eitaa logo
[ حدیث دل ]
6.2هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
186 فایل
ایدی تبادلات
مشاهده در ایتا
دانلود
فرقى نمى كند امروز هم ما هر چه بوده ايم ، همانيم ما باز مى توانيم هر روز ناگهان متولد شويم ما همزاد عاشقان جهانيم... ❤️
‌ و صبح يعنى اشتيـاقِ پنهانِ من وقتى چشم هايَم در درياىِ چشم هايـَت غرق شده و روزش را لبخند ميزند .. ! صبح يعنى تويى چسبيده به عشق و لحظه هايى كه با بوىِ زندگى ميگـذرد ! صبح يعني عشقى مملو از تو .. !
دو سوره در قرآن، با کلمه "ویل" شروع شده "ویل" یکی از شدید ترین تهدید های قرآن است، و اون دو آیه اینها هستند: وَیْلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ وای بر کم فروشان... وَیْلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ وای بر عیبجویان طعنه زننده... اولی در مورد مال مردم دوم در مورد آبروی مردم... مراقب هر دو باشیم. 🔅
💌 انسان اسیر علاقه‌هاست #پیام_معنوی 🔅
☀️ روزها، بی بهانه شـروع نمی شوند! خدا، برایِ هر صبحِ تو، یک بهانه ی جداگانه دارد... تو بیدار می شوی؛ تا تمرین کنی خطایِ دیروزِ همسرت را ببخشی! او بیدار می شود؛ تا بیاموزد امروز دربرابرِ یک ارباب رجوعِ عصبانی، صبــوری کند! من بیدار می شوم؛ تا به کسی که دیروز مورد حسادتش بودم؛ امروز محبتِ بیشتری هدیه کنم! و.... و.... این ماجرا هر روز ادامه دارد. ✨ همیـــن الآن با خودت فکر کن؛ بهانه ی خدا، برای بیدار کردنِ امروزت چه بوده است؟ ببیـــنم؛ می توانی نقشه های بی صدا و حکیمانه ی خدا را حدس بزنی؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خبر رسيد که پاييز رو به پايان است چه دلخوشيد؟ که اين اول زمستان است! تو اي خزان زده جنگل، مخوان سرود سرور صبور باش که فصل درخت سوزان است نبود و نيست مرا همدمي که اين جنگل نه جنگل است، که انبوه تک درختان است چه گريه‌ها که نکردند ابرها تا صبح به پشت گرمی اين غم که ماه پنهان است! هواي هيچ دلي پرس و جوی دريا نيست مدار پرسه اين جوی ها خيابان است 🍃
مولانا : گر تو، گرفتارم کنی؛ من با گرفتاری خوشم ♥️
🔸"وقتی که برادر دینی ات از تو جدا شد سخنی پشت سر او نگو مگر اینکه دوست داری او پشت سر تو آن را بگوید." ❤️ بحارالانوار،ج ۷۸، ص۱۲۷🍃🍃
🕊 منم و عکس تو در قاب و نگاهی خسته چشم من سوی لب بسته ی یک تصویر است #شهریار ‌
خدایا... وقتی تو از جنس بی نهایتی، پس من چگونه محدود شوم در خود و دنیای خود؟! من با تو معنا میابم و تو امید می‌بخشی به ناامیدی های این روزهایم؛ و من چنان در این دریای بیکرانِ رحمتت غرق میشوم که تمامِ ناممکن ها برایم ممکن می‌شوند ... و تمام قفلــها کلیــد ... و تمام آشوبــها،آرامش ... خدایا ... دنیای محدودم را با حضور خودت وسعــت ببخش تا بدانم وقتی پا به پای تو قدم بردارم؛ به آرامشی خواهم رسید که دیگر بی قراری‌ها سهمِ روزهایــم نمی‌شود ... و من می مانم و خدایــی که بودنش حالِ دلم را خوبِ خوب میکند .. سلام ظهرتون بخیر🍃 روزتون سرشار از انرژی🍃🌺
🕊 «خدایا! من هیچ گاه توان جدایی از گناه را ندارم مگر آن که با محبتت بیدارم کنی» فرازی از مناجات شعبانیه خدایا! همیشه ما را سرشار محبت عاشقانه ی خودت بگردان.. ‌
از بارانی كه نباريده حرف بزن از برگ‌هايی كه نريخته بگو چقدر بهاری؟! چقدر پاييز؟! بايد بدانم سال‌های سال چطور قاب پنجره را به سايهء تو بياويزم؟! و چه صبحی بايد دست‌هايت را به پرده‌های خانه معرفی كنم؟! نگران اين پنجره‌ام... نگران پاييزی كه تمام می‌شود... و شعرهای نيمه‌كاره‌ام...
