💢پدرش، عبد الکریم با کمک برادرانش به فروش میوه و سبزیجات مشغول بود. سال ها بعد وقتی توانست دکانی خریداری کند و بقالی خود را در آن دایر کند، حسن که کودکی بیش نبود، به آنجا تردد می کرد. روی صندلی می نشست و ساعت ها به عکس امام موسی صدر خیره می شد، آرزویش این بود که روزی مثل وی شود». . 📸تصاویری کمتر دیده شده از سید حسن نصرالله ، پدر #شهید سید هادی نصرالله .... . #حزب_الله #هفت_تپه_ی_گمنام #لشکر_ویژه_۲۵_کربلا 💠 @hafttapeh

💠 #دیدار_سید_مجتبی_با_علامه_حسن_زاده_آملی . ▪️یک روز سیدمجتبی بچه‌های هیأت را به روستای ایرا، (از توابع شهر آمل) که منطقه ای ییلاقی و باصفا بود، برد.هدف، زیارت و دیدار با حضرت علامه حسن زاده آملی بود. یکی یکی بچه‌ها را فرستاد داخل اتاق. خودش هم، همان پایین مجلس در کنار درب ورودی نشست. . ▪️حضرت علامه در بالای مجلس نشسته بودند. علامه قبل از شروع صحبت نیم خیز شد و درب اتاق را نگاه کرد. بعد اشاره کرد که سید جلو برود و نزد ایشان بنشیند.سید هم رفت و در کنار علامه نشست. علامه، روی شانهی او زد و چیزی گفت. از دور دیدم سید سرش را به حالت ادب پایین گرفته. بعد از اتمام دیدار، به سید گفتم:«علامه به شما چی گفت؟» . ▪️سید جواب درستی نداد. هرچه اصرار کردم پاسخی نشنیدم. این اخلاق سید بود. همیشه کمتر از خودش حرف می‌زد. از نفری که جلوتر نشسته بود، ماجرا را پرسیدم. گفت:«وقتی علامه روی دوش سید زد به او گفت: بنده در چهره ی شما نوری می‌بینم. بیشتر مواظب خودتان باشید.»وقتی برای برگشت، سوار ماشین شدیم، سید دوباره به حضور علامه رسیده بود.( راوی: حمید فضل الله نژاد) . #شهید_علمدار #نگین_گردان_مسلم #هفت_تپه_ی_گمنام #لشکر_ویژه_۲۵_کربلا 💠 @hafttapeh

متفاوت بودن فقط زمانی زیباست که بهترین باشید تفاوت در هر خصلتی زیبا نیست تفاوت در خوبی ها زیباست 🍂صبح پاییزیتون بخیر... . #صبح_بخیر #هفت_تپه_ی_گمنام #لشکر_ویژه_۲۵_کربلا 💠 @hafttapeh

💢 دستمریزاد به بچه های #فرهنگی و رسانه ای #اصفهان....دستمریزاد به #بازماندگان و #رزمندگان و رفقای حاج حسین خرازی... . ▪️🎥چند روز پیش این کلیپ و دیدم ، پیش خودم گفتم اگر حسین خرازی و خرازی هارو همه می‌شناسند، بخاطر اینکه اونا تونستن قهرمان خودشون رو به ملت خوب معرفی کنن ، تو این کلیپ می‌بینید که به واسه معرفی فرمانده حسین خرازی ، چندین شهید دیگر از لشکر امام حسین با خصایص اخلاقی و تصاویرشون معرفی می‌کنند و سبک روایتگری عزیزان بسیار دلنشین و در عین سادگی جذاب است... . ▪️پ ن : 🌷حاج حسین بصیر ، 🌷🌷صحرایی ، ابوعمار ، 🌷طوسی ، 🌷نوبخت ، 🌷کسائیان، 🌷بهرامی ،🌷ناصر بهداشت ، 🌷منفرد نیاکی ، 🌷مهرزادی ، 🌷سجودی ، 🌷مکتبی ، 🌷مزدستان ببخشید ما را اگر نتوانستیم شمارو به کل کشور نه ، به اهالی شهر و دیار خودتان معرفی کنیم و هنوز بعد این همه سال گمنام و غریبید...!!! . #عدم_اتحاد #عدم_هناهنگی #عدم_دلسوزی #لشکر_مظلوم #لشکر_غریب #گمنامان_هفت_تپه #لشکر_ویژه_۲۵_کربلا 💠 @hafttapeh

#شعری_که_روی_سینه_شهید_چهاره_ساله_نوشته_شده_بود . ▪️محمد مصطفی پور ؛نوجوان چهارده ساله ی نحیفی از شهرستان بابل مازندران که با دست کاری در شناسنامه، خود را به جبهه رسانده، شیرمرد عاشق و عارفی از لشکر ویژه ۲۵ کربلا که با یک بیت شعر آسمانی شد. . ▪️ یک شب محمد همین طور که دراز کشیده بود، نگاهش را به بالا دوخت و با صدایی ملایم گفت:«رضا! دوست دارم موقع شهادت، تیر درست بخورد به قلب ام درست همین جایی که این شعر را نوشته‌ام.»کنجکاو شدم. سرم را بالا گرفتم. در تاریک روشن سنگر به پیراهنش نگاه کردم. این بیت نوشته بود: . 🔸آن قدر غمت به جان پذیرم #حسین 🔸تا قبر تو را بغل بگیرم #حسین ... . ▪️موقع عملیات، ما باید از هم جدا می‌شدیم. والفجر 8 با رمز مقدس یا فاطمه الزهرا(س) آغاز شد. چند روز از عملیات گذشت. وقتی به مقر برگشتم، رفتم سراغ بچه‌های امدادگر. دلم برای محمد شور می‌زد. پرسیدم: « محمد مصطفی‌پور را دیدین یا نه؟» برای توضیح بیشتر گفتم: «روی سینه اش هم یک بیت شعر نوشته بود.» تا این را گفتم، یکی جواب داد: «آهان دیدمش برادر! او شهید شده...» پرسیدم: «شهادت او چه طور بود؟»امدادگر گفت: «تیر خورد روی همان بیتی که روی سینه اش نوشته بود.» 🌷🌷🌷🌷🌷 راوی: رضا دادپور «از رزمندگان لشکر ویژه 25 کربلا» . #یا_حسین #شهید_محمد_مصطفی_پور #هفت_تپه_ی_گمنام #لشکر_ویژه_۲۵_کربلا 💠 @hafttapeh