فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک مدینه یه بقیعه یه امامی که حرم نداره.....
🖤🖤🖤🖤🖤
شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه و امام حسن مجتبی علیه السلام تسلیت باد..
🏴🏴🏴🏴🏴
#پیامبراکرم
#امام_حسن
#امام_رضا
@hadi_soleymani313
🌹در سوگ نبی
جهان سیه می پوشد
▪️در سینه،
دل ازداغ حسن می جوشد
🌹از ماتم هشتمین امام معصوم
▪️هر شیعه ز درد،
جام غم می نوشد
🥀آجرک الله یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف🥀
◾️ شهادت جانسوز حضرت نبی اکرم خاتم الانبیاء #محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم و فرزند دلبندش حضرت #امام_حسن مجتبی علیه السلام کریم اهل بیت و #امام_رضا علیه السلام بر تمامی شیعیان جهان تسلیت باد◾️
⚘ اللهم عجل لولیک الفرج ⚘
@hadi_soleymani313
121jkvpgnr4dg-emamhasan.mp3
8.13M
🔖منبر کوتاه🔖
📌غربت و مظلومیت امام حسن مجتبی علیه السلام
#امام_حسن علیه السلام
@hadi_soleymani313
🌀آخرین کلمات امام حسن (ع) با لب های خونی: «اگر یارانی داشتم پیوسته با معاویه جنگ می کردم»
🔰 امام حسن (ع) امام صلح یا مبارزه با مستکبر⁉️
🔸مردى نزد امام حسن عليه السّلام رسيده و گفت: اى زاده رسول خدا، گردنهايمان را خوار و ذليل ساختى، و آنچنان ما شيعيان را به بردگى انداختى كه هيچ كسى برايت باقى نماند!!.
🔻قالَ: أَتَيْتُ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ ع فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَذْلَلْتَ رِقَابَنَا وَ جَعَلْتَنَا مَعْشَرَ الشِّيعَةِ عَبِيداً مَا بَقِيَ مَعَكَ رَجُلٌ؟
🔸حضرت فرمود: براى چه؟!
🔻قالَ وَ مِمَّ ذَاكَ؟
🔸گفت: به اينكه حكومت را تسليم اين طاغيه نمودى!. حضرت فرمود: بخدا اين حكومت به او واگذار نكردم جز براى اينكه يار و ياورى براى خود نيافتم، و گر نه با او شبانه روز جنگ مىكردم تا خود خداوند ميان من و او حكم و داورى فرمايد، ولى أهل كوفه را شناخته و آزمودم، و هيچ خيرى نديدم، اينان عارى از هر وفا و عهدى در سخن و كردار و دمدمى مزاجند، اينان معتقدند كه قلب و دلشان با ماست ولى شمشيرهاشان عليه ما كشيده شده است.
🔻قالَ قُلْتُ بِتَسْلِيمِكَ الْأَمْرَ لِهَذَا الطَّاغِيَةِ قَالَ وَ اللَّهِ مَا سَلَّمْتُ الْأَمْرَ إِلَيْهِ إِلَّا أَنِّي لَمْ أَجِدْ أَنْصَاراً وَ لَوْ وَجَدْتُ أَنْصَاراً لَقَاتَلْتُهُ لَيْلِي وَ نَهَارِي حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنِي وَ بَيْنَهُ وَ لَكِنِّي عَرَفْتُ أَهْلَ الْكُوفَةِ وَ بَلَوْتُهُمْ وَ لَا يَصْلُحُ لِي مِنْهُمْ مَنْ كَانَ فَاسِداً إِنَّهُمْ لَا وَفَاءَ لَهُمْ وَ لَا ذِمَّةَ فِي قَوْلٍ وَ لَا فِعْلٍ إِنَّهُمْ لَمُخْتَلِفُونَ وَ يَقُولُونَ لَنَا إِنَّ قُلُوبَهُمْ مَعَنَا وَ إِنَّ سُيُوفَهُمْ لَمَشْهُورَةٌ عَلَيْنَا
🔸مرد گفت: همين طور با من سرگرم صحبت بود كه ناگاه خون بالا آورد، ظرفى طلبيد و از معدهاش آنقدر خون آمد كه آن ظرف لبريز شد.
