eitaa logo
حبل الله
408 دنبال‌کننده
122 عکس
144 ویدیو
39 فایل
در این کانال به پرسش‌های دینی به‌ویژه قرآنی پاسخ داده شده و به ذکر برخی از نکات قرآنی و روایی پرداخته شده است. مطالب موردنظر را از طریق جستجو بیابید. سؤالات قرآنی، روایی، اعتقادی و اخلاقی خود را از @jamali114 بپرسید.
مشاهده در ایتا
دانلود
پرسش: در سوره یوسف آیه ۸۷، حضرت یعقوب(ع) از پسرانش خواست که به مصر بروند و در آنجا به دنبال یوسف(ع) و برادرش بگردند. حضرت یعقوب از کجا می‌دانست که حضرت یوسف نیز در مصر است؟ پاسخ: حضرت یعقوب(ع) از پیامبران بزرگ الهی بود که دارای علم لدنّی بود و خدای متعال علم خاص او را ستوده است:  وَ إِنَّهُۥ لَذُو عِلْمٍ لِّمَا عَلَّمْنَٰهُ وَ لَٰكِنَّ أَكْثَرَ ٱلنَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ (یوسف/ ۶۸) زمانی که برادران یوسف برای اولین بار ادعا کردند که گرگ، یوسف(ع) را خورده است، حضرت یعقوب با توجه به شواهد و قرائن و با فراستی که داشت فهمید آنان دروغ می‌گویند و آن را نتیجه فریب نفس آنان دانست:  وَ جَآءُو عَلَیٰ قَمِيصِهِۦ بِدَمٍ كَذِبٍۚ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنفُسُكُمْ أَمْرًاۖ (یوسف/ ۱۸) هنگامی که برادران یوسف در سفر دوم خود بدون بنیامین نزد پدر بازگشتند آن حضرت با توجه به همان علم و فراستی که داشت فهمید که این قضیه باید مرتبط با قضیه یوسف(ع) باشد، از این رو دوباره کار آنان را فریب نفسشان دانست: قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنفُسُكُمْ أَمْرًاۖ فَصَبْرٌ جَمِيلٌۖ عَسَی ٱللَّهُ أَن يَأْتِيَنِی بِهِمْ جَمِيعًاۚ (یوسف/ ۸۳) و منظور از این فریب نفس، همان فریب نخست در به چاه انداختن یوسف است زیرا در این سفر اخیر آنان مرتکب خطایی نشده بودند و آنچه می‌گفتند به نظر خودشان راست بود. به همین جهت بعد از خبر دستگیر شدن بنیامین، حضرت یعقوب برای او اظهار تاسف نکرد بلکه باز هم برای یوسف(ع) اظهار تاسف و گریه کرد: وَ تَوَلَّیٰ عَنْهُمْ وَ قَالَ يَٰٓأَسَفَیٰ عَلَیٰ يُوسُفَ (یوسف/ ۸۴) و این به خاطر آن بود که حضرت یعقوب(ع) فهمیده بود که زندانی شدن جناب بنیامین مرتبط با قضیه حضرت یوسف است و احتمالا از همینجا فهمید که حضرت یوسف(ع) نیز در مصر است: يَٰبَنِیَّ ٱذْهَبُوا۟ فَتَحَسَّسُوا۟ مِن يُوسُفَ وَ أَخِيهِ وَ لاَ تَا۟يْـَٔسُوا۟ مِن رَّوْحِ ٱللَّهِۖ(یوسف/۸۷) به کانال حبل الله بپیوندید👇👇👇 https://eitaa.com/hablallah
