امام زمان(عج) اگر غايب مىشود، ابتدادر دلها غايب
مىشود و بعد از آن، در جامعه و اگر ظاهر مىشود، ابتدا بر
دلها ظاهر مىشود و بعد از آن بر جامعه.
@haerishirazi
آن که خودش سیر خورده باشد، بوی سیر را نه از خود و نه از دیگران نمیشنود.
گناه، بوی بدی دارد که خود گناهکار، آن بو را در نمییابد؛ اما آنها که اهل گناه نیستند، کاملا بوی نامطبوع آن را استشمام میکند.
@haerishirazi
امام یازدهم(ع) در عصری بودند که شیعیان ناشکری میکردند. آنها مبلغی وجوهات (خمس و زکات) خدمت امام(ع) فرستاده بودند. عدهای از شیعیان نامهای به امام(ع) نوشتند که بیلان مصرف این اموالی که خدمت شما رسیده را به ما بگویید و اینکه این پولها را چگونه خرج کردید. آدم به امام زمانش نامه بنویسد، بگوید اموال را به کی دادی؟ کجا خرج کردی؟
حضرت پاسخ داد: چرا این سؤال را از امامان قبلی نکردید؟ چه زمانی رسمتان بوده از امام سؤال کنید که این پولها کجا رفته؟ کجا خرج شده؟ اگر امامت یک امر مستمری است چرا با من این رفتار را میکنید اما با امامان قبلی نکردید؟
بعد از این پاسخ، حضرت دستور داد پرده مشکی رنگی بر در اتاق ایشان آویختند. مردم که برای سوال میآمدند حق نداشتند پرده را عقب بزنند و از پشت پرده با آن حضرت صحبت میکردند. غیبت از اینجا آغاز شد.
چرا؟! چون ناشکری کردند. غیبت نتیجه ناشکری است. ظهور نتیجه شکرگذاری است. هر چه شکرگذاری بیشتر شود پرده غیبت رقیقتر میشود. این پرده، غباری است بین امام و مأموم. این غبار از امام نیست از امت است. هر چه غبار امت فرو بشیند، جمال امام روشنتر میشود.
@haerishirazi
وزنه بردار هر قدر قوى باشد، حتى اگر بتواند صدها قالى
بلند كند، هرگز نمىتواند قالى زيرپاى خود را كه روى آن
نشسته، بلند كند. آدم مىتواند سر همه را گرم كند ولى
سرخودش را نمىتواند گرم كند، زيرا اين «خود»، همزاد آدم
است، همكلاس و همرتبه اوست و آدم هرچه آموخته،
«خود» او همپا به پايش آموخته است. نفس انسان قالى زير
پاى انسان است و برداشتنى نيست.
@haerishirazi
هواپیما را دیدهاید که از روی زمین اوج میگیرد؟ هواپیما دوباره به زمین بر می گردد، اما موشک از جاذبه زمین خارج میشود و دیگر بر نمیگردد. سرعت زیادی لازم است تا موشک از جاذبه زمین خارج شود. همان طور که زمین «جاذبه» دارد، «نیت» هم «جاذبه» دارد.
نیت انسانها گاهی در «جاذبه» خود انسان گیر میکند. بسیاری از اعمالی که انسان به سوی ملکوت میفرستد، از جو خودش نمیگذرد؛ او فکر میکند آن عملی که فرستاده، رسیده است! اما در قیامت که عملش را نشانش میدهند میبیند که خیلی از آنها به جاذبه خودش باز گشته است.
درجات عمل، همهاش مربوط به نیت میشود و بستگی دارد به این که تا چه اندازهای بتواند از خودش رها شود که این مربوط به شکستگی و سوزدل است...
@haerishirazi
خورشید همیشه نور میافشاند و زمین یکی از میلیونها نقطهای است که از نور خورشید بهره میگیرد، اما برای این که از نور خورشید بهرهمند شود میبایست در معرض تابش آن قرار بگیرد.
این که شبها نصف کرهی زمین از نور خورشید بیبهره است نه برای این است که خورشید به سمت زمین نمیتابد، بلکه زمین باید موضع خود را تغییر دهد.
«توبه» تغییر وضعیت انسان نسبت به خداوند است، نه تغییر وضعیت خداوند نسبت به انسان.
@haerishirazi
آینهها سه نوعاند:
«ساده» که تصویر هر چیز را همان گونه که هست نشان میدهد؛ «محدب» یا «کوژ» که تصویر راکوچک و «مقعر» یا«کاو» که تصویر را بزرگ نشان میدهد.
عقل، آینه سادهای است و هر چیز را همان گونه که هست نشان میدهد. اما نفس انسان، آینهای است که در آنِ واحد هم مقعر و هم محدب است؛ آنچه را خود میپسندد، بزرگ جلوه میدهد و آنچه را نمیپسندد، کوچک نمایش میدهد.
@haerishirazi
بسیاری از امراض انسان، ریشه در زمان بارداری و دوران جنینی فرد دارد. این امراض تا وقتی نوزاد در رحم مادر است رنجی برای او ایجاد نمیکند، اما پس از تولد، آرام آرام نشانههای بیماری بروز میکند!
دنیا رحم است و ما جنین آخرتیم. امراض روح ما در آخرت خودشان را نشان میدهند، چون روح ما متعلق به آنجاست. خشم، شهوت، زیاده طلبی و سایر رذایل و امراض اخلاقیِ خود را در دنیا نمیفهمیم، بلکه در آخرت درمییابیم و آنجاست که روحمان باید رنج بکشد، چرا که این مریضیها را از رحم دنیا به آخرت بردهایم و در آنجا مانند یک نوزاد ناقص الخلقه و مریض مادرزاد، پا گذاشتهایم.
