🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸رمضان؛ حرم الهی🔸
مسجدالحرام قبله تمام مسجدهاست و کعبه قبله مسجد الحرام. همانطور که مکانها از همدیگر متفاوتند و مسجد با خانه فرق میکند، زمانها هم مثل مکانها متفاوتند. بعضی زمانها را خدا یک شرافت مخصوصی به آنها داده است. ماه رمضان خودش یک حرم است. اینهایی که شرافت مخصوص دارند به عنوان حرم الهی و دربار الهی انتخاب میشوند.
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸فرمانده،تو هستی🔸
«وَلَنَبْلُوَنَّكُم بِشَیءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ» قطعا همۀ شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، زیان مالی، جانی و فرزندان آزمایش میكنیم و بشارت ده به استقامت كنندگان! بقره؛ 155 ماه رمضان «جوع» است. گرسنگی «جوع» است. تشنگی «جوع» است. الآن که روزهاید فکر آب خوردن هم نمیکنید. نتیجهاش چه میشود؟ چند روز قبل که روزه نبودی، تو در خدمت شکمت بودی. شکم میگفت تشنه هستم و آبش میدادی. میگفت گرسنه هستم و غذایش میدادی. اما الآن که روزهای او میگوید گرسنهام، تو میگویی صبر کن! «فرمانده» تو هستی نه شکمت. میگویی تا غروب هیچ چیزی به تو نمیدهم. همۀ اینها در حالی است که انسان روزه را انتخاب نکرده بلکه خداوند گفته است که روزه بگیر. نتیجه این است که «خودت» را در اختیار و ارادۀ خدا قرار میدهی. تحت ولایت خدا قرار میدهی و بنده خدا میشوی.
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸دیوار دنیا و گودال آخرت🔸
فرض کنید زمینی به شما دادهاند و وسطش خط کشیدهاند. اسم نصفش را «دنیا» و نصف دیگرش را «آخرت» بگذار. تو پیدرپی نصفۀ آخرت را حفاری کردی و با خاکش آجر برای نصفۀ دنیا ساختی و پله گذاشتی و آوردی بالا. در ابتدا دنیا و آخرت در یک سطح بود اما تو از آخرت برداشته و روی دنیا گذاشتی. موقع مرگ میگویند: از دنیا به آخرت برو، یعنی از این بالا بپر پایین. تو میترسی. میگویی اگر از این دیوار صدمتری، توی آن گودال صدمتری بپرم، استخوانهایم خرد میشود. چه کسی از آخرت یک گودال بیمنتها ساخته؟ خود تو! این ترس، از عمل توست.
انسان وقتی توبه میکند، یک قسمت از دنیا را برمیدارد و در آخرت میگذارد. یواش یواش آخرت بالا میآید و این دو همسطح میشوند. وقتی میگویند، بفرمایید برویم، قدم از دنیا برمیداری و راحت به آخرت میروی و اصلا نمیهراسی.
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸چرا امام اجازه می داد دستش را ببوسند؟🔸
تواضع، غذای ساده خوردن نیست. تواضع، «به وظیفه عمل کردن» است. اگر وظیفه انسان بالای مجلس نشستن است، همین ثواب را دارد. امام در دوره شاه از زندان آزاد شد. خدا رحمت کند برادرم آمده بود امام راحل را در این وضعیت دیده بود. گفت دو تا متکا این طرف و آنطرف امام گذاشته بودند. مردم می آمدند و دست امام را بوسه می زدند! امام دستش را نمیکشید!
این تواضع است. چون وظیفهاش است. می خواهد قدرت خودش را به رژیم نشان بدهد. می خواهد ارادت مردم را به اینها نشان دهد. وگرنه این نیست که از دست بوسیدن لذت ببرد. وظیفهاش را انجام می داد.
مأمون به امام رضا(ع) تکلیف کرد که ولیعهد باشد، حضرت گفت: این کار را از من نخواه. گفت: اختیاری نیست. می خواهی با من مقابله کنی؟ من هم نوع دیگری رفتار می کنم؛ یعنی تو را می کشم. حضرت کرهاً (از روی کراهت) قبول کرد. حالا ولیعهد شده، دو برادر بودند به نام حسن بن سهل و فضل بن سهل. اینها همه کارههای مأمون هستند. این وزیر ارشد می آید پیش امام رضا -پیش ولیعهد-. حضرت دارند با یکی از یارانشان صحبت می کنند. ایستاده جلوی درب. حضرت به حرفشان ادامه دادند. مدتها اذن (اجازه) داخل شدن به او نمی دهند. بعد حضرت می گوید کاری داری؟ اجازه می دهند که بیاید داخل. اما اذن نشستن را به او نمی دهند. ایستاده مطلبش را می گوید و حضرت جوابش را می دهند، می رود.
