فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 چرا رای بدیم، با وجود اینکه دل خوشی از بعضی مسئولین نداریم؟
حجة الاسلام و المسلمین قرائتی
#انتخابات
#مشارکت_حداکثری
رادیو سایهبان در شبکههای اجتماعی
@radiosayeban
☘ خاطره ای عجیب از استاد قرائتی☘
▪️ چند وقت پيش يك نامه اى دست من رسيد كه آقاى قرائتى حق حيات به گردن من دارى. به اين دليل. زنى هستم ازدواج كردم. شوهر من معتاد شد. بچه دار شد.
▪️وضع داخلى مان چنين، چنان، چنين، چنان به قدرى به من فشار آورد كه تصميم گرفتم خودكشى كنم. مادرشوهرم و بچه ها را از خانه بيرون كردم، يك طنابى هم آويزان كردم، ديدم ديگر خسته شدم.
▪️بعد تا رفتم خودم را به طناب آويزان كنم گفتم: بروم تلويزيون را روشن كنم صدايش را هم بلند كنم، كه يك صدايى در اتاق باشد كه اگر خِرخِر كردم، صداى خِرخِر مرا مثلًا كسى نفهمد.
▪️مى گفت: تا تلويزيون را باز كردم، ديدم تو مى گويى: و اما گناه خودكشى! حالا من اين بحث ها را چند ماه قبل پر مى كنم. تا وقتى پخش شود. مى گفت: گوش دادم و استغفر الله ربى و اتوب اليه! گفتم: خدايا چشم صبر مى كنم.
▪️رفتم طناب را باز كردم. بعد هم شوهرم از اعتياد آزاد شد و وضع من چنين و چنان شد و اصلًا زندگى ام زير و رو شد و خوب شدم. ببين اين دست من كه نيست. اين هيچ ربطى به سواد و نمى دانم بيان و هيچ، هيچ، هيچ، خود خدا! خود خدا اين كار را مى كند.
▪️برنامه درس هایی از قرآن ؛ 87/12/22
🆔 @hadithedoost
☘یا من سبقت رحمتُه غضبَه☘
▪️كِتَابُ اَلرَّوْضَةِ : أَنَّهُ دَخَلَ سُفْيَانُ اَلثَّوْرِيُّ عَلَى اَلصَّادِقِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَرَآهُ مُتَغَيِّرَ اَللَّوْنِ فَسَأَلَهُ عَنْ ذَلِكَ فَقَالَ كُنْتُ نَهَيْتُ أَنْ يَصْعَدُوا فَوْقَ اَلْبَيْتِ فَدَخَلْتُ فَإِذَا جَارِيَةٌ مِنْ جَوَارِيَّ مِمَّنْ تُرَبِّي بَعْضَ وُلْدِي قَدْ صَعِدَتْ فِي سُلَّمٍ وَ اَلصَّبِيُّ مَعَهَا
▪️فَلَمَّا بَصُرَتْ بِي اِرْتَعَدَتْ وَ تَحَيَّرَتْ وَ سَقَطَ اَلصَّبِيُّ إِلَى اَلْأَرْضِ فَمَاتَ فَمَا تَغَيَّرَ لَوْنِي لِمَوْتِ اَلصَّبِيِّ - وَ إِنَّمَا تَغَيَّرَ لَوْنِي لِمَا أَدْخَلْتُ عَلَيْهَا مِنَ اَلرُّعْبِ وَ كَانَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ لَهَا أَنْتِ حُرَّةٌ لِوَجْهِ اَللَّهِ لاَ بَأْسَ عَلَيْكِ مَرَّتَيْنِ .
📚بحار الأنوار، ج ۴۷، ص ۲۴
🆔 @hadithedoost
☘یا من سبقت رحمتُه غضبَه☘
▪️در كتاب روضه است كه سفيان ثورى خدمت حضرت صادق علیه السلام رسيد ديد رنگ آن جناب تغيير كرده.عرضكرد آقا چه شده.
