مراسم چله ختم زیارت عاشورا برای تعجیل در فرج امام زمان همزمان با مسلمانان سراسر دنیا🙏
هرشب به نیابت از یک شهید🌷
شب بیست و پنجم
به نیابت از شهید سید مجتبی نواب صفوی و شهدای انقلاب🌷
#یادشان_باصلوات🌷
هر_روز_به_نیابت_یک_شهید 🌷
با سپاهی از شهیدان خواهد آمد
✅روز بيست و پنجم شهید سید مجتبی نواب صفوی و شهدای انقلاب
میگفت: بچه مسلمان باید محکم باشد.
ایشان دستور داده بودند که وقت ظهر هرکجا بودند باید اذان بگویند.
یک روز رو به من کرد و گفت: شما اذان میگویید؟
گفتم: نه آقا، خجالت میکشم.
ایشان گفت: یک سوال از تو دارم؛ شما چه می فروشید؟
گفتم: خیار، بادمجان، کدو و...
آقا پرسید: آیا داد هم می زنی؟
گفتم: بله آقا
گفت: میشود یکی از آن فریادها را هم اینجا بزنی؟
گفتم: نه آقا، خجالت میکشم؛ آخر آقا من که جنس ندارم.
حالا اگر سر کار بودم و مثلا خیار داشتم میگفتم خیار یه قرون؛ اما اینجا که چیزی ندارم.
گفت: آهان بگو من دین ندارم!
یک جوان با این هیبت و توانایی و قدرت، خجالت می کشد فریاد بزند الله اکبر، اشهد ان لا اله الا الله، من شهادت میدهم که خدا از همه بالاتر است! خجالت میکشی این ها را بگویی؟!
آن وقت خجالت نمیکشی با این همه عظمت، داد بزنی: خیار یه قرون؟
🌐 @Talabemonji
#استغاثه_جهانی_طلب_منجی
#به_تو_محتاجیم
#طلب_منجی_موعود
@hadi_soleymani313
🌴🌴🌴
ختم قرآن کریم هدیه به شهید ابراهیم هادی و شهید حاج قاسم سلیمانی
🌷صفحه صد ویک
🌴#سوره_نساء
🔴 دعای روز نهم ماه مبارک رمضان
🔵 اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي فِيهِ نَصِيبا مِنْ رَحْمَتِكَ الْوَاسِعَةِ وَ اهْدِنِي فِيهِ لِبَرَاهِينِكَ السَّاطِعَةِ وَ خُذْ بِنَاصِيَتِي إِلَى مَرْضَاتِكَ الْجَامِعَةِ بِمَحَبَّتِكَ يَا أَمَلَ الْمُشْتَاقِينَ
🌕 خدايا براى من در اين ماه بهره اى از رحمت گسترده ات قرار ده، و به جانب دلايل درخشانت راهنمايى كن، و به سوى خشنودى فراگيرت متوجه كن، به محبتت اى آرزوى مشتاقان.
🆔 @emame_zaman
في الانفِراد لِعِبادَةِ اللّهِ كُنوزُ الأرباحِ
در خلوت کردن برای عبادت خدا ، گنجینه های پر سودی است
#امام_علی_علیه_السلام
#ميزان_الحكمه_جلد7_صفحه_375
💡فواید هر کاری در خلوت انجام دادند بیشتر است از فوایدی که آن را در جمعیت انجام دهیم🌹🌹
#التماس_دعا ❤️❤️
@kanall_hadis
🌸از ويژگيهاي ابراهيم احترام🙏 به دیگران حتي به اسيران جنگي👤 بود.