دیگران نباید این کار را بکنند. برایشان خطرناک است. امام در یک تواضعی است نسبت به خدا که این گونه بی اعتنایی ها، او را متکبر نمی کند. او آنچنان ذلت باطنی دارد که این بی اعتنایی ها غرور برایش نمی آورد.
آقای گورباچف، آقای شوارترزنازده را فرستاده بودند که پاسخ پیام امام را به او بدهند. امام خیلی عادی آمد. این وقتی می خواست پیام را بدهد میلرزید. امام هم وقتی که این فرد پیام را ابلاغ کرد گفت: اینها جواب من نیست. دستش را به علامت رد حرکت می داد. گفت: اینها جواب من نیست، من میخواستم دری بر دنیای جدیدی روی شما باز کنم.
ببین! پس اخلاق و تواضع و بندگی خدا کردن، حرف خدا گوش دادن است. تواضع، این است. باید نگاه کند ببیند تکلیف چیست؟ عمده این است که انسان وقتی میخواهد کاری کند حجت داشته باشد.
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸آقای صفائی حائری، جامع مطهری و شریعتی بود🔸
ویژگی آقای صفایی [حائری] این بود که هم اندیشههایش جایگاه سالمی داشت و هم روش او روش مؤثری بود.
متأسفانه برخی از اندیشمندان ما «محتوا» داشتند، ولی «فرم» نداشتند و برخی بالعکس بودند.
دکتر شریعتی در «فرم بیان» و ورود به مطالب و انتخاب واژهها خوب بود؛ ولی در «محتوا» خوب نبود و اسلام شناس نبود. استاد مطهری در «محکمبودن اندیشه»، کمنظیر بود؛ اما «فرم» او به اندازه محتوایش خوب نبود.
من وقتی کتاب غدیر آقای صفایی (عین-صاد) را خواندم، در حاشیه آن نوشتم: «قدر این نویسنده، شناخته نشده است. او محتوای شهید مطهری را دارد و روش بیان شریعتی را»
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸توبه🔸
همین که توبۀ انسان قبول شد، دیگر آدم نمیتواند روی زمین بماند. بالن را دیدهای؟سبک که میشود، اوج میگیرد و نمیشود روی زمین نگهش داشت. آدمی تا گناهش بخشیده شد وابستگیاش بهدنیا کم میشود سبک میشود و اوج میگیرد.
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸عمل بر مبنای سیرۀ اهل بیت🔸
تمام کارهایی که امام راحل کرده، بر مبنای عملکرد چهارده معصوم است. زندگی معصومین را خوب خوانده و تاریخ آنان را دقیقاً مطالعه کرده، تا بداند که اکنون تکلیفش چیست و باید چکار کند.
امام راحل در دوره شاه، برخورد حسینی کرد. گفت ما برای مبارزه میآئیم گرچه کشته شویم. این روش امام حسین علیه السلام است.
در برخورد با بنی صدر، سیاست حسنی پیش گرفت. ابتدا با او برخورد نمیکند و میگوید حفظش کنید!
همانطور که امام حسن علیه السلام از خلافت کناره گیری میکند و معاویه خلیفه میشود، امام فرماندهی کل قوا را به بنی صدر میدهد، و چنین میکند تا او شناخته شود، همانطور که امام حسن علیه السلام صلح کرد تا چهره معاویه مشخص شود.
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸قدرت و حرکت🔸
خداوند به بنیاسرائیل دستور میدهد: وارد شهر شوید تا پیروز گردید. اما آنها میگویند، اول فرعونیان از شهر خارج شوند، تا ما وارد شویم!
نفس میگوید اول باید شهر از کافران پاکسازی شود، تا من داخل شوم! اما خدا دستور میدهد تو برو تا آنجا پاک شود.
این دو مسئله است. همیشه انبیاء میگفتند حرکت کنید تا خدا به شما مدد کند اما نفسانیها میگویند ابتدا خدا ما را مسلط کند، تا بعد ما حرکت کنیم!
امام راحل به ائمه جمعه و جماعات سراسر دنیا که خدمت ایشان آمده بودند گفتند: ننشینید تا قدرت پیدا کنید و بعد مقابله کنید بلکه مبارزه کنید تا قدرت پیدا کنید! این نمایانگر تفاوت راه خدا و راه شیطان است.
