نکات و حکمتهای آیت الله حائری شیرازی
. 🌸 📚 به فضل الهی و در یک اتفاق کمسابقه، کتاب #راه_رشد اثر مرحوم آیتالله حائری شیرازی (ره) #برای_د
🌹 این خبر مسرتبخش را امروز در جلسهای که با مسئولین نشر معارف داشتیم متوجه شدیم (از قول مسئولین ارشاد نقل کردند).
پروژۀ کتاب راه رشد، انصافاً پروژۀ سنگینی بود و چند سال طول کشید و افراد زیادی (شاید حدود 20-30 نفر) درگیر تدوین این کتاب بودند.
از فیشبرداری در بین صد هزار صفحه (صد هزاااار صفحه!) مطالب خام گرفته، تا پالایش این فیشها و تنظیم اولیۀ کتاب و حجم زیادی ویراستاری و تدوین نهایی و ...
طبعاً تدوین این کتاب در طی این چندین سال، هزینۀ زیادی هم داشت و در این مسیر، افراد متعددی علاوه بر کمک فکری و معنوی، انفاق مالی انجام دادند. از مبالغ خرد و جزئی گرفته تا مبالغ زیاد ...
نکات و حکمتهای آیت الله حائری شیرازی
🌹 این خبر مسرتبخش را امروز در جلسهای که با مسئولین نشر معارف داشتیم متوجه شدیم (از قول مسئولین ارش
.
در هر صورت، الآن این کتابِ پربرکت به ثمر نشسته و به سرعت جای خودش را باز کرده و تبدیل به #یکی_از_منابع_اصلیِ_تربیت_دینی_کودک در جامعه شده.
▫️جمعها و گروههای متعددی مشغول همخوانی کتاب هستند ...
▫️دورههای آموزشی متعددی بصورت خودجوش در حال تدریس این کتاب هستند ...
▫️هزاران پدر و مادر در حال مطالعه و بکارگیری این مطالب روی فرزندان خودشان هستند ...
▫️و هزاران کانال و پیج در فضای مجازی، مطالب این کتاب را بازنشر میکنند ...
#ثواب همۀ اینها، در حسابِ اخرویِ کسانی که در تدوین این کتاب کمک کردند لحاظ خواهد شد و یک صدقۀ جاریهای هست که ان شاء الله تا صدها سال برای انفاقکنندگان فرهنگی این اثر، ثواب جمع خواهد کرد! هرکسی مطلبی از این کتاب را بخواند و روی فرزند یا متربی خودش بکار بگیرد، ثوابش برای انفاقکنندگان لحاظ خواهد شد.
🌸 اگر شما هم مایل به شرکت در طرح انفاق مستمر و ماهانه جهت تنظیم و نشر آثار و بیانات مرحوم آیت الله حائری شیرازی هستید (توضیحات طرح) ، میتوانید به ادمین کانال (@haeri1395) پیام بدهید.
@haerishirazi
🔸 آن شب، شیفتۀ دین پدر شدم!
📝 (خاطرهٔ فرزند آیت الله حائری شیرازی از پدر)
تازه نه سالم تمام شده بود. شب ٢١ ماه مبارک رمضان داشتیم آماده میشدیم برای احیای شب قدر. مراسم مسجد شهداء -مسجد بزرگ شهر- را پدر برگزار میکرد. او امام جمعه و نمایندۀ ولی فقیه در شیراز بود. مسجد شلوغ میشد. هر سه شب، من و برادرها هم همراه مادر و پدر به مسجد میرفتیم.
ساعت ٩ شب، پدر داشت وضو میگرفت. رفتم کنارش ایستادم و گفتم: «چرا همۀ ما باید حرفهای یک نفر رو که خداست گوش کنیم؟ اصلاً خدا کیه؟». پدر نگاهی به من کرد و مسح سرش را کشید. ادامه دادم: «من تا ندونم خدا کیه نمیتوانم براش دعا کنم و نماز بخونم. من اصلاً نمیتونم برای کسی که نمیبینمش کاری انجام بدم». پدر مسح پایش را کشید و نشست کنار من.
