eitaa logo
نکات و تمثیلات آیت الله حائری شیرازی
72.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
334 ویدیو
683 فایل
دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله حائری‌شیرازی (ره) نظرات، پیشنهادات و انتقادات: @haeri1395 ادمین فروش کتاب: @Ketab_haershirazi کانال صوتی: @haerishirazi_mp3 شماره تماس: 09195194676 [لطفا تقاضای ارسال فایل نفرمایید]
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 آیت الله حائری شیرازی 🔹 🔸مرگ، بزرگترین داغ زندگی🔸 اگر بچه‌ای را از انسان بگیرند، انسان بی‌تاب می‌شود. وقتی‌که خود انسان می‌خواهد از دنیا برود، «همه‌چیزش» را از او می‌گیرند. پدر، مادر، بستگان و آشنایانش را از وی می‌گیرند، و او داغ همۀ اینها را می‌بیند. کسی که می‌میرد، داغ همۀ کسانش را با هم در یک لحظه می‌بیند! داغ دوستان و اهل شهر را می‌بیند؛ داغ همۀ اعضای خود و همۀ اموالش را هم می‌بیند؛ چون وقتی انسان از دنیا می‌رود، چشم و زبانش از او گرفته می‌شود. کسی که دستش یا پایش فلج می‌شود یا چشمش نابینا می‌شود، چقدر ناراحت می‌شود؟ وقتی‌که کسی از دنیا می‌رود، همۀ اینها از او گرفته می‌شود. کسی که جیبش را می‌زنند، چقدر ناراحت می‌شود؟ وقتی‌که انسان از دنیا می‌رود، همۀ پولش را می‌برند و همۀ لباس‌هایش را به‌زور از تنش درمی‌آورند! پس انسان باید حساب کارش را بکند. بالاترین داغ انسان در حین مرگ، است؛ یعنی می‌گوید: «من یک فرصت توبه، استغفار و انابه داشتم، و این فرصت نیز از من گرفته شد!» و این داغ از همۀ داغ‌ها تلخ‌تر است. منبع: (کتاب تمثیلات اخلاقی، ج1، ص ۶۰) @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸قطعه قطعه اش کردند!🔸 مردى بود از دربار فرعونيان كه به حضرت موسى ايمان آورده بود، اما ايمان خود را مخفی می کرد. او در جلسه شورای امنیتِ دربار فرعون، از موسی (علیه‌السلام) دفاع کرد. موضوع جلسه، اعدام حضرت موسی (ع) بود. موافق و مخالف صحبت کردند. «مؤمن آل فرعون» به‌عنوان مخالف صحبت کرد. رأی‌گیری کردند و به‌خاطر اظهارات او، جمعیت موافقت نکردند و مسئله منتفی شد و خطر از موسی (ع) گذشت. قرآن درباره او می فرماید: فَوَقاهُ‏ اللَّهُ‏ سَيِّئاتِ‏ ما مَكَرُوا : آنگاه خداوند او را از گزند نيرنگ‏هايى كه مى‏ورزيدند ‏. امام صادق (علیه‌السلام) در توضیح این آیه می‌فرماید: «وَ اللَّهِ لَقَدْ قَطَعُوهُ إِرْباً إِرْباً وَ لَكِنْ وَقَاهُ اللَّهُ أَنْ يَفْتِنُوهُ فِي دِينِهِ»: به خدا سوگند او را ، ولی خدا او را از اینکه در مورد دینش فریبش بدهند، نگاه داشت. خدا می‌گوید: ما حفظش کردیم. امام صادق (علیه‌السلام) می‌گوید: ریز ریزش کردند! را باید شناخت. امام صادق (علیه‌السلام) ادبیات خدا را می‌فهمید. @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸در قیامت سؤال می‌کنند از ما ...🔸 هر کسی بتواند رأی بدهد و ندهد، به خودش ضرر زده است. این حقی است که نظام جمهوری اسلامی فراهم کرده است و باید این حق را استیفا کرد. عاقل آن است که نگذارد این حق از او فوت شود. کسی که در انتخابات شرکت نکند، معنایش این است که بار امانتی بر دوشش بود، اما این بار را ضایع کرد. این امانت را به منزل نرساند. وقتی نرساند، باید فردا جواب بدهد که این همه خون شهداء برای این بود که شما اختیاردار خودتان باشید، خودتان تصمیم بگیرید. [چرا قدر این نعمت را ندانستید؟]. در قیامت سؤال می‌کنند از ما که رأی دادی یا ندادی؟ @haerishirazi