🔸ولی فقیه، واسطه ی بین مردم و امام زمان (ع) است🔸
در زمان امام راحل در فارس خشکسالی شد. نماز باران ها خواندیم [اما باران نیامد]. حضرت آیت الله محلاتی (مسئول دفتر امام راحل) به شیراز آمده بودند و در گردهمائی ائمه جمعه استان شرکت کردند. خواسته های ائمه جمعه مطرح شد. ایشان گفتند: این مطالب جزء مسئولیت های دفتر امام نیست. من برای رفع دلخوری بین طرفین عرض کردم: ائمه جمعه از خواسته خود صرف نظر می کنند اما ما چیز دیگری می خواهیم! ما معتقدیم به وساطت امام زمان علیه السلام باران می بارد و امام(ره) را هم واسطه ی بین مردم و امام زمان می دانیم. ما می خواهیم که ایشان برای آمدن باران دعا کنند. چون صبح آن روز عشایر را در حال کوچ در وضع بسیار رقت آوری دیده و به ایشان گزارش داده بودم و ایشان متأثر شده بود، قول داد خدمت امام (ره) مطلب را برساند.
[این درخواست در روز] پنجشنبه بود. ایشان جمعه را در نماز جمعه صحبت کردند و شنبه قضایا را به امام راحل گفته بودند.
از عصر روز بعد که یکشنبه بود تا یک شنبه هفته بعد، باران چنان بارید که به من اطلاع دادند اگر چند ساعت دیگر باران ادامه پیدا کند سیل خواهد آمد! در ساعات آخر آن روز که آقای رسولی برای کاری به من زنگ زد، به ایشان عرض کردم به امام بگویید از شما باران خواستیم و بحمد الله آمد. حالا برای رفع خطر سیل هم دعایمان کنید. همین طور هم شد و قبل از سیل باران قطع گردید!
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸ذوب در ولایت الهی🔸
وقتی کسی که در ولایت الهی ذوب نشده، زمامدار میشود. مشکل پیدا میشود. شما میپرسید مگر این رهبر ما ذوب شده در ولایت الهی است؟ من میگویم بله! من شهادت میدهم!
یک ماه قبل از رحلت امام برای کاری به دفتر ایشان رفتم. گفتم دوره ریاست جمهوری شما دارد تمام میشود، شما بعدازآن چهکار میکنید؟ گفتند: «حوزه، میروم قم و آخوندی میکنم. بعد مثلاینکه چیزی یادش آمده باشد گفت: البته مگر اینکه امام نهیام کنند. من بعد از ریاست جمهوری اگر امام به من بگویند برو مسئول عقیدتی سیاسی ژاندارمری یکی از روستاهای سیستان و بلوچستان بشو؛ تردید نمیکنم»!
فکرش را کنید! رئیسجمهور آماده باشد که اگر به او بگویند عقیدتی سیاسی ژاندارمری یک روستای سیستان بلوچستان بشو، برود. میدانید روستاهای سیستان و بلوچستان چقدر خطرناک است برای کسی که قبلاً رئیس جمهور بوده؟ اما میگوید برای رفتن «تردید نمیکنم»! خود را برای «صفر» آماده میکند؛ برای «هیچ». میرود برای «صفر شدن» و ناگهان سر از «رهبری» در میآورد. تمام مسائل خلقت همین است. کسی که تردید در صفر شدن نکند، تردید در «فنا» نکند، «باقی» میماند. هرکس تردید در فنا کرد، فانی میشود و هرکس تردید در فانی شدن نکرد، باقی میماند، راه بقاء فناست!
راضی بودن در برابر امر امام به معنای «ذلت باطنی» است و «ذلت باطنی» مهارکنندهٔ «عزت ظاهری» است. وقتی «ذلت باطنه» اینگونه است، «عزت ظاهره» برای انسان خطرناک نیست. عزت رهبری به اندازهای است که مردم او را در موقع نماز دعا میکنند و جایگاه او نشان از عزت بالای اوست. این عزت ظاهری بالا، ذلت باطنی به اندازهٔ خودش میخواهد که بتواند آن را مهار کند و الّا تعادلش بر هم میخورد. ذلت باطنی و احساس مسئولیت رهبری بالا بوده و به همین دلیل برای رهبری انتخاب شد.