سالها بود که قلاب رقیبم میخواست ماهی از آب گل آلود بگیرد که گرفت.... 🍁
از این همه دوری دلم در سینه می گیرد دور از تو قلبِ من چه بی رحمانه می میرد 🍁
🕊 گفتم بغیر عشق چه باشد گناه من؟ گفتند زندگانی عاشق گناه اوست #ملک_الشعرای_بهار ‌
اگر یک شب به دستانِ تو افتد خاطراتِ من به هر برگی از این دفتر هزارن بوسه میکاری #محرم_زمانی 🍁
🕊 دلتنگم به چشم هايت بگو حرفی ندارند؟.. #عرفان_یزدانی ‌
تو انگیزه می دهی به این دقایق... که دلگیرم کنند‌... و یاد می دهی به خیالم‌ پرواز را... تو انگیزه می دهی به این قلم که در آغوشِ کاغذ اشک ‌بریزد! و یاد می دهی به این کلمات دوستت دارم شدن را... تو یاد می دهی ... به این دوستت دارم ها راه را... می آموزی به این بی قراری ها قرار را... و به این تنهایی ها صبر را... تو انگیزه می دهی به پاییز... که صبح ها دیوانه ام کند... ظهرها عاقل! و غروب ها عاشق‌! تو... مسببِ معجزه ی پاییزی!
🕊 نشسته‌ام بنویسم تو را به نَظمِ غَزل به واژگان ضَمیرم خوش‌آمدی ای عشق #محمد_بزاز ‌
🕊 لذت دنیا داشتن کسی است که دوست داشتنش حواسی برای آدم نمی گذارد.. #امیر_وجود ‌
عشقت سپرد از دلِ دیوانه به دیوانه این گنج کند منزلِ ویرانه به ویرانه در مجلس ما دل‌ها بخشند به هم صهبا مِی دور زند این جا پیمانه به پیمانه مِی با همه نوشیدم، یک مِی همه‌جا دیدم هرچند که گردیدم مِی خانه به مِی خانه خورشید ضیاءگستر نَبوَد ز یک افزون‌تر بینیش به هر کشور کاشانه به کاشانه مشکل مکن آسان را، یک‌جا بفشان جان را تا چند بری آن را جانانه به جانانه در سوختن ار لذت، نَبوَد ز سَرِ همت گیرد ز چه رو سبقت، پروانه به پروانه؟ هرکس به جهان آید دانی چه از آن زاید؟ چون رفت بیفزاید، افسانه به افسانه بس قصر که از شاهان بنیاد شد و بر آن شد فاخته کوکوخوان، دندانه به دندانه از طبعِ «صغیر» اکنون آمد غزلی بیرون شد گنج ورا افزون، دردانه به دردانه ✍ صغیر اصفهانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨غزل برای تو گفتن چه لذتی دارد گدای عشق تو بودن چه عزتی دارد سوال شد که وکیلم برای تان خانم؟! سکوت کردی و گفتم که حکمتی دارد عجیب در پی تو فتاده ام بانو! برای وصل تو این دل چه همتی دارد گذشتی از نگهم ناگهان دلم پر زد وقار حضرت یارم ،چه حشمتی دارد نگاهمان دوسه باری به هم گره خورده عیار چشم تو جانا ،چه قیمتی دارد به چادر تو قسم با خبر نخواهی شد از اینکه روی تو نفسم، چه غیرتی دارد ندیده روی تو را آفِتاب و مهتابی نگار من بنگر دل، چه عفتی دارد برای مدعیانی که منع عشق کنند وصال لیلی و مجنون چه خفتی دارد گمان مبر که وجودت به جز برای من است خیال کرده ای خلقت، چه علتی دارد...؟!