حالم بد است مثل زمانی که نیستی
دردا که تو همیشه همانی که نیستی
وقتی که ماندهای نگرانی که ماندهای
وقتی که نیستی نگرانی که نیستی
عاشق که میشوی نگران خودت نباش
عشق آنچه هستی است نه آنی که نیستی
با عشق هرکجا بروی حیّ و حاضری
در بند این خیال نمانی که نیستی
تا چند من غزل بنویسم که هستی و
تو با دلی گرفته بخوانی که نیستی
من بیتو در غریبترین شهر عالمم
بی من تو در کجای جهانی که نیستی؟
#غلامرضا_طریقی
#حدیث_دل 🎈
مرا بخوان که حروفم پر از عسل بشود!
مرا بخواه که هر قطعه ام غزل بشود!
مرا بخوان که پس از این همه "الهه ناز"
دوباره ورد زبانم "اتل متل" بشود!
سیاه چشم! فنا کن سپید را مگذار
که محتوای غزل نیز مبتذل بشود!
هزار وعده به من داده ای بگو چه کنم؟
که دست کم یکی از وعده ها عمل بشود؟!
قسم به عشق! به فتوای دل گناهی نیست
اگر به دست تو نامحرمی بغل بشود!
بیا و مسئله ها را ز راه دل حل کن
که در تمام جهان این سخن مثل بشود:
اساس علم ریاضی به باد خواهد رفت
اگر که مسئله ها عاشقانه حل بشود!
#غلامرضا_طریقی
#حدیث_دل 🎈
در شهر ما بهار پر از گل رباعی است
پاییز مثنوی ست،زمستان قصیده است
#غلامرضا_طریقی
#حدیث_دل ❄️
ای که هوای منی
بی تو نفس ادعاست
ذکر کمالات تو،
تذکرﺓ الاولیاست ...
#غلامرضا_طریقی
#حدیث_دل 🦋
حالم بد است مثل زمانی که نیستی
دردا که تو همیشه همانی که نیستی
#غلامرضا_طریقی
#حدیث_دل 🍁
قسمت این بود که من با تو معاصر باشم
تا در این قصه پر حادثه حاضر باشم
حکم پیشانی ام این بود که تو گم شوی و
من به دنبال تو یک عمر مسافر باشم
تو پری باشی و تا آن سوی دریا بروی
من به سودای تو یک مرغ مهاجر باشم
قسمت این بود، چرا از تو شکایت بکنم؟
یا در این قصه به دنبال مقصر باشم؟
شاید این گونه خدا خواست مرا زجر دهد
تا برازنده اسم خوش شاعر باشم
شاید ابلیس تو را شیطنت آموخت که من
در پس پرده ایمان به تو کافر باشم
دردم این است که باید پس از این قسمت ها
سال ها منتظر قسمت آخر باشم
#غلامرضا_طریقی
#حدیث_دل 🍃
بگو که از غمِ عشقت، چگونه جان برهانم
چگونه اینهمه غمرا، بههر طرف بکشانم
نه پایِ رفتن از اینجا، نه طاقتی که بمانم
چگونه دستِ دلم را، به دستِ تو برسانم
#غلامرضا_طریقی
#حدیث_دل 🍁