هشت سال ریاست جمهوری رهبری از نوع شش هزار سال عبادت ابلیس بود و قبول امر امام برای رفتن به سیستان و بلوچستان به عنوان نماینده ولی فقیه در ژاندارمری از نوع سجده بر آدم.
این رهبر، ذوب است؛ ذوب در ولایت الله است که اینطوری به سر خودش میآورد و آن طرفش را دیگر نگاه نمیکند. این، آتش در دست نگه داشتن بعد از ریاست جمهوری است. شما دو تا درس لمعه بگیر، بعد بیا دو تا درس معالم بگیر، بعد بیا درس جامع المقدمات (اولین درس حوزوی) بگیر. ببین در وجودت چه رذالتی پیش میآید؟! میگوید من این هستم. میگوید مسئولیت عقیدتی سیاسی ژاندارمری، آن هم یکی از روستاها، آن هم مال سیستان و بلوچستان را حاضرم قبول کنم و تردید هم نمیکنم! این آتش است که در دست نگه میدارد. این انسان وقتی که زمامدار میشود، ماشین نظام میشود؛ ماشینِ ترمزدار؛ لا یأخذه فی الله لومه لائم: ملامت رویش اثر نمیگذارد.
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸عالم به زمان بودن🔸
حمران از امام کاظم علیهالسلام سؤال کرد دورهٔ شما کی میرسد؟ حضرت فرمود وقتی در مردم وفا ببینیم.
عالم به زمان یعنی کسی که بداند در عهد «اهل وفا» زندگی میکند یا در عهد «اهل جفا»؟
عالم به زمان، اگر تشخیص داد که عهد، عهد اهل وفا است، مردم را به میدان میآورد و پیش میبرد و اگر دید مردم اهل جفا هستند، خودداری میکند و در عوض نگاه میکند ببیند بهترین کاری که میتواند بکند چیست؟
درحالیکه امام سجاد علیهالسلام، مردم را از کانال صحیفه سجادیه هدایت میکرد، پسرعموهایش فکر میکردند باید به میدان مبارزه آیند.
زید بن علی قیام کرد؛ اما امام باقر علیهالسلام راه پدر را ادامه داد و قیام نکردند. امام عالم به زمان خود بود. لذا همان کاری را کرد که درست بود؛ اما پسرعموها عالم به زمان نبودند و خیال میکردند مردم «اهل وفا» هستند. آنها قیام کردند، ولی جاده را برای «دیگران» صاف کردند و امثال منصور عباسی روی کارآمدند.
امام راحل در مردم وفا دید. مردم وفادار بودند و نتیجه هم گرفت.
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸پانزده خرداد؛ وثیقۀ ظهور🔸
سالها میگذرد حادثهها میآید
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم
خیلیها فکر میکنند چون رحلت امام در 14 خرداد است، امام با شعر مذکور، از رفتن خود خبر داده است. نه! منظور امام این نیست. منظور امام، استثناء بودن جریان نیمه خرداد است. نیمه خرداد، ثمرۀ هزار و صدسال غیبت کبری است. غیبت چطور شروع شد؟ نامهای از سران شیعه برای امام یازدهم آمد که بیلان و هزینه کرد پولهایی که خدمت شما فرستادهایم را به ما بدهید! حضرت یک کلمه جواب داد: «اگر امامت امر مستمری است، چرا چنین چیزی از اجداد و پدران من درخواست نشده است؟» و ازآنپس پرده سیاهی در اتاق ایشان نصب شد و مردم حق دیدن حضرت را نداشتند و فقط صدای ایشان را میشنیدند. امام بعدی که آمد، مردم حتی صدای ایشان را نشنیدند. فقط از طریق چهار نایب در مدت هفتادسال با امام ارتباط داشتند.
امام غایب شد تا چه بشود؟ غیبت ایشان برای آشکار شدن قدر و قیمت اوست. خداوند نعمتی را میگیرد که مردم قیمت این نعمت را بدانند. انسان در خوف، قیمت امنیت را میداند. در مرض، قیمت سلامت را میداند. در غیبت هم قیمت امام خود را میداند. هزار سال غیبت این اثر را داشت که مردم به قیمت امامت و قدر امامت آشنا شوند و برای نایب امام «جان بدهند».
