خورشید همیشه نور میافشاند و زمین یکی از میلیونها نقطهای است که از نور خورشید بهره میگیرد، اما برای این که از نور خورشید بهرهمند شود میبایست در معرض تابش آن قرار بگیرد.
این که شبها نصف کرهی زمین از نور خورشید بیبهره است نه برای این است که خورشید به سمت زمین نمیتابد، بلکه زمین باید موضع خود را تغییر دهد.
«توبه» تغییر وضعیت انسان نسبت به خداوند است، نه تغییر وضعیت خداوند نسبت به انسان.
@haerishirazi
آینهها سه نوعاند:
«ساده» که تصویر هر چیز را همان گونه که هست نشان میدهد؛ «محدب» یا «کوژ» که تصویر راکوچک و «مقعر» یا«کاو» که تصویر را بزرگ نشان میدهد.
عقل، آینه سادهای است و هر چیز را همان گونه که هست نشان میدهد. اما نفس انسان، آینهای است که در آنِ واحد هم مقعر و هم محدب است؛ آنچه را خود میپسندد، بزرگ جلوه میدهد و آنچه را نمیپسندد، کوچک نمایش میدهد.
@haerishirazi
بسیاری از امراض انسان، ریشه در زمان بارداری و دوران جنینی فرد دارد. این امراض تا وقتی نوزاد در رحم مادر است رنجی برای او ایجاد نمیکند، اما پس از تولد، آرام آرام نشانههای بیماری بروز میکند!
دنیا رحم است و ما جنین آخرتیم. امراض روح ما در آخرت خودشان را نشان میدهند، چون روح ما متعلق به آنجاست. خشم، شهوت، زیاده طلبی و سایر رذایل و امراض اخلاقیِ خود را در دنیا نمیفهمیم، بلکه در آخرت درمییابیم و آنجاست که روحمان باید رنج بکشد، چرا که این مریضیها را از رحم دنیا به آخرت بردهایم و در آنجا مانند یک نوزاد ناقص الخلقه و مریض مادرزاد، پا گذاشتهایم.
@haerishirazi
مسافری که به سوی مقصد حرکت میکند، راه نرفته را پیش رو میبیند؛ اما اگر به سمت خلاف مقصد بایستد، مسیر طی شده را خواهد دید.
کسی که رفتهها و کردههای خود را میبیند، باید باور کند که در حال اشتباه است و پشت به مقصد ایستاده و کسی که نرفتهها و نکردهها را مینگرد، شک نکند که رو به مقصد ایستاده و در مسیر صحیح قرار دارد.
@haerishirazi
حرکت آدمی باید بین دو خط باشد:
خط غرور و خط یأس. اگر بهسوی خط غرور رفت، حرکت را لازم نمیبیند!
اگر بهسوی یأس گروید، حرکت را منتج و سودمند نمیبیند!
هر لحظه که انسان حرکت را غیر لازم یا غیر منتج دید، توقف میکند چون غرور و یأس در کار است. پای خوف و رجاء هم در بین است زیرا خوف غرور را میشکند و رجاء یأس را.
@haerishirazi
رزق، مثل ظرف آب مرغداریهاست. آب خوری آنها این طور است که کمی بالاتر از لبه ظرفی را سوراخ کرده و آن را پر از آب میکنند و روی یک ظرف بشقاب مانند، بر میگردانند و آب توی بشقاب زیرین میآید. وقتی آب در بشقاب جمع شد و مقابل سوراخ رسید متوقف میشود و جوجهها از آبها میخوردند. یعنی وقتی مصرف شد تولید میشود نه این که تولید میشود تا مصرف شود.
روزی همیشه با مصرف همراه است نه تولید. اگر ده جوجه آب بخوردند، آب بیشتری بیرون میآید و اگر پنج جوجه بخورند، آب کمتری بیرون میآید.
روزی انسان این چنین است. اگر کسی هزینه چند خانواده را تامین کند، مصرف آنها، موجب زیاد شدن درآمد میشود زیرا هرکس روزی خودش را میخورد و نمیتواند روزی شخص دیگری را بخورد.
اگر انسان این معنی را بداند، وقتی کسی از او کمکی بخواهد؛ خوشحال میشود و میفهمد که بناست خداوند به او روزی بیشتری بدهد. اما اگر سفرهاش را بست و جلوی مصرف دیگران را گرفت، روزی هم بند میآید.
@haerishirazi