- خب برو ببین خدا کیه!
- از کجا بشناسم؟ شما که خدا رو میشناسید برام بگید تا بشناسم.
پدر دستم را گرفت و آورد توی ایوان خانه و نشاند کنار خودش. برایم از خدا گفت، مثال آورد و گفت و گفت و گفت. یک ساعتی که گذشت، مادر آمد.
- حاج آقا، مگر مسجد نمیروید؟ دیر میشود. بقیه حرفتان را بگذارید برای فردا.
- میدانم اما امشب باید این بحث را برای فاخره به نتیجه برسانم.
مادر با تعجب به من و پدر نگاه کرد و گفت: «حاجی، پس تکلیف این جماعتی که آمدهاند احیا چه میشود؟ نمیتوانی به آن جمعیت بگویی من باید بحث را برای دخترم تمام کنم!».
پدر بلند شد و رفت سمت تلفن: «درستش میکنم».
شماره گرفت و با کسی حرف زد. تلفن را گذاشت و دوباره شماره گرفت و حرف زد. مادر چشمانش خیره به پدر مانده بود. چیزهایی که میشنید را باور نمیکرد.
پدر تلفن را گذاشت و رو کرد به مادر و گفت: «درستش کردم؛ یکی از دوستان به جای من میرود مسجد برای برگزاری مراسم احیاء. شما هم که ماشین میآید دنبالتان با پسرها بروید احیاء. من با فاخره در خانه میمانم. میخواهیم تا صبح حرف بزنیم».
نمیدانستم چه باید بگویم. از این که بیموقع سؤال کرده بودم، کمی از دست خودم دلخور شدم، اما از این که پدر مراسم احیایش را به خاطر من به هم زد تا جوابم را بدهد خیلی خوشحال بودم. باورم نمیشد. تازه به سن تکلیف رسیده بودم و اینکه پدرم به من اهمیت داد و دیده شدم، خوشحالم کرد.
تا سحر با پدر حرف زدیم تا وقتی که مادر و برادرها از مسجد آمدند. اصلاً حرفی نزد که «امشب شب دعاست و من نتوانستم نمازی بخوانم یا دعایی کنم یا به خاطر تو به مسجد نرفتم. همۀ شب برایم با خوشرویی حرف زد. پدر یک شبِ خود را تمام و کمال برای من گذاشت. پدر با این کار، من را تمام عمر، پایبند و شیفتۀ آن یک شب کرد. شیفتۀ دینی که در آن تربیت شده بود. او پدر من بود و به من اهمیت و عزت داد. بعدها بارها و بارها در جاهای زیادی این خاطره را تعریف کردم و هر بار با یک واکنش مشترک و شبیه به هم روبه رو شدم؛ می پرسیدند: «واقعاً؟ چطور چنین چیزی ممکن است؟»
حالا که برمیگردم و به زندگیام نگاه میکنم، میبینم تمام روزها و لحظههای زندگی من، چنین اتفاقات درخشانی داشته است.
📖 منبع: کتاب «من فاخرهام»؛ پدرانههای تربیتی آیت الله حائری شیرازی (روایتهای فاطمه حائری شیرازی از پدر)
@haerishirazi
30.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
💍 توصیهای دربارهٔ انتخاب همسر (گفتگوی صمیمانۀ مرحوم استاد با تعدادی از جوانان)
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸حساسیتزدایی تدریجی نسبت به بدحجابی و بیحجابی🔸
خیلی از امور بوده که اول در ذهن مردم بد بوده، وقتی انجامش دادند، عادی شد. عین این مسئله را الآن بعضی از بیحجابها و کمحجابها برای از بین بردن غیرت شما در خیابانها انجام میدهند! بعضی از اینها میگفتند: «اگر روز اول با این شکل بیاییم، سالم به خانهمان نمیرسیم»؛ اما کمکم، با یک نخ مو، یکخرده بیشتر و... شروع کردند. اینها یواشیواش که جلو آمد، مردم حس نمیکنند.