🔻قالَ وَ هُوَ يُكَلِّمُنِي إِذْ تَنَخَّعَ الدَّمَ فَدَعَا بِطَسْتٍ فَحُمِلَ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ مَلِيءٌ مِمَّا خَرَجَ مِنْ جَوْفِهِ مِنَ الدَّمِ
🔸عرض كردم: اى زاده رسول خدا اين چه حالى است كه شما را رنجور مىبينم؟!
🔻فقُلْتُ لَهُ مَا هَذَا يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ص إِنِّي لَأَرَاكَ وَجِعاً
🔸فرمود: اين طاغيه كسى را مأمور نموده كه به من سمّ دهد و آن بر جگر من أثر گذاشته و همان طور كه مىبينى تكّه تكّه از دلم خارج مىشود.
🔻قالَ أَجَلْ دَسَّ إِلَيَّ هَذَا الطَّاغِيَةُ مَنْ سَقَانِي سَمّاً فَقَدْ وَقَعَ عَلَى كَبِدِي وَ هُوَ يَخْرُجُ قِطَعاً كَمَا تَرَى
🔸عرض كردم: آيا قصد درمان آن را نداريد؟!
🔻قلْتُ أَ فَلَا تَتَدَاوَى؟
🔸 فرمود: دو مرتبه اين سمّ را به من خورانده و آن را درمان كردهام ولى اين بار هيچ دوايى برايش نيافتم. و بمن خبر رسيده كه معاويه نامهاى به پادشاه روم ارسال نموده و درخواست سمّ كشنده مايعى نموده، و او در جواب نامه گفته در دين ما جايز نيست كه كمر به قتل كسى ببنديم كه قصد جان ما را نكرده است.
🔻قالَ قَدْ سَقَانِي مَرَّتَيْنِ وَ هَذِهِ الثَّالِثَةُ لَا أَجِدُ لَهَا دَوَاءً وَ لَقَدْ رُقِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ كَتَبَ إِلَى مَلِك الرُّومِ يَسْأَلُهُ أَنْ يُوَجِّهَ إِلَيْهِ مِنَ السَّمِّ الْقَتَّالِ شَرْبَةً فَكَتَبَ إِلَيْهِ مَلِكُ الرُّومِ أَنَّهُ لَا يَصْلُحُ لَنَا فِي دِينِنَا أَنْ نُعِينَ عَلَى قِتَالِ مَنْ لَا يُقَاتِلُنَا
🔸 و معاويه در نامه بعدى به او نگاشته كه: اين فرد فرزند مردى است كه در ارض تهامه شورش نموده و قصد مطالبه حكومت پدرش را دارد، و من مىخواهم كسى را مأمور كنم تا اين زهر را به او بنوشاند تا تمام عباد را راحت و آسوده و همه جا را آرام كنم. و همراه اين نامه هداياى بسيارى روانه ساخت تا اينكه پادشاه روم نيز اين سمّ كه مرا با آن مسموم نمود را برايش ارسال نمود البتّه با شرط و شروط.
🔻فكَتَبَ إِلَيْهِ أَنَّ هَذَا ابْنُ الرَّجُلِ الَّذِي خَرَجَ بِأَرْضِ تِهَامَةَ وَ قَدْ خَرَجَ يَطْلُبُ مُلْكَ أَبِيهِ وَ أَنَا أُرِيدُ أَنْ أَدُسَّ إِلَيْهِ مَنْ يَسْقِيهِ ذَلِكَ فَأُرِيحَ الْعِبَادَ وَ الْبِلَادَ مِنْهُ وَ وَجَّهَ إِلَيْهِ بِهَدَايَا وَ أَلْطَافٍ فَوَجَّهَ إِلَيْهِ مَلِكُ الرُّومِ بِهَذِهِ الشَّرْبَةِ الَّتِي دَسَّ فِيهَا فَسُقِيتُهَا وَ اشْتَرَطَ عَلَيْهِ فِي ذَلِكَ شُرُوطاً.
📚الاحتجاج،ج2، ص292
#امام_حسن
#صلح_امام_حسن
@hadi_soleymani313
🏴🏴🏴🏴🏴
پیامبر اکرم(ص):
کسی که نماز را از وقتش تأخیر بیندازد، (فردای قیامت) به شفاعت من نخواهد رسید.
#ما_ملت_امام_حسينيم
#امام_حسن
#حضرت_محمد
#امام_رضا
@hadi_soleymani313
♨️تحلیلی از شعار احمقانه و مزوارانه ی صلح #امام_حسن مجتبی علیه السلام در موقعیت کنونی
🔻پلان اول
*مختار: میخواهم فرماندهی سپاه را در جنگ با زبیریان خود بر عهده بگیرم.
