیکته شده شان ندارم، کاری به افتخار خرید وسایل خانه از فرانسه و زاییدن در کانادایشان ندارم، کاری به مسخره کردن ارزشهایتان و امیدتان و هویتتان ندارم، به همان ملاک که به دخترکان مترو سوار تذکر میدادید، به همان ملاک چرا اینجا خفه بودید؟ دیدن و پیدا کردن اینها گشت زدن لازم داشت واقعا؟ ⚡️من بیست سال است طلبه ام، در میانه آشوبهای تهران حتی با همین لباس مقدس رفته ام، کمتر از انگشتان یک دست توهین شنیده ام، همیشه احترام بوده و تکریم. اما چند روز پیش یک دختر و پسر نوجوان به خودم و خانواده ام به خیال خود توهین کردند. چیزی هم نگفتند فقط گفتند الهی بمیرید. جلوی خانواده ام سکوت کردم، هنوز از اینکه چرا سکوت کردم اذیتم، در رنجم. چرا حرف دلم را بهشان نگفتم. میخواستم بگویم. الهی بمیرم و فدای شما شوم. الهی بمیرم که شما امروز به خاطر ندانمکاری امثال من اینطور از لباس من و چادر همسر و دخترم نفرت در دلتان جمع نشود. الهی بمیرم برایتان تا شما بمانید و رشد کنید و بفهمید و بساط ظلم را جمع کنید. بساط واقعی و نه توهمی، نه آنچه در ذهنتان ساخته اند به زور و اجبار و‌ قلدری. ⚡️آنانکه برای جمع کردن بساط کثیف اینستا و واتساپ و هر زمین بازی لجن صهیونیستی، چرتکه میانداختند و حساب کتاب میکردند که اینقدر مشاغل داریم و اینقدر بیکار میشوند و این قدر مردم اذیت میشوند و این قدر آقازاده ها کمتر خودنمایی میکنند و باباهاشان اذیت میشوند و این قدر سلبریتی ها کمتر دنس میدهند و مدیران ارشادمان تاب غصه شان را ندارند. حالا چرا چرتکه هایشان را روی میز نمیگذارند حساب کتاب کنیم؟ قیمت این دختر و پسر و نوجوانهای کف خیابان تک تک شان چند؟ قیمت نفرتی که سلبریتی های حرام لقمه در دلهایشان میکارند چند؟ قیمت ارشادی که بابش را میبندد این مجازی رهای بی صاحب صاحب شیطان، چند؟ قیمت دعوای دختر بیگناه و مادر چادریش در خانه چند؟ قیمت بانک و ماشین و موتور و سطل آشغالها را که میفهمید لعنتی ها، قیمت آنها چند؟ قیمت خون های ریخته شده جوانان بیگناه و چادرهای معصومانه زنان شجاع ما چند؟ چرتکه بیندازید لااقل. ⚡️مدیونید اگر چند دقیقه یک دختر نوجوان حتی زامبی شده بدست مجازی صهیونیست را نگه دارید و کتایون ریاحی و معتمد اریا و فلان بازیگر و آن بازیکن بی شرف فوتبال را آزاد بگذارید و بعد دوباره در صدا و سیما و غیر آن دعوتشان کنید تا تماشاچی برایشان جمع کنید. مدیونید اگر گشت ارشادهایتان شکمباره های بالاشهری سر و بدن برهنه و حرمت شکن را رها کنند و دم در مترو و اتوبوس و تاکسی گشت بزنند. مدیونید اگر از جمع کردن زمین بازی دشمن در مجازی ذره ای عقب بنشینید. مدیونید اگر سلبریتی ها را علنی محاکمه نکنید که توضیح دهند به کدام حجت و دلیلی نظام را متهم به آدم کشی و پنهان کاری کردند تا بفهمیم فرقشان با گوگوش و داریوش و نونوش و جوجوش و تتلو و کوفت و زهرمار چیست واقعا. ⚡️بله جمع کردن این عنکبوتهای نامقدس، جرات میخواهد، عدالت در گشت ارشاد جرات میخواهد، معرفت میخواهد. و اگر با معرفت نفهمیم با خون و آتش باید بفهمیم و وای به حال آنها که با خون و آتش هم نمیفهمند. @ali_mahdiyan
هدایت شده از KHAMENEI.IR
156901122_999079382.mp3
18.81M
🎙 بشنوید | بیانات رهبر انقلاب در مراسم مشترک دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه‌های افسری نیروهای مسلح. ۱۴۰۱/۰۷/۱۱ 💻 Farsi.Khamenei.ir
نسخه قابل چاپ - بیانات در مراسم مشترک دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه‌های افسری نیروهای مسلح.PDF