در برنامۀ امر به معروف و نهی از منکر در خیابانها، همه داوطلب بشوند و در هر خیابان و هر کوچهای کار کنید. اگر باغیرتها پیشدستی نکنند، بیغیرتها پیشدستی میکنند.
منبع: کتاب «امر به معروف و نهی از منکر، ص١٨۴»
@haerishirazi
نکات و حکمتهای آیت الله حائری شیرازی
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸آنچه در جیب داری، نسیه است نه نقد!🔸
انبیای الهی توجهشان به آنچه پیش خداست نسبت به آنچه در جیب خودشان است بیشتر است. در روایات داریم که «لَا يَصْدُقُ إِيمَانُ عَبْدٍ، حَتَّى يَكُونَ بِمَا فِي يَدِ اللّهِ، أَوْثَقَ مِنْهُ بِمَا فِي يَدِه». ايمان عبد صادق نيست مگر اينكه اعتمادش به آنچه نزد خداست از آنچه در جیب اوست بيشتر باشد.
وقتی حساب انسان اینجوری شد، موجودی او گسترش و وسعت پیدا میکند. شیطان برای اینکه انسان ضعیف بشود، به او میگوید که تو فقط روی آنچه در جیب داری میتوانی حساب کنی و مازاد این برای تو #نسیه است. خداوند میگوید آنچه در جیب توست نسیه است و آنچه پیش من است #نقد است! چرا؟ مگر ندیدی کسانی را که از آنچه در جیبشان بود استفاده نکردند و رفتند؟! در جیبشان بود، اما مال خودشان نبود. در حسابشان بود، اما روزی خودشان نبود. در دستشان بود، اما تقدیرشان نبود. و ندیدی کسانی را که چیزی در بساطشان نبود، اما در نهایت آنچیز که در تقدیراتشان نوشته شده بود به آنها رسید؟ ندیدی کسانی را که زمینۀ قدرت خودشان را فراهم میکنند، اما خداوند محرومشان میکند؟ و کسانی که اسباب را فراهم نکردند، اما خدا آنها را به قدرت میرساند؟ نخواندی در تاریخ ماجرای آن کشتی که همه با آن غرق شدند، مگر کودکی که جان سالم به در برد و به قدرت نمرودی رسید؟ خدا به تو نشان نداد که چگونه حقیری را به قدرت میرساند و قدرتمندی را حقیر میکند؟
اینها درس روزگار است تا تو فکر نکنی همینکه برای فرزندت تأمین آتیه کنی او آیندهدار میشود. تا بدانی جوهر و توانی که خدا در فرزندت قرار میدهد بیشتر از هر سرمایهای است که تو برایش ذخیره میکنی. ندیدی افرادی را که اموال کثیری از پدر ارث بردند، اما به گدایی افتادند؟ و کسانی که از پدر جز فقر ندیدند و به همه چیز رسیدند؟ اینها برای این است که انسان از آن حصار ذهنی محدود خارج بشود. جرأت پیدا کند و از آن قلعۀ کوچکی که خودش را در آن محدود کرده بیرون بیاید.
@haerishirazi
نکات و حکمتهای آیت الله حائری شیرازی
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸آنچه در جیب داری، نسیه است نه نقد!🔸 انبیای الهی توجهشان به آنچه پیش خداس
آنچه در جیب داری، نسیه است نه نقد!
فایل وضعیت
@haerishirazi
13.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.🎥 ببینید
❗️نقد آیتالله حائری شیرازی (ره) بر جامعه علمی و دانشگاهی کشور: استقلال فکری ندارید.
@haerishirazi
آیتالله حائری شیرازیابراز محبت.mp3
زمان:
حجم:
1.05M
🔊 بشنوید
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
▫️ محبت در زندگی زناشویی را از زیر سنگ هم شده پیدا کنید و احیاءش کنید.
▫️ برای احیای محبت به همسرتان، آن را ابراز کنید؛ از کم شروع کنید و به تدریج آب و تابش بدهید.
▫️ گاهی به خاطر غفلتهایی، محبت در زندگی کم میشود. یکی از زوجین، پیشگام بشود و آن را زنده کند.
@haerishirazi