*کیان: این کار را نکنی امیر
*مختار: برای چه؟
*کیان: چون وقتی شما وارد عرصه ی نبرد شوید، دشمن میفهمد که ما برای مقابله با او با تمام قوا به میدان آمده ایم و این روحیه آنها را بالا میبرد[و ضعف ما را نشان میدهد]
*پلان دو:
*عمار در میانه های جنگ صفین به شهادت میرسد.امام علی علیه اسلام تنها شده، در میان لشکریان قدم میزند، اشک میریزد و ندا میدهد:
*«أین عمار؟ ...... أین عمار؟»
*عمار کجاست؟
*عمار کجاست تا تنهایی علی را در بین این همه حیله و نیرنگ معاویه و عمروعاص از بین ببرد.
*تا وقتی عمار بود ، با خطبه ها و روشنگری هایش راه را بر گزافه گویی های سپاه نفاق میبست،
*اما حالا
*پلان سه:
*چند سال قبل حضرت آقا حمله دشمن را اعلام میکنند
💥حمله ی فرهنگی
💥ناتو فرهنگی
💥شبیخون فرهنگی
*همه را میگوید اما ما فقط نگاه میکنیم.
*⚡کار به جایی میرسد که ندای«أین عمار» شان به آسمان میرود ، اما باز هم فقط نگاه میکنیم .*
*حالا خودش یک تنه به میدان می آید ، حرف های اشتباه همه را بیان میکند و پاسخ میدهد،*
*برجام دو و سه و چهار، دنیای گفتمان ،همه را رد میکند،*
*ما هم کلی ذوق میکنیم که آقا دارد روشن گری میکند .*
*اما ....*
*حواسمان نیست ، که وقتی «ولی» خودش به میدان آمده یعنی دیگر از وجود «عمار» در بین ما ناامید شده .*
*تنها شده ،*
*خودش یک تنه به جنگ میرود .*
*خودش میگوید من سالهاست دارم شمشیر میکشم .*
*میدانی وقتی فرمانده ، ولی ، خودش به میدان می آید یعنی چه ؟ یعنی حال و اوضاع لشکر خرااب است .*
*کاش به جای خوشحالی از حرف های این چند مدت حضرت آقا ، کمی گریه میکردیم که به خاطر بی حالی و بی عرضگی ما و تنها شدن رهبر ، دیگر خودش مجبور است جواب اراجیف نااهلان را بدهد ...*
*أين عَمّار ؟*
*تکرار تاریخ*
*معلم تاریخمان میگفت:*
*که امیرالمومنین (علیه السلام) جنگ را در صفین برده بود ...*
*❗❗در دقیقه 90 برخی شعار تعامل و اعتدال سر دادند و اصلا یادشان رفت معاویه همان فرزند هند جگرخوار است !!!*
*❗❗امام علی (علیه السلام) را به پای میز "مذاکره" کشاندند !!!*
*❗❗و جنگ برده اش را ناتمام گذاشتند !!!*
*❗👈هر چه امام علی (علیه السلام) گفت "مذاکره" خدعه دشمن است، اینها میخواهند جنگ باخته را دوباره ببرند ...کسی گوش نکرد !!*
*❗📌تازه حاضر نشدند ابن عباس و حتی مالک را که نماینده ی امام علی (علیه السلام) بود به مذاکره بفرستند !!!*
*❗👈گفتند مالک جنگ طلب، خشن و غیر منعطف است !!!*
*❗👈بلاخره پایشان را در یک کفش کردند که حتما باید ابوموسی اشعری !!! برای مذاکره برود ...*
*📌امام علی (علیه السلام) گفت من به ابوموسی مطمئن نیستم...*
*❗👈آنها گفتند شما بدبین هستی. ابوموسی خوب و انقلابی ست !!!*
*📌امام علی (علیه السلام) گفت:من به نتیجه این مذاکرات خوشبین نیستم. شما به هدفی که از این مذاکرات دارید نمیرسید.*
*❗👈گفتند در مذاکرات خوشبینی و بدبینی معنا ندارد !!!*
*📌امام علی (علیه السلام) گفت باشد ... مذاکره کنید، این هم تجربه ای میشود برای مردم ... که بفهمند به ترسوها و آنها که پای مقاومت ندارند نباید اعتماد کرد ...*
*👈مذاکره ابوموسی و عمر و عاص شروع شد.*
*❗👈تا مدتها متن مذاکرات محرمانه بود !!!*