پرسش: با توجه به ماجرای حضرت خضر (ع) که آن کودک را کشت، آن کودک چون هنوز به سن تکلیف نرسیده بود، پس قطعا جهنمی نیست ولی اگر زنده می‌ماند والدینش را به کفر وامی‌داشت و آن موقع باید در جهنم عذاب می‌شد. در مقابل، افرادی مانند فرعون چون عمرشان طولانی بود به سبب ارتکاب گناهان بسیار، جهنمی شدند. اینکه خدای متعال به آن کودک عمر کمتری داد و به فرعون عمر بیشتری، باعث شد عاقبت آن دو در آخرت کاملا از هم متفاوت شود. اگر عمر فرعون هم مانند آن کودک کوتاه بود دیگر مرتکب آن جنایات نمی‌شد و به جهنم نمی‌رفت. در این قضیه، عدالت خدای متعال در حق بندگان چگونه است؟ پاسخ: غرض اصلی خدای متعال از آفرینش انسان‌ها این است که آنان بزرگ شوند و با اراده و اختیار خود راه سعادت یا شقاوت را برگزینند و خدای سبحان به هیچ‌کس کوچک‌ترین ستمی نمی‌کند و اگر کسی وارد دوزخ و گرفتار عذاب الهی می‌شود، سرنوشتی است که خودش انتخاب کرده است. بنابراین افرادی که در کوچکی و پیش از سن انتخاب می‌میرند یک استثناء به شمار می‌آیند. البته اینکه خدای سبحان به دلیل اعمال خیر یک بنده به او لطف ویژه‌ای داشته باشد و این لطف ویژه موجب شود که شخص دیگری در سن کوچکی بمیرد، هیچ‌گونه منافاتی با عدالت الهی ندارد و کوچک‌ترین ستمی در حق گنهکاران به شمار نمی‌آید‌. فرض کنید که فرعون به خدای متعال بگوید چرا مرا فرشته نیافریدی تا گناه نکنم و وارد جهنم نشوم؟ آیا این اعتراض وارد است؟ نه، زیرا خدای متعال اراده فرموده هم فرشته بیافریند و هم انسانی که مختار باشد و راه خویش را خودش انتخاب کند. درمورد انسان‌ها نیز خدا در اصل اراده فرموده انسان‌ها بزرگ شوند و راه خودشان را انتخاب کنند ولی در عین حال به صورت بالعرض و به دلایلی خاص اراده فرموده که بعضی از انسان‌ها در سن کوچکی بمیرند. هیچ‌کس نمی‌تواند به خدا اعتراض کند و بگوید چرا مرا جزو گروه دوم قرار ندادی و در کوچکی نمیراندی؟ به کانال حبل الله بپیوندید👇👇👇 https://eitaa.com/hablallah
پرسش: آیا دلیل عقلی برای اثبات معاد درقرآن کریم وجود دارد؟ پاسخ: از نظر عقلی، اثبات معاد پس از اثبات وجود خدای سبحان و اسمای حسنای او مانند حکمت و عدالت است. بنابراین ابتدا باید با براهین عقلی ثابت کنیم که خدا به عنوان مبدأ و خالق همه موجودات دیگر وجود دارد و ذات اقدس الهی دارای همه کمالات بوده و از همه نقایص، مبرّا و منزّه است و از جمله اینکه آن ذات مقدس، حکیم و عادل است. پس از اثبات این مطلب که خدای متعال، حکیم و عادل است می‌توانیم ثابت کنیم که وجود معاد ضروری است زیرا آفریدن انسان‌ها در صورتی که معادی وجود نداشته باشد هم مخالف حکمت خداست و هم مخالف عدالت الهی. پس با دو برهان می‌توان از نظر عقلی، وجود معاد را اثبات کرد: یک برهان بر پایه حکمت خدا و برهان دیگر بر اساس عدل الهی. در قرآن در کریم در آیات بسیاری به این دو برهان برای اثبات ضرورت معاد استناد شده است مثلاً در آیه ۱۱۵ سوره مؤمنون اشاره شده است که آفرینش انسان‌ها بدون رجوع به سوی خدا امری عبث و بیهوده است و خدای حکیم هیچ‌گاه کار عبث نمی‌کند: أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَٰكُمْ عَبَثًا وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنَا لاَ تُرْجَعُونَ در آیه ۲۸ سوره ص نیز اشاره شده است که خدای