🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸چرا امام اجازه می داد دستش را ببوسند؟🔸
تواضع، غذای ساده خوردن نیست. تواضع، «به وظیفه عمل کردن» است. اگر وظیفه انسان بالای مجلس نشستن است، همین ثواب را دارد. امام در دوره شاه از زندان آزاد شد. خدا رحمت کند برادرم آمده بود امام راحل را در این وضعیت دیده بود. گفت دو تا متکا این طرف و آنطرف امام گذاشته بودند. مردم می آمدند و دست امام را بوسه می زدند! امام دستش را نمیکشید!
این تواضع است. چون وظیفهاش است. می خواهد قدرت خودش را به رژیم نشان بدهد. می خواهد ارادت مردم را به اینها نشان دهد. وگرنه این نیست که از دست بوسیدن لذت ببرد. وظیفهاش را انجام می داد.
مأمون به امام رضا(ع) تکلیف کرد که ولیعهد باشد، حضرت گفت: این کار را از من نخواه. گفت: اختیاری نیست. می خواهی با من مقابله کنی؟ من هم نوع دیگری رفتار می کنم؛ یعنی تو را می کشم. حضرت کرهاً (از روی کراهت) قبول کرد. حالا ولیعهد شده، دو برادر بودند به نام حسن بن سهل و فضل بن سهل. اینها همه کارههای مأمون هستند. این وزیر ارشد می آید پیش امام رضا -پیش ولیعهد-. حضرت دارند با یکی از یارانشان صحبت می کنند. ایستاده جلوی درب. حضرت به حرفشان ادامه دادند. مدتها اذن (اجازه) داخل شدن به او نمی دهند. بعد حضرت می گوید کاری داری؟ اجازه می دهند که بیاید داخل. اما اذن نشستن را به او نمی دهند. ایستاده مطلبش را می گوید و حضرت جوابش را می دهند، می رود.
دیگران نباید این کار را بکنند. برایشان خطرناک است. امام در یک تواضعی است نسبت به خدا که این گونه بی اعتنایی ها، او را متکبر نمی کند. او آنچنان ذلت باطنی دارد که این بی اعتنایی ها غرور برایش نمی آورد.
آقای گورباچف، آقای شوارترزنازده را فرستاده بودند که پاسخ پیام امام را به او بدهند. امام خیلی عادی آمد. این وقتی می خواست پیام را بدهد میلرزید. امام هم وقتی که این فرد پیام را ابلاغ کرد گفت: اینها جواب من نیست. دستش را به علامت رد حرکت می داد. گفت: اینها جواب من نیست، من میخواستم دری بر دنیای جدیدی روی شما باز کنم.
ببین! پس اخلاق و تواضع و بندگی خدا کردن، حرف خدا گوش دادن است. تواضع، این است. باید نگاه کند ببیند تکلیف چیست؟ عمده این است که انسان وقتی میخواهد کاری کند حجت داشته باشد.
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸آقای صفائی حائری، جامع مطهری و شریعتی بود🔸
ویژگی آقای صفایی [حائری] این بود که هم اندیشههایش جایگاه سالمی داشت و هم روش او روش مؤثری بود.
متأسفانه برخی از اندیشمندان ما «محتوا» داشتند، ولی «فرم» نداشتند و برخی بالعکس بودند.
دکتر شریعتی در «فرم بیان» و ورود به مطالب و انتخاب واژهها خوب بود؛ ولی در «محتوا» خوب نبود و اسلام شناس نبود. استاد مطهری در «محکمبودن اندیشه»، کمنظیر بود؛ اما «فرم» او به اندازه محتوایش خوب نبود.
من وقتی کتاب غدیر آقای صفایی (عین-صاد) را خواندم، در حاشیه آن نوشتم: «قدر این نویسنده، شناخته نشده است. او محتوای شهید مطهری را دارد و روش بیان شریعتی را»
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸توبه🔸
همین که توبۀ انسان قبول شد، دیگر آدم نمیتواند روی زمین بماند. بالن را دیدهای؟سبک که میشود، اوج میگیرد و نمیشود روی زمین نگهش داشت. آدمی تا گناهش بخشیده شد وابستگیاش بهدنیا کم میشود سبک میشود و اوج میگیرد.