▪️فرمود من گفته بودم بالاى پشت بام نروند.همين كه وارد شدم ديدم يكى از كنيزانم كه پرستار يكى از بچههاى من است.
▪️بالاى نردبان است و بچه هم با او است همين كه چشمش بمن افتاد لرزه بر اندامش افتاد متحير شد بچه از دستش افتاد بزمين و مرد.
▪️من از مردن بچه رنگم تغيير نكرده.از ترسى كه بر كنيز وارد كردهام اين طور شدم با اينكه دو مرتبه باو فرموده بود ناراحت نشو باكى نداشته باش ترا در راه خدا آزاد كردم.
📚بحار الأنوار، ج ۴۷، ص ۲۴
🆔 @hadithedoost
☘تجهّزوا رحمکم الله☘
▪️حَدَّثَنَا اَلشَّيْخُ اَلْفَقِيهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَيْهِ اَلْقُمِّيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي رِضْوَانُ اَللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ قَالَ أَخْبَرَنَا عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ غَالِبٍ اَلْأَسَدِيُّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعِيدِ بْنِ اَلْمُسَيَّبِ قَالَ:
▪️كَانَ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ يَعِظُ اَلنَّاسَ وَ يُزَهِّدُهُمْ فِي اَلدُّنْيَا وَ يُرَغِّبُهُمْ فِي أَعْمَالِ اَلْآخِرَةِ بِهَذَا اَلْكَلاَمِ فِي كُلِّ جُمُعَةٍ فِي مَسْجِدِ اَلرَّسُولِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ حُفِظَ عَنْهُ وَ كُتِبَ
▪️كَانَ يَقُولُ أَيُّهَا اَلنَّاسُ اِتَّقُوا اَللَّهَ وَ اِعْلَمُوا أَنَّكُمْ « إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ » فَ « تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مٰا عَمِلَتْ » فِي هَذِهِ اَلدُّنْيَا « مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ مٰا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهٰا وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعِيداً وَ يُحَذِّرُكُمُ اَللّٰهُ نَفْسَهُ »
▪️وَيْحَكَ اِبْنَ آدَمَ اَلْغَافِلَ وَ لَيْسَ بِمَغْفُولٍ عَنْهُ اِبْنَ آدَمَ إِنَّ أَجَلَكَ أَسْرَعُ شَيْءٍ إِلَيْكَ قَدْ أَقْبَلَ نَحْوَكَ حَثِيثاً يَطْلُبُكَ وَ يُوشِكُ أَنْ يُدْرِكَكَ
▪️وَ كَأَنْ قَدْ أَوْفَيْتَ أَجَلَكَ وَ قَبَضَ اَلْمَلَكُ رُوحَكَ وَ صِرْتَ إِلَى مَنْزِلٍ وَحِيداً فَرَدَّ إِلَيْكَ فِيهِ رُوحَكَ وَ اِقْتَحَمَ عَلَيْكَ فِيهِ مَلَكَاكَ مُنْكَرٌ وَ نَكِيرٌ لِمُسَاءَلَتِكَ وَ شَدِيدِ اِمْتِحَانِكَ...
📚 الأمالی (للصدوق) ج ۱، ص ۵۰۳
🆔 @hadithedoost
☘تجهّزوا رحمکم الله☘
▪️سعيد بن مسيب مىگويد:هر جمعه امام سجاد عليه السّلام در مسجد پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در هنگام اندرز دادن به مردم در ارتباط با ترك دنيا و آخرتگرايى اين سخن را مىفرمود:كه همه آنرا بهخاطر مىسپردند و مىنوشتند:
▪️اى مردم!از خدا پروا داشته باشيد و آگاه باشيد كه بهسوى او بازگشت مىكنيد و هركس هرچه در اين دنيا انجام داده است،حاضر مىنگرد.چهكار نيك و چه كار بد.