متعال هیچ‌گاه مؤمنان نیکوکار را مانند مفسدان قرار نمی‌دهد و هیچ‌گاه انسان‌های با تقوا با فاجران گنهکار یکسان نیستند چون برابری آنان مخالف عدالت خداست:  أَمْ نَجْعَلُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَ عَمِلُوا۟ ٱلصَّٰلِحَٰتِ كَٱلْمُفْسِدِينَ فِی ٱلْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ ٱلْمُتَّقِينَ كَٱلْفُجَّارِ  به کانال حبل الله بپیوندید👇👇👇 https://eitaa.com/hablallah
پرسش: آیه ۸۸ سوره مبارک نمل که به حرکت کوه‌ها اشاره کرده، آیا مربوط به قیامت است یا دنیا؟ پاسخ: در آیه ۸۸ سوره نمل آمده است: تو کوهها را می‌بینی و می‌پنداری ثابت‌اند در حالی که مانند ابرها حرکت می‌کنند: وَ تَرَی ٱلْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَ هِیَ تَمُرُّ مَرَّ ٱلسَّحَابِ برخی از مفسران با توجه به اینکه آیات پیش و پس از این آیه درباره قیامت است گفته‌اند این آیه نیز درباره قیامت است و به حرکت کردن و در نهایت متلاشی شدن کوه‌ها در قیامت اشاره دارد که در آیات دیگر نیز به این مطلب اشاره شده است، مانند: وَ تَسِيرُ ٱلْجِبَالُ سَيْرًا (طور/ ۱۰) و نیز: وَ يَسْـَٔلُونَكَ عَنِ ٱلْجِبَالِ فَقُلْ يَنسِفُهَا رَبِّی نَسْفًا (طه/ ۱۰۵) ولی با توجه به اینکه در آیه آمده تو میپ‌نداری کوه‌ها ثابت‌اند، به نظر می‌رسد این پندار با اوضاع قیامت تناسب نداشته باشد، زیرا حرکت و متلاشی شدن کوه‌ها در قیامت برای همه آشکار است و همگان آن را مشاهده می‌کنند و در قیامت همه اسرار و پنهانی‌ها آشکار می‌شوند، بنابراین احتمالاً آیه درباره دنیاست و بیانگر آن است که در همین دنیا کوه‌ها مانند ابرها در حرکتند ولی انسان حرکت ابرها را می‌بیند در حالی که حرکت کوه‌ها را حس نمی‌کند و این اشاره به حرکت وضعی و انتقالی زمین و حرکت کوه‌ها همراه با آن است. ادامه آیه نیز این تفسیر را تایید می‌کند که حرکت کوه‌ها را مصداق صنع متقن الهی می‌داند که همه چیز را استوار و متقن آفریده و قرار داده است و بیان می‌دارد که خدا به کارهایی که می‌کنید آگاه است: صُنْعَ ٱللَّهِ ٱلَّذِیٓ أَتْقَنَ كُلَّ شَیْءٍۚإِنَّهُۥ خَبِيرُۢ بِمَا تَفْعَلُونَ  به کانال حبل الله بپیوندید👇👇👇 https://eitaa.com/hablallah
پرسش: آیا بر اساس آیه ۱۹ سوره لقمان، ناخوشایندترین صدا، صدای الاغ است و صدایی ناخوشایندتر از آن وجود ندارد؟ پاسخ: در آیه ۱۹ سوره لقمان، حضرت لقمان(ع) ضمن پند و اندرزهایی که به پسرش می‌دهد به وی سفارش می‌کند که پسرم! از صداى خود بکاه و فریاد مزن که ناخوشایندترین صداها، صداى الاغ است: وَ ٱغْضُضْ مِن صَوْتِكَۚ إِنَّ أَنكَرَ ٱلْأَصْوَٰتِ لَصَوْتُ ٱلْحَمِيرِ این آیه شریف در صدد نهی از بالا بردن صدا یعنی بلند سخن‌گفتن با دیگران و فریادزدن در هنگام سخن‌گفتن است و آیه در مقام بیان آن است که انسان باید با دیگران آهسته و متین سخن بگوید زیرا ارزش سخن