[ حدیث دل ]
#story ...
همه تو را یوسف فاطمه خطاب میکنن اما
تو آن یعقوب منتظر هستی که یوسفهایت را یک به یک گرگِ غفلت میدرد و همچنان مصر وجودت بی عزیز مانده است
السلام علیک ایها الغریب....
#گرگ_غفلت
#ایها_الغریب
#حدیث_دل ❄️
باز هم قصه ی من، قصه ی کم حوصله هاست
دردل می کنم این بار که وقت گله هاست
جاده ها نیز مرا از نفس انداخته اند
پای من خسته ی پیمودن این فاصله هاست
این طرف تاول پاهای زمین گیر من است
آن طرف خط غبار گذر قافله هاست
خنده ی تلخ من از گریه غم انگیز تر است
گریه هم پاسخ تلخی به همین مسئله هاست
تا فراموش شدن مانده ام و می مانم
مرگ پایان من و قصه کم حوصله هاست
#سهراب_سپهری
#حدیث_دل ❄️
تو را با جان
نمیخواهم
که روزی
میشود فانی
تو را
در جان دل
جویم
که تا روز ابد
باشی....
#هما_کشتگر
#حدیث_دل ❄️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴
💠صــابر خـراسانـے🎙
#پیشنهاد_دانلود👌
مست بودید و شبی جام پر از سم خوردید
حقتان بود اگر سیلی محکم خوردید...
#سـردار_دلهـا
#انتقـام_سخت
#به_یاد_سردار_برای_سردار❤️
لحظه ها مي گذرد.
آنچه بگذشت، نمي آيد باز...!
قصه اي هست كه هرگز ديگر
نتواند شد آغاز...!
#سهراب_سپهري
#حدیث_دل ❄️
من از عالم «تو» را تنها گزینم
روا داری که من غمگین نشینم؟
دلِ من چون قلم اندر کفِ توست
ز توست ار شادمانم گر حزینم...
#مولایجان
#حدیث_دل❄️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
+ محـرم با فاطـمـیه خیلے فرق میکنه !
- چه فرقـے ...؟؟🎧
#صـابر_خـرسانانے
#پیـشنـهاد_دانلـود
#حدیث_نفس ❄️
زیر
نقاب ِکلماٺ
فاجعہاے نهان میدارم
بہ زخم ِ خویش میگویم:
«التیام مخواه» و
بہ اندوه ِ خویش
«آرام مگیر»...
#عبدالوهاب_البیات
#حدیث_دل ❄️
جمعه متروک
جمعه دلگیر
آه چه آرام و پر غرور گذر داشت
زندگی من چو جویبار غریبی
در دل این جمعه های ساکت غمبار
آه چه آرام و پر غرور گذر داشت
#فروغ_فرخزاد
#حدیث_دل ❄️
و تمام جهان هم که بگویند
تو نیستی
من شهادت میدهم
که حضور داری...
پس آرام روبروی تو می نشینم
و به تو فکر میکنم
منی که عاشق تو هستم...
#نزارقبانی
#حدیث_دل ❄️
[ حدیث دل ]
#story ...
#غروب_جمعه💔
ای جمعه چرا زصبح دلگیر شدی؟
از طلوع خود چنین نفسگیر شدی؟
تابوده غروب تو غمش معروف است
گویی ک زهجر قاسمت پیر شدی...
#محسن_رشیدی
#شهید_قاسم_سلیمانی🌷
#نثار_روحش_صلوات
#حدیث_دل 💔
هوای قافیه هایم دوباره طوفانی است
دوباره شب شبِ دلتنگی و پریشانی است
اجاق خانه ما روشن و تن ما گرم
فضای خانه ولی ساکت و زمستانی است
نشسته ای به تماشای آسمان خودت
ببند پنجره ای را که رو به ویرانی است
چقدر فاصله بین من و تو افتاده
سکوت بین من و تو چقدر طولانی است
چه کرده ای به دل آشنای من با عشق
که فصل فصل کتاب دلم پشیمانی است
اگر که عشق نباشد درون سینه من
چه فرق بین من و صخره های مرجانی است
بیا بگیر وجود کلافه من را
ببین که در تن من این پرنده زندانی است
به چشمهای قشنگت قسم گرفته دلم
شبیه عصر همان جمعه ای که بارانی است
#محمودرضا_عزتی
#حدیث_دل ❄️