*امام علی (علیه السلام) مالک را فرستاد تا به ابوموسی بگوید ما پشتیبان توایم، مبادا به عمرو عاص اعتماد کنی، او شیطان بزرگ است...*
*❗👈ابوموسی ابرو در هم کشید و به مالک گفت:*
*شما توهم توطئه دارید !!! عمروعاص مودب و باهوش است.*
*اگر او به من قولی دهد به او اعتماد میکنم !!!*
*❌⭕👈روز اعلام نتیجه ی مذاکرات حکمیت فرا رسید.*
*👈در مذاکرات محرمانه البته به طور شفاهی تعهد کرده بودند که هر دو نفرشان ، امام علی (علیه السلام) و معاویه را عزل کنند و امر را به رای عمومی بگذارند.*
*❗👈در مسجد عمروعاص اول به ابوموسی تعارف زد. گفت تو بزرگ مایی !!!!*
*❗👈ابوموسی خندید و بالای منبر رفت*
*❗❗و گفت: چنانکه این انگشتر را از دست در می آورم علی ع را از خلافت عزل میکنم !!!! بعد پایین آمد و با لبخند به عمروعاص بفرما زد.*
*❗👈عمروعاص بالا رفت و گفت چنانچه این انگشتر را از دست در میآورم علی علیه السلام را خلع و چنانچه دوباره این انگشتر را به دست میکنم معاویه را نصب مینمایم !!!*
*❗❗ابوموسی خشکش زده بود ...فایده ای هم نداشت ... خود کرده را تدبیر نیست ....*
*📌امام علی (علیه السلام) از همان ابتدا خوشبین نبود ...چون دشمن شناس بود ...*
.
*❗❗👈 اینچنین بود که معاویه جنگ باخته نظامی را تبدیل به پیروزی سیاسی کرد......*
*باشد که از تاریخ درس گیریم
#شهادت_امام_حسن_مجتبي
✍حجت الاسلام حسین نقوی
@hadi_soleymani313
﷽
#امام_حسن
.
ازدشــــمنانبرندشـــکایتبهدوســـتان
چوندوستدشمناستشکایتکجابرم
.
#شهادت_امام_حسن_علیهالسلام
#غریب_آقام_امام_حسن
#شهادت_امام_حسن_مجتبی
@hadi_soleymani313
#امام_حسن
✨تابـۅت تیـر خوࢪده و قبـࢪ بے حࢪم
این هم جواب آن همہ آقایےو ڪرم...
#اربعین
#شهادت_امام_حسن_مجتبی
ز تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد
آن طشت را ز خون جگر پر ز لاله کرد
خونی که خورد در همه عمر از گلو بریخت
دل را تهی ز خون دل چند ساله کرد
منبع:کتاب گلواژه های روضه
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#امام_حسن
#شهادت_امام_حسن_مجتبی
شهیدابراهیم هادی وشهیدقاسم سلیمانی
﷽ #امام_حسن . ازدشــــمنانبرندشـــکایتبهدوســـتان چوندوستدشمناستشکایتکجابرم . #شهادت_امام
مقایسه همسر امام حسین (ع) با همسر امام حسن (ع)
رباب همسر امام حسین (ع) بعد از جریان کربلا می رفت زیر آفتاب مینشست و گریه میکرد . می گفتند : خانم حداقل بیایید زیر سایه بنشینید . میفرمود : چطور من زیر سایه بنشینم ؛ در حالی که آقا و مولایم سه روز بدون کفن زیر آفتاب سوزان به سر برد . این است وفای همسر امام حسین اما همسر امام حسن (ع)چی ؟ همسر امام حسن (ع) قاتل اوست . هر مردی وقتی از کار بیرون خسته می شود دلش خوش است که شب به خانه برمیگردد و همسرش مایه ارامش اوست ؛ اما جانها به قربان مظلومیت امام حسن (ع) . مسجد میرفت ، می دید بالای منبر رسول خدا پدر او را لعن میکنند بیرون می آمد حتی دوستان به او میگفتند ” یا مذل المومنین “کار به جایی رسید که وقتی حضرت بیرون می رفتند زیر لباسشان زره به تن میکردند . وقتی هم به خانه برمیگشتند تازه باید با قاتل خود سر بر یک بالش بگذارند .
#امام_حسن
#به_تو_از_دور_سلام
#شهادت_امام_حسن_مجتبی
@hadi_soleymani313