به محتوای آن است نه به بلند بودن صدا. در آن زمان ناخوشایندترین صدایی که برای عموم مردم شناخته شده بود و معمولا آن را می‌شنیدند، صدای الاغ بود، به همین جهت حضرت لقمان برای زشتی و ناخوشایندی بلند حرف‌زدن و فریادزدن آن را به صدای الاغ تشبیه کرد؛ پس این به آن معنا نیست که دیگر صدایی ناخوشایندتر از صدای الاغ وجود ندارد. به کانال حبل الله بپیوندید👇👇👇 https://eitaa.com/hablallah
پرسش: حیات طیّبه به چه معناست و چه آثاری دارد؟ پاسخ: حیات و زندگی در جهان دارای درجات گوناگونی است. حیات گیاهی که در گیاهان و درختان است درجه ضعیفی از حیات است. بالاتر از آن حیات حیوانی است که در آن حس و درک و لذت و درد وجود دارد. درجه بالاتر، حیات انسانی است که موجب می‌شود انسان بتواند تفکر کند و روش زندگی خویش را خودش انتخاب کند. بالاتر از آن، حیات ایمانی است که اگر لطف و هدایت خدای متعال شامل کسی شود و او به خدا و دین الهی ایمان بیاورد به حیات ایمانی دست می‌یابد. کسی که به خدا ایمان آورده، اگر به ایمان خود ملتزم باشد و پیوسته بر اساس آن عمل کند خدای متعال هدایت‌ها و عنایات ویژه خود را شامل حال او می‌کند و موجب می‌شود قلب او معنویت و نورانیت خاصی پیدا کند و از علوم والاتری بهره‌مند شود. چنین شخصی به مرحله بالاتری از حیات دست یافته که به آن حیات طیبه گفته می‌شود. خدای متعال در سوره نحل آیه ۹۷ فرموده است هر انسان مذکّر یا مؤنّثی، اگر در حالی که ایمان دارد عمل شایسته نیز انجام دهد او را با حیات طیّبه زنده می‌کنیم: مَنْ عَمِلَ صَٰلِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَیٰ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُۥ حَيَوٰةً طَيِّبَةًۖ. کسی که به مرحله حیات طیّبه رسیده باشد در دنیا زندگی پاک و آسوده‌ای دارد، زیرا از مظاهر و لذت‌های دنیا دل کنده و اقبال و ادبار دنیا در او اثری منفی نمی‌گذارد و موجب نگرانی وی نمی‌شود. او به فکر انجام وظیفه خویش و انس با خدا و اولیای الهی است و پیوسته از زندگی آرامی برخوردار است و هیچ‌گاه آزارش به دیگران نمی‌رسد. به کانال حبل الله بپیوندید👇👇👇 https://eitaa.com/hablallah
باسمه تعالی روی ان قال الامامُ زینُ العابدین(علیه السلام): لا يَومَ كَيَومِ الحسين (عليه السلام) اِزدَلَفَ عَلَيهِ ثَلاثُونَ الف رَجُلٍ يَزعُمُونَ أَنَّهم مِن هَذِهِ الأُمَّةِ كُلٌّ يَتَقَرَّبُ الَى اَلله عزوجل بِدَمِهِ و هُوَ بِالله يُذَكِّرُهُم فَلاَ يَتَّعِظُونَ حَتَّى قَتَلُوهُ بَغياً و ظُلماً و عُدوَاناً" ثُمَّ قالَ (عليه السلام): "رَحِمَ اَللهُ اَلْعَباسَ فَلَقَد آثَرَ و أَبلَى و فَدَى أَخَاهُ بِنَفسِهِ حَتَّى قُطِعَت يَداهُ فَأَبدَلَهُ اَللهُ عزوجل بِهِما جَناحَينِ يَطِيرُ بِهِمَا مَعَ المَلاَئِكَةِ في الجَنّةِ كما جَعَلَ لِجَعفرِ بنِ أَبي طَالِبٍ و إِنَّ لِلعَباسِ عندَ الله تَباركَ و تَعالَى