. 🌸 به مخاطبان بزرگوار کانال پیشنهاد میکنیم این ایدۀ مرحوم استاد (ره) را در خانه‌های خودتان اجرایی کنید. تصاویر بخشی از خانه توسط فرزندان دلبندتان، یا برگزاری یک کوچک در خانه‌تان را برای ادمین (@haeri1395) ارسال کنید تا در کانال منتشر کنیم. به 10 مورد از عکس‌های ارسالی، جوایزی 🎁 تقدیم می‌شود. مهلت ارسال: تا روز 22 بهمن. @haerishirazi
نکات و تمثیلات آیت الله حائری شیرازی
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸چرا ائمه با وجود علم به همه چیز، با زهر مسموم می‌شدند؟🔸 شما ببینید اگر انسان عادی بفهمد که مثلاً فردا مسموم خواهد شد و بعد می‌میرد، چقدر برای او سخت است؟ امام کاظم (ع) به همین صورت مسموم شدند. بعضی سوال می‌کنند این کار امام با توجه به آیۀ «وَلاَ تُلقُوا بِاَیدِیکم اِلَی التَّهلُکه» (خودتان را بدست خودتان به هلاکت نیاندازید)، چطوری می‌شود؟ جواب این است که خدای تعالی تکلیف را برای آنها عوض می‌کند، تکلیف آنها با تکلیف مردم کاملاً فرق می‌کند. امام موسی بن جعفر (ع) در مرحلۀ اول یک رطب مسموم برایش آوردند، حضرت آن را جلوی سگ تربیت شدۀ آنها انداخت؛ سگ خورد و مرد. این سگ پیش آنها خیلی عزیز بود. دوباره آوردند و حضرت وقتی خرما را بر می‌داشت گفت: خدایا تا الان برای من حلال نبود [که بخورم]؛ یعنی «امر» نرسیده بود، اما الآن تکلیف دیگری دارم. در جبهه، آنهایی که خیلی مخلص بودند، در سفر آخر خداحافظی می‌کردند که من از سفر بر نمی‌گردم. آنهایی هم که خالص‌تر بودند، هفتۀ شهادتشان را پیش بینی می‌کردند. بعضی که از اینها خالص‌تر بودند، روز را می‌دانستند! آقای خزعلی تعریف کرد که طلبه‌ای که به جبهه رفته بود گفت: رزمنده‌ای سوال کرد: آدم تشنه اگر یک ظرف آب داشته باشد، با آن وضو بگیرد بهتر است یا از آن بخورد؟ گفتم حفظ بدن واجب‌تر است. بهتر است آب را برای خوردن بگذارد. بعد از چند دقیقه دیدم با این آب دارد وضو می‌گیرد. گفتم مؤمن! تو مگر مسئله‌اش را از من نپرسیدی؟ مگر نگفتم که این آب را برای خوردن بگذار، تو که داری آب را صرف وضو می‌کنی؟! گفت: اگر طرف بداند که نمی‌ماند چطور؟! گفتم منظورت چیست؟ گفت: مثلاً بداند که ساعت 10:30 شهید می‌شود و تا آن موقع یک ساعت بیشتر نیست! چون دیدم از این حرف‌ها می‌زند دیگر با او حرف نزدم و منتظر بودم که ساعت 10:30 بیاید و به او بگویم که این چه حرفی بود که زدی؟ همینطور که من به ساعت نگاه می‌کردم دیدم رأس ده و نیم، خمپاره‌ای آمد و او شهید شد. بعضی تعجب می‌کنند که امامان ما از شهادتشان خبر داشتند. کسی که ایمانش بالاتر برود، امتحانش هم شدیدتر می‌شود. هر چه مرگ تصادفی تر باشد، سبک تر است. هر چه لحظۀ مرگ مشخص‌تر باشد، استقامتش هم سخت‌تر است. @haerishirazi