مسافری که به سوی مقصد حرکت میکند، راه نرفته را پیش رو میبیند؛ اما اگر به سمت خلاف مقصد بایستد، مسیر طی شده را خواهد دید.
کسی که رفتهها و کردههای خود را میبیند، باید باور کند که در حال اشتباه است و پشت به مقصد ایستاده و کسی که نرفتهها و نکردهها را مینگرد، شک نکند که رو به مقصد ایستاده و در مسیر صحیح قرار دارد.
@haerishirazi
حرکت آدمی باید بین دو خط باشد:
خط غرور و خط یأس. اگر بهسوی خط غرور رفت، حرکت را لازم نمیبیند!
اگر بهسوی یأس گروید، حرکت را منتج و سودمند نمیبیند!
هر لحظه که انسان حرکت را غیر لازم یا غیر منتج دید، توقف میکند چون غرور و یأس در کار است. پای خوف و رجاء هم در بین است زیرا خوف غرور را میشکند و رجاء یأس را.
@haerishirazi
رزق، مثل ظرف آب مرغداریهاست. آب خوری آنها این طور است که کمی بالاتر از لبه ظرفی را سوراخ کرده و آن را پر از آب میکنند و روی یک ظرف بشقاب مانند، بر میگردانند و آب توی بشقاب زیرین میآید. وقتی آب در بشقاب جمع شد و مقابل سوراخ رسید متوقف میشود و جوجهها از آبها میخوردند. یعنی وقتی مصرف شد تولید میشود نه این که تولید میشود تا مصرف شود.
روزی همیشه با مصرف همراه است نه تولید. اگر ده جوجه آب بخوردند، آب بیشتری بیرون میآید و اگر پنج جوجه بخورند، آب کمتری بیرون میآید.
روزی انسان این چنین است. اگر کسی هزینه چند خانواده را تامین کند، مصرف آنها، موجب زیاد شدن درآمد میشود زیرا هرکس روزی خودش را میخورد و نمیتواند روزی شخص دیگری را بخورد.
اگر انسان این معنی را بداند، وقتی کسی از او کمکی بخواهد؛ خوشحال میشود و میفهمد که بناست خداوند به او روزی بیشتری بدهد. اما اگر سفرهاش را بست و جلوی مصرف دیگران را گرفت، روزی هم بند میآید.
@haerishirazi
انسان وقتی پشت به نور میکند، خود را میبیند، آنهم بزرگتر از آنچه که هست، یعنی«خود بزرگ بین» میشود. همچنانکه اگر در شب تاریک، به جای اینکه رو به فانوس بایستد، پشت به فانوس ایستاد، خود و سایة خود را، آنهم بزرگتر از آنچه که هست میبیند. «خود بزرگ بین»، به دلیل پشت کردن به نور است و خداوند نور آسمانها و زمین است؛ «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ».
هر گاه انسان به خداوند که نور آسمانها و زمین است، پشت کند، خود را میبیند و هر چه دورتر شود سایهاش بزرگتر میشود و دچار «خود بزرگ بینی» میشود و هر گاه به سمت خداوند بایستد و حرکت کند، دیگر خود را نمیبیند.
@haerishirazi
در میهمانیها بشقاب بیگانگان و ناآشنایان را لبریز میکنند، و اگر مقدار غذا محدود بود، از بشقاب دوستان و آشنایان کم میکنند و به بشقاب میهمانان میریزند.
آن کس که در انقلاب، گرسنگی را تحمل میکند، میهمان انقلاب نیست، بلکه صاحبخانه است و آن کس که باید به او رسید و سیرش کرد تا اعتراض نکند، اجنبی و میهمان است.
انقلاب هم میهمانانی دارد. کسانی هستند که مخالف انقلاب نیستند، اما طاقت صدمات انقلاب را ندارند. آنان را باید تحمل کرد و به آنها رسید، چون این توان را ندارند که مسائل را برای خود تفسیر و تحلیل کنند. شما انقلابیها که بینشتان کافی است، بگذارید کسانی که بینش کمتری دارند، بیشتر ببرند. این حفظ آبروی انقلاب و به مصلحت انقلاب است.
@haerishirazi
چیزی که از بلندی به سمت پایین حرکت میکند، اگر فاصلهاش زیاد باشد، سرعت حرکتش نیز بیشتر میشود.
حرکت انسان همینطور است. هرچه فاصله بین «چه باید باشد» و «آنچه هست» بیشتر باشد، میزان فعالیت، قدرت، استقامت، مقاومت و قابلیت انسان بیشتر میشود. کسی که «آنچه هستِ» خودش را بزرگ و «آنچه باید باشد» را کوچک میبیند، فاصله بین این دو را کم کرده و سرعت حرکتش کم میشود. انسانهایی که فکر میکنند بهتر از آن هستند که باید باشند، طبیعتاً رو به عقب و به سمت ضایع شدن میروند.
ایمان به غیب یعنی وجود چنین خلائی در زندگی، که انسان احساس کند بیش از آنچه هست جا برای رشد دارد. عالمی بزرگتر از این عالم و حیاتی بالاتر از این زندگی وجود دارد. این اساس تحرک است.
@haerishirazi