اولین هدایای خود را دادند و حکم اعدام امام، تبدیل به زندان ششماهه شد. از آن زمان، مردم مرتباً شهید دادند. شهدای پانزده خرداد شهدای راه امام زمان هستند. شهدای «وثیقهٔ ظهور» هستند. حضرت یعقوب (ع) نپذیرفت که بنیامین را در اختیار برادران قرار دهد مگر اینکه وثیقه بدهند؛ چون به آنها گفته بود «هَل آَمَنُکم عَلَیه إِلاَّ کمَا أَمِنْتُکم عَلَی أَخِیه مِنْ قَبْل» خداوند هم به ما میگوید: یازده امام دادم اما این دوازدهمی را بدون وثیقه نمیدهم. حضرت امام، پانزده خرداد را وثیقه اول میداند و تاکنون این وثیقه گذاری در صبر و بصیرت ادامه پیداکرده است و میبینید که انقلاب اسلامی در عالم، روزبهروز درخشانتر میشود؛ همانطوری که قبل از طلوع خورشید وقتی سپیده آمد، فضا مرتباً نورانیتر میشود. ما این سپیده را در نیمه خرداد میبینیم.
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸چرا قرآن می فرماید: به سوی خدا «فرار» کنید؟🔸
قرآن تعبیری دارد که « فَفَّرُوا الی الله »: به سوی خدا فرار کنید! فرار از چه و به سوی چه؟ چرا تعبیر به «فرار» می کند؟
آنها که می خواهند از مملکت فرار کنند، چه کار می کنند؟ انسان فراری اگر زمینی، خانه ای از اشیاء غیر منقول داشته باشد، سعی می کند زود اینها را نقد کند، بفروشد، بعد وسائل منقول و سنگین خودش را مثل یخچال، تلویزیون و چیزهای بزرگ را هم نقد می کند. بعد نگاه می کند ببیند به کجا می خواهد برود؟ آنکه می خواهد برود آمریکا، ریال های خودش را هم به دلار و ارز تبدیل می کند، چون می خواهد به آنجا فرار کند. شب و روز، وقت و بی وقت همه اش می خواهد اسبابش را که جمع کرد یک روز هم معطل نشود، می گوید یک ساعت هم یک ساعت است. شاید اگر من تأخیر کردم، پرونده ای مطرح شد و من دستگیر شدم، لو رفتم. اگر بتواند بلیط هواپیما و تاریخ خروج خودش را یک روز جلو بیندازد، مبلغی می دهد که جلو بیفتد و یک روز زودتر برود؛ تا خاطرش آسوده بشود و سعی می کند که هیچ چیزی بعد از خودش نماند.
مؤمن اگر خواست به سوی خدا فرار کند، باید مثل همان فراری باشد. وقت و مال و هر چه دارد، همه را نقد کند و نقدش را هم تبدیل به ارز کند، یعنی ارز دنیا فانی است، ارز آخرت باقی است. از این فرصتی که دارد به یک بنده خدا خدمتی و کمکی کند. تبدیل ارز کردنش این است که مسجدی، حسینیه ای می سازد، یا قسمتی از پول حسینیه و مسجدی را می دهد. این تبدیل ارز است. این واقعاً می خواهد از دنیا فرار کند؛ چون که دارد چیزی به آن طرف پیش خدا می فرستد. آنکه می خواست به آمریکا برود، اموالش را به دلار تبدیل می کرد، چون می خواست آمریکا برود. آن هم که می خواهد پیش خدا برود، باید به ارز خدا تبدیلش کند؛ یعنی به ثواب و احسان.
آن فراری چطور اگر بعد از آن که همه چیز را مرتب کرده بود، اگر یک روز می توانست هواپیمایش را جلوتر بیندازد، پول زیادتر می داد که یک ساعت، یک روز زودتر پرواز کند؟ مؤمن هم وقتی کارهایش را برای خدا کرد و تبدیل به ارز کرد و حسابهایش را صاف کرد، اگر به او بگویند امروز بیا، راحت تر است تا بگویند فردا. چرا؟ چون همانطور که فراری می گفت، ممکن است توی پرونده ام یک چیزی در بیاید، و ممنوع الخروج بشوم، این مؤمن هم می گوید ممکن است من که تا الان نلغزیدم، یک اتفاقی برای من بیفتد و من سقوط کنم، تا پاک هستم، بروم. پس این که در سوره جمعه می گوید، اگر واقعاً شما خدا را دوست می دارید و از اولیاء الله هستید آرزوی مرگ کنید، این تعجبی ندارد. اما چرا ما آرزو نمی کنیم، با اینکه معتقد به آخرتیم؟ چون تبدیل ارز نکرده ایم، چون کارهایمان روی دستمان مانده، خانه آن طرف را نساختیم.