مَنزِلَةً يَغبِطُهُ بِها جَميعُ الشُهَداء يَومَ القيامة. ترجمه: بنا بر روایتی امام زین العابدین (علیه السلام) فرمودند: هیچ روزى مانند روز حسین (علیه السلام) نیست؛ سی هزار نفر _كه گمان می كردند از اين امّتند _ دور او را گرفتند و هر كدام برای كشتن او به خدا تقرب می جستند و او خدا را به آنها يادآور می‌شد و پند نمی‌گرفتند تا او را از روی ستم و ظلم و دشمنی كشتند. سپس فرمودند: خدا عمويم عباس را رحمت كند كه ایثار كرد و خود را فداى برادر كرد تا دو دستش قطع شد و خداوند در عوض آن‌ها، به او دو بال عطا کرد كه با آن‌ها، در بهشت با فرشتگان پرواز می‌کند چنان‌که به جعفر بن ابى طالب دو بال عطا كرد و براى عباس نزد خداى تبارك و تعالى مقامى است كه در قيامت، همه شهداء به آن مقام غبطه می‌خورند. منبع: امالی شیخ صدوق، ج۱، ص۴۶۲.
پرسش: چگونه خدای متعال در آیه ۱۷ سوره عبس، انسان را نفرین کرده در حالی که آخرین پیامبر او حضرت محمد(ص) عاشق همه مخلوقات الهی بود؟! پاسخ: خدای متعال در آیه یادشده، انسان را نفرین کرده و فرموده است مرگ بر انسان، چقدر کفر می‌ورزد: قُتِلَ الْإِنْسَانُ مَا أَكْفَرَهُ واژه انسان درآیات بسیاری از قرآن کریم درباره کسانی به کار رفته که جنبه روحی و معنوی خویش را فراموش کرده و همه توجه و همتشان به جنبه مادی و جسمانی و دنیایی خودشان معطوف است. چنین انسان‌هایی تنها برای دنیا کار می‌کنند و هدفشان در زندگی، خوش گذرانی و رسیدن هرچه بیشتر به لذت‌های مادی و ثروت و شهرت است. در این آیه نیز منظور از انسان، چنین افرادی هستند و خدای متعال آنان را نفرین می‌کند و می‌فرماید مرگ بر انسان که با وجود نعمت‌های آشکار خدا و قطعی بودن تدبیر الهی و ربوبیت او نسبت به انسان‌ها، راه ناسپاسی و کفر را در پیش گرفته و برای خدای متعال در ربوبیت و عبادت شریک قائل می‌شود. تعبیر مرگ بر انسان تعبیری کنایی است و منظور از آن این است که خدای بزرگ از چنین انسانی به شدت بدش می‌آید و از وی بیزار است. اینکه پیامبر خاتم(ص) از جهتی عاشق همه مخلوقات الهی بود به این معنا نیست که آن حضرت همه انسان‌ها و حتی کافران و مشرکان را دوست داشت و از آنان بیزار نبود، چراکه تبرّی و بیزاری از دشمنان خدا، یکی از فروع مهم دین است که همگان و از جمله رسول خدا(ص) به آن مأمورند. گرچه خدای متعال و پیامبران الهی(ع) دوست دارند همه انسان‌ها به راه توحید هدایت شوند ولی کسانی که استکبار می‌ورزند و راه کفر در پیش می‌گیرند، خدای بزرگ و همه پیامبران از آن‌ها متنفر و بیزارند و پیامبر خاتم(ص) نیز از این قاعده مستثنا نیست: وَ أَذَٰنٌ مِّنَ ٱللَّهِ وَ رَسُولِهِۦٓ إِلَی ٱلنَّاسِ يَوْمَ ٱلْحَجِّ ٱلْأَكْبَرِ أَنَّ ٱللَّهَ بَرِیٓءٌ مِّنَ ٱلْمُشْرِكِينَۙ وَ رَسُولُهُۥ (توبه/ ۳) چنان‌که در آیه‌ای دیگر خدای سبحان به پیامبر فرمان داده که با کافران و منافقان جهاد کرده و با آنان با سختی و درشتی برخورد کند: يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِیُّ جَٰهِدِ ٱلْكُفَّارَ وَ ٱلْمُنَٰفِقِينَ وَ ٱغْلُظْ عَلَيْهِمْۚ (توبه/ ۷۳) به کانال حبل الله بپیوندید👇👇👇 https://eitaa.com/hablallah
