خوزستان ، سال ۱۳۶۰ ،
اندیمشک ، پادگان دوکوهه ،
مقر گردانهای لشکر امام حسین (ع) ، مقدمات عملیات فتح المبین ،
پرواز به سوی منطقه دالپری
@ebrahimhadii313
✔️ حتما بخوانید
🔹 تو شلوغيِ اربعين ديدم زني با عباي عربي روبروي حرم سيدالشهدا با لهجه و كلام عربي با ارباب سخن ميگويد.
🔸عربي را ميفهميدم؛ زنِ عرب میگفت:
🔹 آبرويم را نبر، به سختي اذن زيارت از شوهرم گرفته ام... بچه هايم را گم كردهام ... اگر با بچه ها به خانه برنگردم شوهرم مرا ميكشد...
♻️گريه مي كرد و با سوزِ نجوايش اطرافيان هم گريه ميكردند.
💠كم كم لحن صحبتش تند شد:
🔰توخودت دختر داشتي...
جان سه ساله ات كاري بكن...
چند ساعت است گم كردهام بچههايم را.
⚠️ كمي به من برخورد كه چرا اينطور دارد با امام حسين(ع) حرف میزند.
🔆ناگهان دو كودك از پشت سر عبايش را گرفتند...
يُمّا يُمّا ميكردند...
زن متعجب شد...
🌀 با خود گفتم لابد بايد الان از ارباب تشكر كند..!
🔴بچه هايش را به او دادند، اما بي خيالِ از بچه هاي تازه پيداشده دوباره روبرويِ حرم ايستاد..
♦️ شدت گريه اش بيشتر شد!!
همه تعجب كرده بوديم!
💢رفتم جلو و گفتم: خانم چرا هنوز گريه ميكني؟ خدا را شاكر باش!
♻️ زن با گريه ي عجيبي گفت:
💖 من از صاحب اين حرم بچه هايِ لالم را كه لال مادرزاد بودند خواسته ام، اما نه تنها بچه هايم را دادند، بلكه شفاي بچه هايم را هم امضا كردند.😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠خاطــره ای بسیار عجیب از شهید
✨ #ابراهیـــم_هادی
🌷یادش با ذکر #صلوات
▪
هدایت شده از شهیدابراهیم هادی وشهیدقاسم سلیمانی
🍃🍃🍃
یه قرار عارفانه🌷
هرشب قرائت دعای فرج برای تعجیل در فرج آقا امام زمان(عج)
به نیابت وهمراه با عارف شهید ابراهیم هادی🌷
🍃🍃🍃
🌺#شبتون-شهدایی🌺
به رسم هر روز صبح با سلام
بر ارباب بی کفن روز مون رو شروع کنیم
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَیْكَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَعَلى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
صبحتون حسینی☀️
♣️♣️♣️♣️♣️♣️
@ebrahimhadii313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 من زائر حسینم ...
🔻اگه خودتو تحویل نگیرى، به امام حسین(ع) بیاحترامى کردى!
#اربعین
@Panahian_ir
در پی دستگیری سرشبکه کانال معاند آمدنیوز و ابراز محبت و عنایت علمای بزرگ، مسئولین محترم نظام، فرماندهان گرانقدر و آحاد مردم عزیزمان از اقدام و قدرت اطلاعاتی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سرلشکر حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران پیام قدردانی و تشکر صادر کردند.
متن پیام به این شرح است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
قَدْ مَکَرَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَأَتَی اللَّهُ بُنْیَانَهُم مِّنَ الْقَوَاعِدِ فَخَرَّ عَلَیْهِمُ السَّقْفُ مِن فَوْقِهِمْ وَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَیْثُ لَا یَشْعُرُونَ (26)
خداوند متعال را شاکریم که در ایام بزرگداشت اربعین حماسه ساز حسینی (ع) این فریاد رسای مظلومان مقتدر تاریخ، قامت فرازانی که راه و رسمشان در گمنامی است، بار دیگر ضربتی محکم بر دشمن در خانهاش فرود آوردند و معیار قدرت اطلاعاتی سپاه را به محک گذاشتند و نماد و شاهد مثال آشکاری از سیطره اطلاعاتی فرزندان انقلابی رهبری عزیز و ملت بزرگمان را بر نظام های اطلاعاتی عنکبوتی مستکبران آفریدند.
همچنین از ابراز لطف و عنایت علماء بزرگ، مسئولین محترم نظام، فرماندهان گرانقدر و آحاد مردم عزیزمان تشکر نموده و از این که موجبات خوشحالی ملت سرافراز ایران اسلامی فراهم شد، پیشانی شکر بر زمین می سائیم.
با این ابتکار عمل و اقدام اطلاعاتی تراز جهانی و حرفهای، یکی از کور سوهای جنگ روانی دشمن در ناامن سازی ذهنی و راه اندازی آشوب های خیابانی، اختلاف افکنی بین نخبگان و مسئولین، نشر اکاذیب و شایعه، ترویج بدبینی و ناامیدی در مردم خاموش گردید و غافلگیری بر سرویسهای اطلاعاتی استکباری تحمیل شد.
امید وافر داریم به برکت خون مطهر شهدا و صبر و استقامت تمامی همرزمان جبهه مبارزه با کفر در طلیعه گام دوم انقلاباسلامی، سرشت عاشورایی سپاه در سایه رهبری معظم انقلاب، سرمایهای برای پیش قراولی لشکر فائقه امام زمان (عج) باشد.»
#سخن
🎄مردم ما را بزرگان عرفان و اخلاق مي دانند و...
🎄اما بزرگان اخلاق و عرفان عملی اينها (شهید جاویدالاثر ابراهیم هادی ) هستند.