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸عمل بر مبنای سیرۀ اهل بیت🔸
تمام کارهایی که امام راحل کرده، بر مبنای عملکرد چهارده معصوم است. زندگی معصومین را خوب خوانده و تاریخ آنان را دقیقاً مطالعه کرده، تا بداند که اکنون تکلیفش چیست و باید چکار کند.
امام راحل در دوره شاه، برخورد حسینی کرد. گفت ما برای مبارزه میآئیم گرچه کشته شویم. این روش امام حسین علیه السلام است.
در برخورد با بنی صدر، سیاست حسنی پیش گرفت. ابتدا با او برخورد نمیکند و میگوید حفظش کنید!
همانطور که امام حسن علیه السلام از خلافت کناره گیری میکند و معاویه خلیفه میشود، امام فرماندهی کل قوا را به بنی صدر میدهد، و چنین میکند تا او شناخته شود، همانطور که امام حسن علیه السلام صلح کرد تا چهره معاویه مشخص شود.
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸قدرت و حرکت🔸
خداوند به بنیاسرائیل دستور میدهد: وارد شهر شوید تا پیروز گردید. اما آنها میگویند، اول فرعونیان از شهر خارج شوند، تا ما وارد شویم!
نفس میگوید اول باید شهر از کافران پاکسازی شود، تا من داخل شوم! اما خدا دستور میدهد تو برو تا آنجا پاک شود.
این دو مسئله است. همیشه انبیاء میگفتند حرکت کنید تا خدا به شما مدد کند اما نفسانیها میگویند ابتدا خدا ما را مسلط کند، تا بعد ما حرکت کنیم!
امام راحل به ائمه جمعه و جماعات سراسر دنیا که خدمت ایشان آمده بودند گفتند: ننشینید تا قدرت پیدا کنید و بعد مقابله کنید بلکه مبارزه کنید تا قدرت پیدا کنید! این نمایانگر تفاوت راه خدا و راه شیطان است.
🔸ولی فقیه، واسطه ی بین مردم و امام زمان (ع) است🔸
در زمان امام راحل در فارس خشکسالی شد. نماز باران ها خواندیم [اما باران نیامد]. حضرت آیت الله محلاتی (مسئول دفتر امام راحل) به شیراز آمده بودند و در گردهمائی ائمه جمعه استان شرکت کردند. خواسته های ائمه جمعه مطرح شد. ایشان گفتند: این مطالب جزء مسئولیت های دفتر امام نیست. من برای رفع دلخوری بین طرفین عرض کردم: ائمه جمعه از خواسته خود صرف نظر می کنند اما ما چیز دیگری می خواهیم! ما معتقدیم به وساطت امام زمان علیه السلام باران می بارد و امام(ره) را هم واسطه ی بین مردم و امام زمان می دانیم. ما می خواهیم که ایشان برای آمدن باران دعا کنند. چون صبح آن روز عشایر را در حال کوچ در وضع بسیار رقت آوری دیده و به ایشان گزارش داده بودم و ایشان متأثر شده بود، قول داد خدمت امام (ره) مطلب را برساند.
[این درخواست در روز] پنجشنبه بود. ایشان جمعه را در نماز جمعه صحبت کردند و شنبه قضایا را به امام راحل گفته بودند.
از عصر روز بعد که یکشنبه بود تا یک شنبه هفته بعد، باران چنان بارید که به من اطلاع دادند اگر چند ساعت دیگر باران ادامه پیدا کند سیل خواهد آمد! در ساعات آخر آن روز که آقای رسولی برای کاری به من زنگ زد، به ایشان عرض کردم به امام بگویید از شما باران خواستیم و بحمد الله آمد. حالا برای رفع خطر سیل هم دعایمان کنید. همین طور هم شد و قبل از سیل باران قطع گردید!