@haerishirazi
مسافری که به سوی مقصد حرکت میکند، راه نرفته را پیش رو میبیند؛ اما اگر به سمت خلاف مقصد بایستد، مسیر طی شده را خواهد دید.
کسی که رفتهها و کردههای خود را میبیند، باید باور کند که در حال اشتباه است و پشت به مقصد ایستاده و کسی که نرفتهها و نکردهها را مینگرد، شک نکند که رو به مقصد ایستاده و در مسیر صحیح قرار دارد.
@haerishirazi
حرکت آدمی باید بین دو خط باشد:
خط غرور و خط یأس. اگر بهسوی خط غرور رفت، حرکت را لازم نمیبیند!
اگر بهسوی یأس گروید، حرکت را منتج و سودمند نمیبیند!
هر لحظه که انسان حرکت را غیر لازم یا غیر منتج دید، توقف میکند چون غرور و یأس در کار است. پای خوف و رجاء هم در بین است زیرا خوف غرور را میشکند و رجاء یأس را.
@haerishirazi
رزق، مثل ظرف آب مرغداریهاست. آب خوری آنها این طور است که کمی بالاتر از لبه ظرفی را سوراخ کرده و آن را پر از آب میکنند و روی یک ظرف بشقاب مانند، بر میگردانند و آب توی بشقاب زیرین میآید. وقتی آب در بشقاب جمع شد و مقابل سوراخ رسید متوقف میشود و جوجهها از آبها میخوردند. یعنی وقتی مصرف شد تولید میشود نه این که تولید میشود تا مصرف شود.
روزی همیشه با مصرف همراه است نه تولید. اگر ده جوجه آب بخوردند، آب بیشتری بیرون میآید و اگر پنج جوجه بخورند، آب کمتری بیرون میآید.
روزی انسان این چنین است. اگر کسی هزینه چند خانواده را تامین کند، مصرف آنها، موجب زیاد شدن درآمد میشود زیرا هرکس روزی خودش را میخورد و نمیتواند روزی شخص دیگری را بخورد.
اگر انسان این معنی را بداند، وقتی کسی از او کمکی بخواهد؛ خوشحال میشود و میفهمد که بناست خداوند به او روزی بیشتری بدهد. اما اگر سفرهاش را بست و جلوی مصرف دیگران را گرفت، روزی هم بند میآید.
@haerishirazi
انسان وقتی پشت به نور میکند، خود را میبیند، آنهم بزرگتر از آنچه که هست، یعنی«خود بزرگ بین» میشود. همچنانکه اگر در شب تاریک، به جای اینکه رو به فانوس بایستد، پشت به فانوس ایستاد، خود و سایة خود را، آنهم بزرگتر از آنچه که هست میبیند. «خود بزرگ بین»، به دلیل پشت کردن به نور است و خداوند نور آسمانها و زمین است؛ «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ».
هر گاه انسان به خداوند که نور آسمانها و زمین است، پشت کند، خود را میبیند و هر چه دورتر شود سایهاش بزرگتر میشود و دچار «خود بزرگ بینی» میشود و هر گاه به سمت خداوند بایستد و حرکت کند، دیگر خود را نمیبیند.
@haerishirazi
در میهمانیها بشقاب بیگانگان و ناآشنایان را لبریز میکنند، و اگر مقدار غذا محدود بود، از بشقاب دوستان و آشنایان کم میکنند و به بشقاب میهمانان میریزند.
آن کس که در انقلاب، گرسنگی را تحمل میکند، میهمان انقلاب نیست، بلکه صاحبخانه است و آن کس که باید به او رسید و سیرش کرد تا اعتراض نکند، اجنبی و میهمان است.
انقلاب هم میهمانانی دارد. کسانی هستند که مخالف انقلاب نیستند، اما طاقت صدمات انقلاب را ندارند. آنان را باید تحمل کرد و به آنها رسید، چون این توان را ندارند که مسائل را برای خود تفسیر و تحلیل کنند. شما انقلابیها که بینشتان کافی است، بگذارید کسانی که بینش کمتری دارند، بیشتر ببرند. این حفظ آبروی انقلاب و به مصلحت انقلاب است.
@haerishirazi
چیزی که از بلندی به سمت پایین حرکت میکند، اگر فاصلهاش زیاد باشد، سرعت حرکتش نیز بیشتر میشود.
حرکت انسان همینطور است. هرچه فاصله بین «چه باید باشد» و «آنچه هست» بیشتر باشد، میزان فعالیت، قدرت، استقامت، مقاومت و قابلیت انسان بیشتر میشود. کسی که «آنچه هستِ» خودش را بزرگ و «آنچه باید باشد» را کوچک میبیند، فاصله بین این دو را کم کرده و سرعت حرکتش کم میشود. انسانهایی که فکر میکنند بهتر از آن هستند که باید باشند، طبیعتاً رو به عقب و به سمت ضایع شدن میروند.
ایمان به غیب یعنی وجود چنین خلائی در زندگی، که انسان احساس کند بیش از آنچه هست جا برای رشد دارد. عالمی بزرگتر از این عالم و حیاتی بالاتر از این زندگی وجود دارد. این اساس تحرک است.
@haerishirazi