پرسش: گواهی دادن خدای متعال بر توحید که در قرآن کریم به آن اشاره شده چگونه است؟ پاسخ: شهادت و گواهی خدای متعال بر توحید و یگانگی خود، ۳ گونه است: ۱. شهادت قولی: یعنی خدای بزرگ در کلام خویش بر یگانگی خود گواهی می‌دهد مانند آیاتی از قرآن که بیانگر توحید است، از جمله آیه ۱۸ سوره آل عمران: شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ ۚ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ بر پایه این آیه، خدای سبحان و فرشتگان الهی و عالمان دینی به توحید و عدالت خدا گواهی داده‌اند. ۲. شهادت فعلی: نظم و هماهنگی کامل و دقیق جهان آفرینش که موجودات غیرقابل‌شمارش در آن به‌گونه‌ای بسیار عجیب و حیرت‌انگیز با یکدیگر هماهنگند، نشان می‌دهد که آفریدگار و مدبر آن‌ها یکی بیش نیست. ۳. شهادت عینی: یعنی اگر انسان خدا را درست بشناسد که او موجودی نامحدود است که دارای همه کمالات است، چنین موجودی ممکن نیست بیش از یکی باشد. البته حقیقت این شناخت برای کسی میسر می‌شود که با تهذیب و تزکیه نفس، به مقام مکاشفه رسیده و حقایق هستی و حقیقت توحید را شهود می‌کند. به کانال حبل الله بپیوندید👇👇👇 https://eitaa.com/hablallah
پرسش: در آیه ۹ سوره انعام آمده است که اگر ما پیامبر را یک فرشته قرار می‌دادیم باز هم امر را بر مشرکان مشتبه می‌ساختیم و آنان ایمان نمی‌آوردند. مگر کار خدای متعال هدایت مردم نیست؟ پس چرا امر را بر مشرکان مشتبه می‌سازد تا ایمان نیاورند؟ پاسخ: این آیه شریف درباره یکی از پیشنهادهای مشرکان است که می‌گفتند چرا برای هدایت ما فرشته‌ای نازل نمی‌شود؟ خدای متعال پاسخ می‌دهد که اگر بر فرض ما فرشته‌ای را برای آنان نازل می‌کردیم باید آن فرشته به شکل یک مرد می‌بود تا بتواند با آنان سخن بگوید و آنان را هدایت کند و در این صورت باز هم نتیجه تفاوتی نمی‌کرد و مشرکان باز هم ایمان نمی‌آوردند: وَ لَوْ جَعَلْنَٰهُ مَلَكًا لَّجَعَلْنَٰهُ رَجُلاً وَ لَلَبَسْنَا عَلَيْهِم مَّا يَلْبِسُونَ  باید توجه داشت که گمراهی انسان‌ها دو گونه است: یکی گمراهی ابتدایی که این گمراهی به هیچ وجه مستند به خدا نیست بلکه انسان‌ها خودشان راه گمراهی را انتخاب می‌کنند و حقایق را بر خودشان یا پیروان و دوستانشان مشتبه می‌سازند و تعبیر "مَّا يَلْبِسُونَ" در آیه فوق اشاره به این نوع گمراهی دارد. گمراهی دیگر گمراهی مجازاتی است که مستند به خداست و اگر کسی خودش راه گمراهی را انتخاب کرد خدای سبحان نیز هدایت‌ها و لطف‌های خود را از او برمی‌دارد و او گمراه‌تر می‌شود و بدین ترتیب خدا نیز بعد از آن حق را بر آنان مشتبه می‌سازد و تعبیر " لَلَبَسْنَا