▪️انسان در آن روز آرزو مىكند كه كاشكى ميان او و كار بد فرسنگها فاصله بود. خداوند،شما را از عذاب خويش برحذر داشته است.واى بر تو اى فرزند آدم!كه هنوز غفلتزدهاى و حساب اعمال تو را نگاه مىدارند.
▪️اى فرزند آدم!مرگ كه شتابان به سوى تو مىآيد و تو را مىطلبد كه سخت آزمندى.چه نزديك است كه به تو برسد.تو عمر خويش را بهسر آورده و فرشته مرگ،جان تو را گرفته باشد و آنگاه بهسراى تنهايى رفته و روح بهسوى او بازگردد و نكير و منكر بهمنظور پرسوجو و آزمودن تو به سراغت آيند...
📚 الأمالی (للصدوق) ج ۱، ص ۵۰۳
🆔 @hadithedoost
☘ز احمد تا احد یک میم فرق است☘
🔸حاجاقای عابدینی:
▪️این سخن برخی از بزرگان گزاف نیست که میفرمودند: اگر تعریفی از پیغمبر صلی الله علیه و آله در قرآن باشد ، بالاترین تعریف همین "إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا" است، با اینکه به نظر ما ساده است و چند بار در قرآن به زبان های متعدد تکرار شده
▪️توضیح اینکه اگر لفظ عربی بخواهد صادر شود، لب و دهان میخواهد. ولی خداوند در این آیه این تبدیلِ صورت گرفته در نظام وجود را کاملا به خودش نسبت میدهد
▪️یعنی با اینکه این لب و دهان پیغمبر صلی الله علیه و آله قطعا به کار افتاده است، ولی پیغمبر هیچگونه دخالتی در آن ندارد، یعنی پیغمبر به مرتبه ای از فنای تام رسیده است
▪️که وقتی این کلام در وجودش تبدیل میشود، هیچ اثری از وجود پیغمبر صلی الله علیه و آله در این الفاظ دیده نمیشود و این سعه وجود حضرت را میرساند.
▪️این حتی غیر از حدیث قدسی است.در حدیث قدسی تغییر صورت گرفته و لفظ را پیامبر صلی الله علیه و آله بیان کرده.
📚 تا ابد زندگی،ج۴،ص۲۶۳_۲۶۲
🆔 @hadithedoost
☘یادداشتهای ایرانیِ ساکن کانادا☘
▪️همکارِ ایرانیام دارد برای سایر همکاران از اسلام و ایران میگوید.
▪️کمی در مورد اختلاف شیعه و اهل سنت صحبت میکند و میگوید همهی دعوای مسلمانان سرِ همین قضیه است.
▪️بعد به مُلحدبودنِ خودش اشاره میکند: «در ایران شرایط خیلی سخت است. نمیتوانی بگویی خدایی نداری.
اگر بگویی خدایی نداری، این دیگر آخر ماجراست..
That's the end of the story.
▪️ میآیند و دستگیرت میکنند».
و ادامه میدهد: «ولی من خانواده روشنفکری داشتم و مشکلی نبود. بیخداییام را قبول داشتند».
▪️شنیدنِ صحبتهایش یک لحظه پرتم میکند به سالهای دانشگاه. آن زمان که اوّل از همه فیزیک خدایم شد و بعدش هم غرب.
همه هم در ایران اتفاق افتاد و هیچ کسی نفهمید.
و تنها کسی که بعدها دستگیرم کرد، خودِ خدا بود.
🆔 @hadithedoost
☘سرگردانی☘
انسان غربی درگیر "خودش" است و انسان شرقی درگیر "انسان غربی"
🆔 @hadithedoost
☘تفکرِ قفلشده☘
▪️تا الان، بعد از حدود چند سال کار کردن با دانشآموزان کانادایی، فهمیدهام نداشتنِ تفکّر انتقادی مشکلِ اصلی تقریباً بیشترشان است.