🌳 هميشه اين حرف را از ابراهيم ميشنيديم 👌كه: "اكثر اين دشمنان ما انسانهاي جاهل 😱و ناآگاه هستن و بايد اسلام واقعي🕋 رو از ما ببينن،اون وقت خواهيد ديد كه آنها هم مخالف حزب بعث خواهند شد 💀و ميفهمند چه اشتباهي انجام دادهاند😤
🌳🌳🌳
🌲". لذا در بسياري از عملياتها قبل از شليك 🔫به سمت دشمن به فكر به اسارت درآوردن🙆♂ نيروهاي آنها بود و با اسير هم رفتار بسيار صحيحي داشت.🙂
🌲🌲🌲
🌹سرپل ذهاب كه بوديم چند اسير عراقي را آوردند 🙊و چون هنوز محلي براي نگهداري نبود. 🙈مسئوليت حفاظت آنها را به ابراهيم سپردند. 🌹در مدت سه روز كه ابراهيم با آنها بود☺️ به قدري رفتار خوب و شايسته از ابراهيم ديده بودند 😍كه وقتي خودرو حمل اسرا آمده بود. آنها از ابراهيم سئوال كردند كه: شما هم با ما ميآيي.😳 ☺️
وقتي جواب منفي شنيدند به قدري ناراحت شدند😢 كه با گريه التماس ميكردند 😭وميگفتند:" ما را اينجا نگه دار، هر كاري بخواهي انجام ميدهيم،😠 حتي حاضريم با عراقيها بجنگيم.😧
🌹🌹🌹
🌷" آن روزها معمولاً هر چیزی كه از طرف تداركات برای ما ميآمد و هر چیزی كه ما ميخورديم. 🌸ابراهيم همان را بين اسرا توزيع ميكرد 🙋♂و همين باعث ميشد كه همه حتي اسرا هم مجذوب رفتار او شوند.😘
🌲🌲🌲🌲🌲🌲
🌸 يكي از دوستان تعريف ميكرد: در يكي از عملياتها بر روي ارتفاعات بازيدراز به سنگري رسيديم🙊 كه تعدادي عراقي در آن حضور داشتند، با اسلحه اشاره كردم 🙁و اونها رو بيرون آوردم. اما وقتي كه گفتم به سمت پايين حركت كنين، 💆♂هيچ حركتي نميكردند.👷 ما دو نفر بوديم 👨❤️👨و آنها پانزده نفر و طوري بين ما قرار گرفتن👨👨👦 كه هر لحظه ممكن بود به هر دوي ما حمله كنن. 😱☠شايد هم فكر نميكردن ما فقط دو نفر باشيم.🙄🌸
🌲🌲🌲
🌿 دوباره داد زدم:"حركت كنيد" و با دست اشاره كردم👈 ولي همه عراقيها به افسر درجهداري👮 كه پشت سرشان بود نگاه ميكردند.👁 افسر بعثي هم ابروهايش را بالا 👴ميانداخت، يعني نرويد.☹️ خيلي ترسيده بودم 😨تا حالا در چنين موقعيتي قرار نگرفته بودم.😓 يك لحظه با خودم گفتم: "همه را ببندم به رگبار🔫"اما كار درستي نبود.🤔
🌲🌲🌲
🍃 هر لحظه ممكن بود اتفاق بدي رخ دهد.😔 از ترس اسلحه را محكم گرفته بودم. 😱از خدا خواستم كمكم كنه.🙏 يكدفعه از پشت سنگر ابراهيم را ديديم كه به سمت ما ميآمد.🚶آرامش عجيبي پيدا كردم، 😊به محض رسيدنش، در حالي كه به اسرا نگاه ميكردم 😟گفتم: "آقا ابرام، كمك !"😩 پرسيد: "چي شده؟" گفتم: "اون افسر بعثي نميزاره اينها برن پايين☹️" و بعد با دست افسر را نشان دادم. 😯
🌷🌷🌷
🌹لباس و درجهاش با بقيه فرق داشت 😿و كاملاً مشخص بود.😢 ابراهيم اسلحهاش را به دوشش انداخت😯 و جلو رفت. 🙎♂با يك دست يقه افسر بعثي و با دست 😣ديگر كمربند او را گرفت و در يك لحظه او را از جا بلند كرد😨 و چند متر جلوتر جلوي پرتگاه قرار داد. 😈
🌳🌳🌳
🌳تمامي عراقيها از ترس روي زمين نشستن😫 و دستشان را بالا گرفتن. 😟افسر بعثي مرتب به ابراهيم التماس ميكرد 😫و ميگفت: "الدخيل الدخيل، ارحم ارحم" 😖و همينطور ناله ميكرد.😵
🌸🌸🌸
🌷 ذوق زده شده بودم، ☺️در پوست خودم نميگنجيدم،😍 تمام ترسِ لحظات پيش من برطرف شده بود، 😄بعدهم ابراهيم افسر عراقي را به ميان اسرا برگرداند.🚶
🌲🌲🌲
🌼 آن روز خدا ابراهيم 😘را به كمك ما فرستاد . ❤️بعد با هم ، اسرا و افسر بعثي را به پايين ارتفاع انتقال داديم.☺️
🌲🌲🌲🌲🌲
کتاب سلام بر ابراهیم
مراسم چله ختم زیارت عاشورا برای تعجیل در فرج امام زمان همزمان با مسلمانان سراسر دنیا🙏
هرشب به نیابت از یک شهید🌷
شب بیست و ششم
به نیابت از شهید سید علی اکبر ابوترابی فرد و شهدای آزاده🌷
#یادشان_باصلوات🌷
هر_روز_به_نیابت_از_یک_شهید🌷
باسپاهی از شهیدان خواهد آمد
✅روزبیست و پنجم به نیابت از #سیدعلی_اکبرابوترابیفرد و شهدای آزاده
🌷وی در جنگ ایران و عراق در کنار مهدی چمران حضور داشت و در نهایت به اسارت درآمد.
