eitaa logo
[ حدیث دل ]
6.1هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
4.7هزار ویدیو
186 فایل
ایدی تبادلات
مشاهده در ایتا
دانلود
. به کجا چنین شتابان؟ گون از نسیم پرسید دل من گرفته زین جا هوس سفر نداری ز غبار این بیابان؟ همه آرزویم اما  ،  چه کنم که بسته پایم به کجا چنین شتابان؟ به هر آن کجا که باشد به جز این سرا، سرایم سفرت به خیر اما  تو و دوستی ، خدا را چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی به شکوفه‌ها، به باران برسان سلام ما را .... 🍁
من عاقبت از اینجا خواهم رفت پروانه‌ای که با شب می‌رفت این فال را برای دلم دید دیری‌ست مثل ستاره‌ها چمدانم را از شوق ماهیان و تنهایی خودم پُر کرده‌ام، ولی مهلت نمی‌دهند که مثل کبوتری در شرم صبح پَر بگشایم با یک سبد ترانه و لبخند خود را به کاروان برسانم امّا، من عاقبت از اینجا خواهم رفت 🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لبخند سپیده در بهاران داری پویایی جویبار و باران داری نرمای نسیم و گل خنده ی صبح داری همه را و بی شماران داری 🍁
شب بود و نسیم بود و باغ و مهتاب من بودم و جویبار و بیداری آب وین جمله مرا به خامشی می گفتند: کاین لحظه ی ناب زندگی را دریاب 🍁
"تو" گرم سخن گفتن و از جام نگاهت من مست چنانم که شِنُفتن نتوانم 🍁
اي مهربانتر از برگ، در بوسه‌هاي باران! بيداري ستاره، در چشم جويباران! آيينة نگاهت، پيوند صبح و ساحل لبخند گاه گاهت، صبح ستاره‌باران بازآ كه در هوايت، خاموشي جنونم، فريادها برانگيخت از سنگ كوهساران اي جويبار جاري! زين سايه برگ مگريز كاينگونه فرصت از كف، دادند بي‌شماران گفتي: « به روزگاران مهري نشسته...» گفتم: بيرون نمي‌توان كرد حتي به روزگاران بيگانگي زحد رفت، اي آشنا مپرهيز زين عاشق پشيمان، سر خيل شرمساران پيش از من و تو بسيار، بودند و نقش بستند ديوار زندگي را زينگونه يادگاران وين نغمه محبت بعد از من و تو ماند تا در زمانه باقي‌ست آواز باد و باران 🍁
10.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیینه نگاهت پیوندِ صبح و ساحل لبخند گاه‌گاهت صبحِ ستاره باران این نغمه محبت، بعد از من و تو مانَد تا در زمانه باقیست آواز باد و باران 🍁
آخرین روزهای اسفند است از سرِ شاخِ این برهنه چنار مرغکی با ترنمی بیدار می‌زند نغمه، نیست معلومم آخرین شکوه از زمستان است یا نخستین ترانه‌های بهار 🍁
9.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اونجا که میگه: در یاد مَنی حاجت باغ و چمنم نیست... جایی که تو باشی خبر از خویشتنم نیست. 🍁
                         تویی                 آن دعای خورشید                که مستجاب گشتی             نگهی به خویشتن کن                      که خود                  آفتاب گشتی!                🍁
࿐ دست به دست مدّعی، شانه به شانه می‌روی آه... که با رقیب من، جانب خانه می‌روی! بی‌خبر از کنار من، ای نفَسِ سپیده‌دم گرم‌تر از شراره‌ی آهِ شبانه می‌روی من به زبانِ اشک خود، می‌دهمت سلام و تو بر سرِ آتشِ دلم، همچو زبانه می‌روی در نگهِ نیازِ من، موجِ امیدها تویی وه که چه مست و بی‌خبر سوی کرانه می‌روی! گردشِ جامِ چشم تو، هیچ به کام ما نشد تا به مرادِ مدّعی، همچو زمانه می‌روی حال که داستان من، بهر تو شد فسانه‌ای بازبگو به خوابِ خوش، با چه فسانه می‌روی...؟ ‏ 🌸 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در مشام جان به دشتِ یادها بادِ صبح و بوی بارانی هنوز در تموزِ تشنه کامی های من برفِ پاکِ کوهسارانی هنوز 🌸🍃🌸🍃🌸🍃