حاصل یقین و اثر شک 🖌 حضرت #امام_صادق (ع) فرمود: خدا به عدالت و داد و خویش نشاط و آسایش را در یقین و رضا قرار داده و غم و اندوه را در شک و ناخرسندى. 🖌 عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع ... ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ بِعَدْلِهِ وَ قِسْطِهِ جَعَلَ الرَّوْحَ وَ الرَّاحَةَ فِى الْيَقِینِ وَ الرِّضَا وَ جَعَلَ الْهَمَّ وَ الْحَزَنَ فِى الشَّكِّ وَ السَّخَطِ. ________ 📚 الکافی، ج ۳ ، ص ۹۶ ، ح ۲ #حدیث #یقین

نگاه به بیمار و ... #معاشرت #بیمار روزی یک حدیث

طعم ایمان 🖌 حضرت #امام_صادق (ع) فرمود: امیرالمؤمنین ع بر منبر فرمود، هیچیک از شما طعم ایمان را نمی چشد، تا آنکه بداند، آنچه به او رسیده، ممکن نبود که از او بگذرد (به او نرسد) و آنچه از او گذشته ممکن نبود که به او برسد. 🖌 عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ص عَلَى الْمِنْبَرِ لَا يَجِدُ أَحَدُكُمْ طَعْمَ الْإِیمَانِ حَتَّى يَعْلَمَ أَنَّ مَا أَصَابَهُ لَمْ يَكُنْ لِيُخْطِئَهُ وَ مَا أَخْطَأَهُ لَمْ يَكُنْ لِيُصِیبَهُ‏. ________ 📚 الکافی، ج ۳ ، ص ۹۶ ، ح ۴ #حدیث #یقین

خانه بهشتی #معاشرت #ضعفا روزی یک حدیث

از غیر خدا نمی ترسند 🖌 از حضرت #امام_صادق (ع) درباره فرمایش خداى عزوجل پرسیدم: «و اما دیوار از آن دو پسر یتیم در آن شهر بود و در زیرش گنجى متعلق به آنها بود». فرمود: آن گنجینه طلا و نقره نبود. بلکه چهار کلمه بود: ۱- شایسته پرستشى جز من نیست. ۲- هر که به مرگ یقین داشته باشد: خنده دندان نما نکند. ۳- هر که به حساب (روز قیامت) یقین داشته باشد، از ته دل شادمان نمی شود، ۴- هر که به تقدیر یقین داشته باشد، جز از خدا نترسد. 🖌 سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ أَمَّا الْجِدارُ فَکانَ لِغُلامَيْنِ يَتِیمَيْنِ فِى الْمَدِینَةِ وَ کانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُما» فَقَالَ أَمَا إِنَّهُ مَا كَانَ ذَهَباً وَ لَا فِضَّةً وَ إِنَّمَا كَانَ أَرْبَعَ كَلِمَات:ٍ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا، مَنْ أَيْقَنَ بِالْمَوْتِ لَمْ يَضْحَكْ سِنُّهُ، وَ مَنْ أَيْقَنَ بِالْحِسَابِ لَمْ يَفْرَحْ قَلْبُه،ُ وَ مَنْ أَيْقَنَ بِالْقَدَرِ لَمْ يَخْشَ إِلَّا اللَّهَ‏. ________ 📚 الکافی، ج ۳ ، ص ۹۷ ، ح ٦ #حدیث #یقین

آموزش محبت #تربیت #فرزند روزی یک حدیث

از غیر خدا نمی ترسند 🖌 حضرت #امام_صادق (ع) فرمود: قنبر غلام على (ع) آن حضرت را بسیار دوست میداشت، و چون بیرون می رفت، قنبر هم با شمشیرى در پی او می رفت، حضرت شبى او را دید و فرمود: ای قنبر چه میکنی؟ عرض کرد: برای محافظت آمده ‏ام. فرمود. واى بر تو! مرا از اهل آسمان حفظ میکنى یا از اهل زمین؟ عرض کرد: بلکه از اهل زمین، فرمود: اهل زمین جز به اذن خدا نمیتوانند به من کارى کنند، بر گرد، اوهم بر گشت. 🖌 عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ كَانَ قَنْبَرٌ غُلَامُ عَلِيٍّ يُحِبُّ عَلِيّاً ع حُبّاً شَدِیداً فَإِذَا خَرَجَ عَلِيٌّ ص خَرَجَ عَلَى أَثَرِهِ بِالسَّيْفِ فَرَآهُ ذَاتَ لَيْلَةٍ فَقَالَ يَا قَنْبَرُ مَا لَكَ فَقَالَ جِئْتُ لِأَمْشِيَ خَلْفَكَ يَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ وَيْحَكَ أَ مِنْ أَهْلِ السَّمَاءِ تَحْرُسُنِى أَوْ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ فَقَالَ لَا بَلْ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ فَقَالَ إِنَّ أَهْلَ الْأَرْضِ لَا يَسْتَطِیعُونَ لِى شَيْئاً إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ مِنَ السَّمَاءِ فَارْجِعْ فَرَجَعَ ________ 📚 الکافی، ج ۳ ، ص ۹۸ ، ح ۱۰ #حدیث #یقین

آموزش محبت #تربیت #محبت روزی یک حدیث