🔸او نقش عمدهای در اردوگاههای اسرای ایرانی در عراق داشت.
همچنین نمایندهٔ اسرای ایرانی در اردوگاههای عراق بود ، او از هیچ کمکی دریغ نمی کرد .
🔹یکی از مؤسسین جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی بود. و در مجالس چهارم و پنجم به عنوان نماینده مردم تهران حضور داشت.
🌀زمانی که شهید رجایی نخستوزیر شد آقا سید علیاکبر در جبهه بود.
🌷شهید رجایی از او درخواست میکند به تهران بیایند و وزارت آموزشوپرورش را تحویل بگیرد
✔️ اما سید علیاکبر ابوترابی در جواب گفته بود
«اگر بتوانم یک سنگ به سمت رژیم بعث عراق پرتاب کنم لازم است که بمانم،
این مسئولیت خطیر را به برادران دیگری که در تهران هستند پیشنهاد بدهید انشاءالله که بتواند کمکحال شما باشند».
🌷سید علیاکبر ابوترابی سرانجام در دوازدهم خرداد ۱۳۷۹ در مسیر زیارت حرم علی بن موسی الرضا به همراه پدرش آیت اللَّه سیدعباس ابوترابیفرد بر اثر سانحه رانندگی در ۶۱ سالگی درگذشت و پیکر هر دو در صحن آزادی حرم امام رضا به خاک سپرده شد.
🌐 @Talabemonji
#استغاثه_جهانی_طلب_منجی
#به_تو_محتاجیم
#طلب_منجی_موعود
@hadi_soleymani313
🌴🌴🌴
ختم قرآن کریم هدیه به شهید ابراهیم هادی و شهید حاج قاسم سلیمانی
🌷صفحه صد و دو
🌴#سوره_نساء
🔴 دعای روز دهم ماه مبارک رمضان
🔵 اللهمّ اجْعلنی فیهِ من المُتوكّلین علیكَ واجْعلنی فیهِ من الفائِزینَ لَدَیْكَ واجْعلنی فیهِ من المُقَرّبینَ الیكَ بإحْسانِكَ یاغایَةَ الطّالِبین.
🌕 خدایا قرار بده مرا در این روز از متوكلان بدرگاهت و مقرر كن در آن از كامروایان حضرتت و مقرر فرما در آن از مقربان درگاهت به احسانت اى نهایت همت جویندگان.
🆔 @emame_zaman
🔳 صَــلَّــے الله عَــلَــیـڪــِ یـــٰا اُمّ الاَئِــمّــةِ الــنّـجَــبـٰا، یــٰا خَـــدیـــجَــةَ الْــــکُـبـــریٰ 🔳
💢 برخی از آنچه باید درباره ام المؤمنین خدیجه کبری سلام الله علیها بدانیم:
❇️ ۱- به خاطر شدت پاکی و عفت در دوران جاهلیت ، به ایشان طاهره و سیده قریش میگفتند. ( السیره الحلبیه ج۱ ص۲۲۴ )
❇️ ۲- خواستگاران بسیار از بزرگان قریش داشت که با هیچ کدام ازدواج نکرد و برای ازدواج ، خود ، رسول خدا را انتخاب کرد.( همان )
❇️ ۳- ازدواج ایشان در حالی بود که هم پیامبر و هم حضرت خدیجه هر دو در سن بیست و پنج سالگی بودند. ( دلائل النبوه ج۲ ص۷۱ و المستدرک ج۳ ص۱۸۲ )
❇️ ۴- هم چنین نه پیامبر و نه حضرت خدیجه تا آن زمان هرگز ازدواج نکرده بودند. (مناقب آل ابی طالب ج۱ ص۱۳۸) و اقوالی که پیرامون ازدواج قبلی حضرت خدیجه است حداقل دارای چهارده تناقض آشکار و غیر قابل قبول است.
❇️ ۵- مهریه ازدواج حضرت خدیجه معادل پانصد درهم نقره بود که همان را هم خود حضرت خدیجه به عهده گرفت. ( عوالی اللئالی ج۳ ص۲۹۹)
❇️ ۶- حضرت خدیجه اولین بانوی مسلمان است که بلافاصله در همان شب آغاز رسالت اظهار اسلام کرد و پیش از آن نیز هرگز کافر نبود بلکه به دین حنیف معتقد بود. ( السنن الکبری ج۶ ص۳۶۷ )
❇️ ۷- در شهادت حضرت خدیجه برای اسلام ، پیامبر ، اقرار به ولایت امیرالمومنین علیه السلام و ابراز برائت از تیم و عدی ( دو بت اولی و دومی ) را شرط کردند که ایشان بدان اقرار کرد و هم زمان با اسلام دو رکن ولایت و برائت را پذیرفت. ( بحار الأنوار ج۱۸ ص۲۳۳)
🍀الهم عجل لولیک الفرج🍀
با عرض سلام و قبولی طاعات و عبادات
با شماره تلفن 1640 بدون هیچ ستاره و مربعی تماس بگیرید
در صورت غافلگیر شدن 5 صلوات هدیه به مادر سادات ،حضرت زهرا (ع) تقدیم کنید
التماس دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دخترم بیحجابه چیکار کنم؟!