آیت الله شیخ محمد حسین زاهد🌺
@ebrahimhadii313
*خدمت به پدر و مادر*
_موضوع داستان: اخلاقی_
✍روزی جوانی را دیدم که در کمال ادب سمت حرم اباعبدالله آمد و سلام داد و من نیز جواب سلام امام حسین به آن جوان را شنیدم. از جوان پرسیدم چه کرده ای که به این مقام رسیدی درحالیکه من پانزده سال است امام جماعت کربلا هستم و جواب سلامم را نمی شنوم؟
پاسخ داد پدر و مادر پیر و از کارافتاده ای داشتم که دیگر توانایی پیاده زیارت آمدن را نداشتند؛ قرار بر این شد هر شب جمعه یکی از والدینم را روی پشتم سوار کنم و به زیارت ببرم. یک شب جمعه که بسیار خسته بودم و نوبت پدرم بود، خستگی و گرسنگی و تشنگی ام را به رویشان نیاوردم و پدرم را سوار بر پشتم به زیارت امام حسین علیه السلام آوردم و برگرداندم. وقتی خسته به خانه رسیدم دیدم مادرم بسیار گریه می کند؛ پرسیدم مادرم چرا گریه می کنی؟ پاسخ داد پسرم می دانم که امشب نوبت من نبود و تو هم بسیار خسته ای. اما می ترسم که تا هفته ی بعد زنده نباشم تا به زیارت اباعبدالله بروم. آیا می شود امشب مراهم به زیارت ببری؟
هرطور بود مادرم رو بر پشتم سوار کردم و به زیارت رفتیم. تمام مدت مادرم گریه می کرد و دعایم می نمود. وقتی به حرم رسیدیم دعا کرد ان شاء الله هربار به امام حسین علیه السلام سلام بدهی، خود حضرت، سلامت را پاسخ بدهند. و این شد که من هر بار به زیارت اباعبدالله علیه السلام مشرف می شوم و سلام می دهم، از داخل مضجع شریف صدای جواب سلام حضرت را میشنوم. همهی اینها از یک دعای مادر است
📚 آیت الله میلانی
@ebrahimhadii313
هدایت شده از شهیدابراهیم هادی وشهیدقاسم سلیمانی
🍃🍃🍃
یه قرار عارفانه🌷
هرشب قرائت دعای فرج برای تعجیل در فرج آقا امام زمان(عج)
به نیابت وهمراه با عارف شهید ابراهیم هادی🌷
🍃🍃🍃
🌺#شبتون-شهدایی🌺
به رسم هر روز صبح با سلام
بر ارباب بی کفن روز مون رو شروع کنیم
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَیْكَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَعَلى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
صبحتون حسینی☀️
♣️♣️♣️♣️♣️♣️
@ebrahimhadii313
بنزین ماشینم تمام شده بود از مهدی خواستم چند لیتر #بنزین بدهد تا به پمپ بنزین برسم، گفت: بنزین ماشین من از #بیت_المال است، اگر ذرهای از آن را به تو بدهم نه تو خیر میبینی و نه من.
🌹شهیدمهدی طیاری
میگویند که ابتدای صبح
رزق بندگانت راتقسیم می کنی
میشود رزق من امروز،رفاقتی باشد ازجنس شهیدان...باعطرشهادت...
#صبح_بخیر
#مطلب
🌴يک شب ماه رمضان ما به زورخانه اي در کرج رفتيم. آن شب را فراموش نميکنم. ابراهيم شعر ميخواند. دعا ميخواند و ورزش ميکرد. مدتي طولاني بود که ابراهيم در كنارگود مشغول شناي زورخانه اي بود.
🌴چند سري بچه هاي داخل گود عوض شدند، اما ابراهيم همچنان مشغول شنا بود. اصلا به کسي توجه نميکرد.
🌴پيرمردي در بالاي سكو نشسته بود و به ورزش بچه ها نگاه ميکرد. پيش من آمد. ابراهيم را نشان داد و با ناراحتي گفت: آقا، اين جوان كيه؟!
🌴با تعجب گفتم: چطور مگه!؟
🌴گفت: من كه وارد شدم، ايشان داشت شنا ميرفت. من با تسبیح، شنا رفتنش را شمردم. تا الان هفت دور تسبيح رفته يعني هفتصدتا شنا! تو رو خدا بيارش بالا الان حالش به هم ميخوره.
🌴وقتی ورزش تمام شد ابراهيم اصلا احساس خستگي نميکرد. انگار نه انگار که چهار ساعت شنا رفته!البته ابراهيم اين کارها را براي قوي شدن انجام ميداد.
🌴هميشه ميگفت: براي خدمت به خدا و بندگانش، بايد بدني قوي داشــته باشيم.
🌴مرتب دعا ميکرد كه: خدايا بدنم را براي خدمت كردن به خودت قوي كن.
🌴ابراهيم در همان ايام يك جفت ميل و سنگ بسيار سنگين براي خودش تهيه کرد. حسابي سر زبان ها افتاده و انگشت نما شده بود. اما بعد از مدتي ديگر جلوي بچه ها چنين کارهائي را انجام نداد!
🌴ميگفت: اين کارها عامل غرور انسان می شه.
🌴ميگفت: مردم به دنبال اين هستند كه چه کسي قوي تر از بقيه است. من اگر جلوي ديگران ورزش هاي سنگين را انجام دهم باعث ضايع شدن رفقايم ميشوم. در واقع خودم را مطرح کرده ام و اين کار اشتباه است.
🌴بعد از آن وقتي مياندار ورزش بود و ميديد که شخصي خسته شده و کم آورده، سريع ورزش را عوض ميکرد.