154.9K
بیانات در مراسم مشترک دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه‌های افسری نیروهای مسلح ۱۴۰۱/۷/۱۱
1138040576_1282335180.pdf
720.2K
فیش *حجاب* در بیانات حضرت آیت الله خامنه ای برای مطالعه و تحقیق گردآوری: سادات رضوی
هدایت شده از امیرحسین ثابتی
چگونه مارپیچ سکوت را بشکنیم؟ چند شب قبل در منزل داشتم شام می خوردم، یکباره صدای مبهم ولی ممتدی را شنیدم. دو سه دقیقه ای گذشت ولی صدا ادامه دارد بود. رفتم  پنجره را باز کردم. صدا واضح تر شد. یک نفر از وسط کوچه فریاد می زد: «مرگ بر دیکتاتور» کم کم  یکی دو نفر دیگر هم با او همراهی کردند و شعار دادند: «زن، زندگی، آزادی» و «مرگ بر دیکتاتور» با صدای بلند فریاد زدم: «مرگ بر منافق!» چند ثانیه همه شان سکوت کردند:) طبیعتا انتظار شنیدن این شعار را نداشتند و تصور می کردند هرچقدر شعار خودشان را تکرار کنند، افراد بیشتری با آنها همراهی خواهند کرد. لذا به محض اینکه دوباره شعارشان را تکرار کردند با صدای رسا تر فریاد زدم: «مرگ بر منافق» چند ثانیه بعد این بار صداهای دیگری به گوش رسید: «مرگ بر ضدولایت فقیه»، «مرگ بر منافق» و... چه اتفاقی افتاده بود؟ خیلی از ساکنین همان کوچه که مخالف شعارهای آنها بودند، احتمالا تا قبل از اینکه شعار «مرگ بر منافق» را بشنوند انگیزه ای برای شعار دادن در برابر آنها نداشتند. چرا؟ چون به اشتباه فکر می کردند اگر حرف خودشان را بزنند کسی همراهی نمی کند و در انزوا هستند. اما وقتی می بینند افراد دیگری هم هستند که با آنها همراهی کنند، ترس از انزوا از بین می رود و با خیال راحت حرف شان را می زنند. لذا آن کسی که اولین بار شروع کرد «مرگ بر دیکتاتور» گفتن، احتمالا فهمید در کوچه خودش هم در اکثریت نیست، چه برسد به اینکه بخواهد نظام را عوض کند:) و جالب اینکه از فردایش دیگر هیچ شعاری ندادند. نظریه «مارپیچ سکوت» همین است، یعنی در برابر «جو به ظاهر غالب» تسلیم نشوید و حرف خود را بزنید. اتفاقا در این ایام این کار ضرورت بیشتری دارد، چون جماعت برانداز که سواد و منطق درست و حسابی ندارد، فقط توهم اش زیاد است و اتفاقا باید همین توهم اش را شکست. شعار در برابر شعار، تجمع در برابر تجمع. این جماعت نه تشکیلاتی تر از منافقین و حزب توده هستند و نه بدنه اجتماعی بیشتری از سال 88 دارند، چندی بعد نیز افسرده تر و منزوی تر خواهند شد. فقط چند روزی عرض خود می‌برند و زحمت ما می‌دارند... عضو شوید 🔻 https://eitaa.com/joinchat/1844903939C0e8d01846b
هدایت شده از سید یاسر جبرائیلی
1_1769896518.pdf
169.4K
من هم مقصرم... این روایت خواندنی برادر عزیزم محمد علیان از کف خیابان را بخوانید @syjebraily
🌿معروف تغافل و منکر غفلت ...وقتی کسی را دوست داشته باشیم، نقاط قوت او را برجسته می‌کنیم و هرچه افراد با نقاط قوت‌شان شناخته شوند، چون احساس پذیرش و دوست داشته شدن در آنها بالا می‌رود، سعی در بیشینه‌سازی نقاط اوج خود می‌کنند. این روند به‌جایی می‌رسد که همه هویت فرد یا جامعه همان نقاط‌قوت می‌شود و نقاط‌ضعف مضمحل می‌شود. هر جامعه‌ای، مجموعه‌ای از درستی‌ها و نادرستی‌هاست. جامعه‌ای زنده است که دائم از کفه نادرستی‌های خود بکاهد و به کفه درستی‌هایش بیفزاید و این چگونه ممکن است؟ پاسخ همین اصل تربیتی است که مربی در خطاهای متربی، خود را به تغافل بزند و به او به‌خاطر رفتارهای درستش افتخار کند. لذاست که می‌بینیم رهبر انقلاب همیشه ما مردم ایران را با نقاط اوج‌مان می‌شناسند و به ما افتخار می‌کنند. گویا اشکالات ما را نمی‌بینند. نتیجه این شده که ما با دیدن خود در آیینه کلام او به خود افتخار می‌کنیم و دنبال توسعه آن بخش از وجود خود می‌رویم. رشد جامعه در بستر محبت و علاقه و افتخار اتفاق می‌افتد، در بستر احساس محبتی که بین مربی و متربی وجود دارد، در بستر علاقه‌ای که به‌خوبی‌ها در دل متربی روییده می‌شود و افتخاری که باعث می‌شود متربی با دیدن لحظه‌های رشد خود، حرکتش را سرعت ببخشد. هر عملی القای محبت و علاقه و افتخار نکرد، ناگزیر در رشد دادن فرد و جامعه ناموفق است؛ اسمش را هرچه می‌خواهیم بگذاریم و هرچقدر با قوانین محکمش کنیم، باز هم ناموفقیم... ادامه یادداشت را در روزنامه فرهیختگان بخوانید👇 https://farhikhtegandaily.com/news/74777/ ✍اسماء اسدی پور @haad1442
12_Javani_Youth.mp3
3.46M
معترض، ما هستیم! درد داریم و خموشیم امّا چه بگوییم از این قصّۀ تلخ؟! شهر، تب‌دار شده برگ‌ریزان حیاست و چه غوغایی‌ست از حجمِ هوس، آرمان‌ها شده‌اند تبعیدی و حقیقت نیز، زندانیِ زنجیرِ روایت‌بازان گیسوانت شده بازیچۀ باد عقده‌ها، حسرت‌ها آه‌ها از داغ‌ها دل تو آسوده، چشم‌ها آلوده شهر در پیچ‌وخمِ زلف تو در خود پیچید و چه تلخی‌ها دید شبِ گیسوی پریشانِ تو شد فاجعه‌ساز و تو هم می‌دانی؛ فتنه این‌بار شده موج‌سوارِ تن تو تن تو، طعمه شده تن تو، ریشۀ این دعواهاست و خیابان شده بازارِ حراجِ تن تو چشم‌ها، وسوسه‌آلودِ تنت تن تو، سهم همه تو بگو: کافی نیست؟! و بخواه: وطنت؟ یا که تَنَت؟ و خدا، یا که تمنّای خودت؟! به خدا، عاشقی نیست هوادارِ رهاییِ تَنَت ... میم. جیم. @sedgh_mahdijamshidi
آخرین باری که خونه ی مامان مون اینا رفته بودم، 26 شهریور بود، یعنی دقیقا همون شبی که مهسا امینی فوت کرد. و طی یک ماه اخیر از محدوده ی میدون خراسون، 17 شهریور خارج نشده بودم. آخر هفته ی گذشته رفتم خونه ی مامان مون اینا.... و همه ش ذهن م درگیر بود که با چه صحنه هایی مواجه خواهم شد. محله شون یه محله ی بی اصالت همه جور آدم توش پیدا شویی هست با حجاب های داغون، با خودم می گفتم هیچی دیگه داریم می ریم استانبول! الان همه لخت و پتی ریختن تو خیابون. شب دیر وقت رفتیم و تقریبا کسی تو خیابون نبود. احساس کردم که خب به خیر گذشت و اگر فردا شب هم همین موقع برگردیم، تمومه. 😅 عاقا فردا عصرش، گل دختری کلید کرد که مامان بریم روسری بخریم! 😱🤦‍♀ دِ بیا! هیچی هم نه روسری! با خودم گفتم حالا تو این انقلابات اسلامی عزیزان برانداز، روسری فروشی از کجا گیر بیارم تو بلاد کفر؟! 😜😜😜 عاقا ما رفتیم تو خیابون، و در کمال ناباوری، عین 45 دقیقه ای رو که داشتیم از این روسری فروشی به اون روسری فروشی، سر می زدیم، فقط و فقط یه خانم بی حجاب تو خیابونا دیدم! 😳😳😳 و پشت سرش هم بودم و خیلی دقت کردم ببینم واکنش مردهایی که از روبروش میان چیه و مجدد در عین ناباوری، حتی یه مرد هم با نگاه دنبال ش نکرد! 😳😳😳 آجی م می گه مردا می ترسن اگه زیاد نگاه شون کنن، پاچه شون رو بگیرن دوستان لخت و پتی مون! 😁😁😁 حالا گذشته از این یه مورد، هر چی فکر می کنم، نمی فهمم بقیه چرا روسری سرشون بود؟ و روسری فروشی ها رو بگو! غلغله! و روسری ها گرووووووون! چرا واقعا؟! چرا ایرونی ها در هیچ چارچوبی نمی گنجن؟ 😅😅😅 مگه الان نباید اونایی که همیشه به زور، یه نوار باریک دور سرشون می پیچوندن، روسری ها رو درارن آتیش بزنن؟ پَ چرا داشتن روسری نو می خریدن؟! 🧐😅 ✍رضوان @haad1442