عَلَيْهِم" اشاره به این گمراهی مجازاتی دارد. نتیجه اینکه خدای سبحان ابتدا حق را برای همه به صورتی آشکار، تبیین می‌کند. کسانی که به ندای عقل و فطرت خویش پاسخ مثبت دهند حق را پذیرفته و در برابر آن تسلیم می‌شوند. خدای متعال نیز به این افراد به صورت ویژه کمک کرده و حق را برایشان آشکارتر می‌سازد؛ ولی کسانی که به ندای فطرت و عقل خویش پشت کنند و عناد و لجاجت ورزیده و حق را نپذیرند و به آن ایمان نیاورند، خدای سبحان نیز توفقیات و لطف‌های خود را از آنان برمی‌دارد و این موجب می‌شود که حق برایشان مشتبه شده و هرچه بیشتر در گمراهی فرو روند. به کانال حبل الله بپیوندید👇👇👇 https://eitaa.com/hablallah
پرسش: در آیات ۶۷ و ۶۸ سوره یوسف(ع)، چرا حضرت یعقوب(ع) به پسرانش گفت از یک دروازه وارد نشوید بلکه از دروازه‌های مختلف وارد شوید و نیز حاجتی از آن حضرت که روا شد چه بود؟ پاسخ: حضرت یعقوب(ع) با توجه به آن علم الهی که داشت و نیز ارتباطی که با عالم غیب داشت فی الجمله دریافته بود که در این سفر برای فرزندانش مشکلی پیش خواهد آمد و آن حضرت نگران پسرانش به ویژه بنیامین بود از این رو به آنان سفارش کرد که از یک دروازه وارد شهر نشوند تا با این کار از آسیب‌های گوناگون احتمالی مانند چشم زخم، حسادت و یا دستگیر شدن به اتهام جاسوسی در امان بمانند، در عین حال حضرت یعقوب(ع) به خوبی می‌دانست که نمی‌توان جلوی تقدیر و حکم الهی را گرفت، به همین جهت بر خدا توکّل کرد: وَ قَالَ يَا بَنِيَّ لَا تَدْخُلُوا مِنْ بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُتَفَرِّقَةٍ ۖ وَمَا أُغْنِي عَنْكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ ۖ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ ۖ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ ۖ وَعَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُون. در نهایت این تدبیر حضرت یعقوب(ع) نتوانست جلوی تقدیر و برنامه الهی را بگیرد و سرانجام جمع فرزندان یعقوب متفرق شد:  وَ لَمَّا دَخَلُوا۟ مِنْ حَيْثُ أَمَرَهُمْ أَبُوهُم مَّا كَانَ يُغْنِی عَنْهُم مِّنَ ٱللَّهِ مِن شَيْءٍ. اما حاجتی از حضرت یعقوب(ع) که برآورده شد آن بود که اولاً به وظیفه خود در این خصوص عمل کرده بود و از این جهت احساس آرامش می‌کرد و ثانیاً همین که حضرت یعقوب(ع) به مقتضای وظیفه پدری، چنین تدبیری اندیشید ولی در عین حال به تدبیر خود اعتماد نکرد بلکه بر خدا توکل کرد چه بسا موجب شد که خدای متعال به آن حضرت با نظر رحمت نگریسته و او را به خواسته اصلی‌اش برساند و حضرت یوسف(ع) را همراه با دیگر فرزندانش به او بازگرداند: إِلَّا حَاجَةً فِي نَفْسِ يَعْقُوبَ قَضَاهَا. به کانال حبل الله بپیوندید👇👇👇 https://eitaa.com/hablallah
صراط مستقیم.m4a
8.29M
🎙 ماهیت صراط مستقیم. 🎤 احمد جمالی ✅ کانال حبل الله 👇 https://eitaa.com/hablallah