💠پاسخ استاد حجت الاسلام پناهیان به یک سوال فراگیر میان مادران
👌💠بسیار عالی ، حتما گوش کنید...
@tollabolkarimeh
@alfavayedolkoronaieh🌱
مراسم چله ختم زیارت عاشورا برای تعجیل در فرج امام زمان همزمان با مسلمانان سراسر دنیا🙏
هرشب به نیابت از یک شهید🌷
شب بیست و هفتم
به نیابت از عالمان شهید🌷
#یادشان_باصلوات🌷
هر_روز_به_نیابت_از_یک_شهید🌷
باسپاهی از شهیدان خواهد آمد
✅روزبیست وششم به نیابت از #عالمان_شهید
🌷گوشه گوشه ایران به خون پاک شهدا آغشته است...
دشمنان اسلام و تشیع به این خیال باطل که با کشتن یاران خالص انقلاب میتوانند نظام اسلامی را سرنگون کنند تا توانستند خون ریختند....
❗️اما دریغا....
ما ١۴٠٠ سال تحت ستم بودیم، سرکوب شدیم، کشته شدیم، تا نام الله و اسلام و تشیع در ایران، سرزمین دوستان اهلبیت «علیه السلام» زنده بماند...❤️
🌐 @Talabemonji
#استغاثه_جهانی_طلب_منجی
#به_تو_محتاجیم
#طلب_منجی_موعود
@hadi_soleymani313
سه دقیقه در قیامت (قسمت اول)
🌸ضمن عرض سلام و ادب خدمت شما بزرگواران...
🌕 خدا را شکر بعد از مدت ها توفیق شد تا دوباره با یک داستان #بسیار_زیبا و دنباله دار از #عالم_قیامت در خدمت شما خوبان باشیم.
🍀کتاب #سه_دقیقه_تا_قیامت داستان زندگی یک مدافع و جانباز حرم هست که طی یک عمل جراحی که داشته به مدت سه دقیقه از دنیا می رود و سپس با شوک ایجاد شده در اتاق عمل دوباره به زندگی برمی گردد .
🔴اما در همین زمان کوتاه چیزهایی دیده که درک آن برای افراد عادی خیلی سخت است...
🔰البته ایشون در ابتدا به شدت در مورد اینکه ماجراش پخش بشه مقاومت کرده اما در نهایت راضی شده که تا حدی چیزهایی رو تعریف بکنه
♦️و طبق گفته بسیاری از دوستانش بعد از عمل جراحی اخلاق و رفتار فوق العاده خوبی پیدا کرده.
🔆در ادامه بقیه ماجرا را از زبان خود این جانباز عزیز می خوانیم:
💠پسری بودم که در مسجد و پای منبر منبرها بزرگ شده بودم.
🍃در خانوادهای مذهبی رشد کردم و در پایگاه بسیج یکی از مساجد شهر فعالیت داشتم.
♻️سالهای آخر دفاع مقدس شب و روز ما حضور در مسجد بود.
💠 با اصرار و التماس و دعا و ناله به جبهه اعزام شدم.
من در یکی از شهرهای کوچک اصفهان زندگی می کردم. دوران جبهه خیلی زود تمام شد و حسرت شهادت بر دل من ماند..
🌷اما دست از تلاش و انجام معنویات بر نمی داشتم و میدانستم که شهدا قبل از جهاد اصغر در جهاد اکبر موفق بودند
♦️ به همین خاطر در نوجوانی تمام همت من این بود که گناه نکنم ...وقتی به مسجد میرفتم سرم پایین بود که نگاهم با نامحرم برخورد نداشته باشد.
💠یک شب با خدا خلوت کردم و خیلی گریه کردم...
در همان حال و هوای ۱۷ سالگی از خدا خواستم تا من آلوده به این دنیای زشتیها و گناهان نشوم و به حضرت عزرائیل التماس میکردم که جان مرا زودتر بگیرد...!
ادامه دارد...
♦️♦️🔹♦️♦️🔹♦️♦️🔹♦️♦️
@hadi_soleymani313