▪️اینکه مثلاً به درسی مثلِ ریاضی، دیدِ کاملا عملیاتی دارند و نه دیدِ مفهومی.
▪️کتابهاشان هم حداقل در استان بریتیشکلمبیا طوری طراحی شده که ریاضیات را به عنوان یک مجموعه عملیاتِ حفظی نشان میدهد.
▪️مثلاً در بحث مثلثات، فُلان عدد را بگیر، بگذارش جلوی علامت سینوس در ماشین حساب، بعد ضرب کن با عدد قبلی و ...
▪️هیچ سؤال و توضیحی هم در کار نیست که چرا؟ هدف چیست؟ دنبالِ چه چیزی هستیم؟ ارتباط این مبحث با مبحثِ قبلی چیست؟
▪️گاهی فکر میکنم نرسیدنِ این جماعت به خدا و ملحد بودنشان، شاید از همین نداشتنِ تفکرِ انتقادی میآید. اینکه هیچ سؤالی از ذهنشان نپرسند و فقط هضمکنندهی هر چه که به آنها میرسد باشند.
▪️پینوشت. شاید اینجا مهندس زیاد تربیت کنند، ولی اگر سری به دانشکدههای علومپایه بزنید، پُر شده از دانشجویان مهاجرِ ایرانی و سایر کشورهای غیرغربی.
#يادداشتهاییکایرانیمقیمکانادا
🆔 @hadithedoost
☘سفرنامه آمریکا☘
▪️...بعد از شام محمد میرود در اتاق کوچکی که وسایلش را گذاشته است. می خوابد. من هم به اتاق بزرگ نشیمن میآیم و زیر خودم را به جای تشک با لباس هایم پر میکنم روی خودم پتوی نو را می اندازم و میخوابم
▪️هوای خانه شاید به دلیل اینکه مدتها کسی اینجا زندگی نکرده، کمی سرد است؛ ولی کارهای زیاد امروز و فردا و نیاز به خواب نمیگذارند به چیز دیگری فکر کنم و به خواب میروم ظاهراً نیمه شب است.
▪️در تاریکی چشمانم را باز میکنم هوای بیرون سرد است و زیر پتو گرم روی قفسه سینه ام چیزی مانند یک کیسه کوچک خاک سرد حس میکنم چند ثانیه به فکر فرو میروم جسم نرم کیسه مانند میلرزد پتو را با فریاد کنار میزنم و سریعاً چراغ را روشن میکنم.
▪️چندین موش چندش آور کوچک که اندازه یک مشت بسته هستند از وسط اتاق پراکنده میشوند و خودشان را گم و گور میکنند. روی زمین می نشینم حس بسیار بدی دارم.احساس میکنم موشی به حریم من وارد شده است محمد هم بیدار می شود.
▪️او هم با همین مشکل روبه رو شده است خوابم نمی برد ولی سعی میکنم بخوابم با خودم فکر میکنم که دوستانم در ایران چه بهشتی از امریکا در ذهن خود ساخته اند. صبح شده است هنوز ته مانده های احساس بد دیشب با من است.
▪️دوش میگیرم و چای میگذارم سعی میکنم قضیه دیشب را فراموش کنم و به کارهای زیاد پیش رو فکر کنم محمد هم کم کم بیدار میشود با صاحبخانه تماس میگیریم و جریان اجاره دادن خانه قبل از ما به موش ها و مسئله سرمای خانه را به او میگوییم.
▪️او هم میگوید براساس عرف اینجا تا پانزده اکتبر (حدوداً اواخر (مهر) هیچ صاحبخانه ای سیستم گرمایشی خانه را روشن نمیکند و وعده میدهد که برای موشها هم فکری بکند.
📚دماوند از برجهای منهتن،ص۵۶_۵۴
🆔 @hadithedoost