أَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ،
سلام برآن سرِ بالاى نیزه رفته
شھدا...
باهردردیجانمیزدن
میگفتنفداسرِحضرتِزهرا!
شھیدزندگیکردنیعنیهمهسختیارو
بهجونخریدنبرایفداشدن :)💔'!
..𑁍⸾⸾🚶🏿♂✨
میگفت:
"حُـسین"براےمـٰاهَموندوربرگردونیہ↻
ڪہوقتےازهمھعـٰالموآدممےبٌریم.!
برمونمےگردونہبہزندگے'..:)🌱'
پروازكهحتماپرنمیخواهدبایددلتهوای؛
کویمردانکند:)...!'
سلاممابراینپارہهایتنملّت
کهمونسیجزنسیمصحرا
وهمدمیجزمادرشان
حضرتزهرا(س)ندارند...!'
#تفحص
« عشق آن حال عَجیبیست کہ از دوریِ یار
نیمہ شب بینِ گلو مانده و جان میگیرد »
؏ـٰاشـقِاوراچِہاعتنـٰاسـتبِہجـنّـت؛
جنّـتِعـشـٰاق،خـٰاكِڪو؎ِحُـسیـناسـت...!🖐🏾'
سلام بر آنهایی که رفتند
سلام بر تو عزیز تشنه من
سلام بر تو نماندی که ما بمانیم
سلام تمام آرزوی من
دیدارت حاجت من
😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
˼مَرابھِگوشھِۍآغـوشخویٖشدَعوتکُن ..؛
مَگربھِجُز'طُ'کسۍگوشھِۍدِلمدارمحُـسیـٖن . . !˹
یا حسین
حسین گفتیم عشق آغاز شد
السلام علیکم یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام ❤️❤️❤️❤️
هدایت شده از نشر احادیث معصومین.کلام امیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*ا༅࿇༅༅࿇༅░⃟░⃟࿇༊᭄༊࿐ྀུ༅═┅─*
*♨️#بـه چـه کـسی انـفاق کنـیم فـامـیل، دوســت یــا غـریبــه...‼️*
*👈🏻 یــکی از راههــای #تــزکیه_نــفس دل کندن از مال دنیا برای رضای خداست*
*✅ بـــعضی از دل کندنها واجب است مثل: خمس و زکات*
*🎙️دکتر _میر باقری*
*♨️#پیشنهاد_ دانلود👌🏻*
*#امام_زمان*
*┄┅┅٭❅✨🕋✨❅٭┅┅┄*
*أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج*
*انـدکی صبـر فـرج نزدیک است*
🕋✨🕋✨🕋✨🕋✨🕋
هدایت شده از نشر احادیث معصومین.کلام امیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*ا༅࿇༅༅࿇༅░⃟░⃟࿇༊᭄༊࿐ྀུ༅═┅─*
*﴿هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی...﴾*
*✅ پاداش منتظران ظهور*
*﴿اللّهُمَّ ارْزُقْنَا لِقَائَهُ وَاجْعَلْنَا مِنْ أنْصَارِهِ وَ أعْوَانِهِ واَقِمنابِخِدمَـتِه۔۔۔𔘓﴾...*
*🎙️ استاد رائفی پور*
*♨️#پیشنهاد_ دانلود👌🏻*
*#امام_زمان*
*┄┅┅٭❅✨🕋✨❅٭┅┅┄*
*أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج*
*انـدکی صبـر فـرج نزدیک است*
آدمی نیمه ابلیس و نیمه الهی است ..
باید با تزکیه و جهاد از بُعد شیطانی خود هجرت کند و یکسره الهی شود.
#شهیدسیدابراهیمکسائیان
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
@zekrroozane_ذڪـر_روزانہ_دعای_ام_داود_حاج_میثم_مطیعی.mp3
9.21M
#دعای_ام_داوود
✳️فایل صوتی
🎙«حاج میثم مطیعی»
⏰ 1:16:46
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
@zekrroozane متن دعای امّ داوود.pdf
412.7K
◾️
◾️◽️
◽️◾️◽️
◾️◽️◾️◽️
پی دی اف( متن) دعای
امّ داوود
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حدیث_کساء
با نواي سماواتي
┄═🌼🌷💠🦋💠🌸🌼═┄
🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
دعایعلقمه۩علیفانی.mp3
8.03M
🏝 دعای علقمه
دعای بعد از زیارت عاشورا
🎙 با نوای علی فانی
64BitR📀7MB⏰Time=14:54
┄═🌼🌷💠🦋💠🌸🌼═┄
🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴زیارت عاشورا «نگارش آسان» -
🎙صوت: مهدی سماواتی
┅═✾🍂 ⃟ ⃟🥀 ⃟ ⃟🍂✾═┅
اَلٰا بِـذِڪْرِٱݪلّٰـهِ تَـطْـمَـئِـنُّ ٱلْـقُـلُـوبُ🚩
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
🚩﷽🚩
🌴 اَݪـسَّـلٰامُ عَـلَـیْـکَ
یـٰاعَـلــےِٖبْـنِ مُـوسـَۍٱݪـرِّضـٰا
🍃صلواتِ خاصّـه امام رضا(عليهالسلام)
تقدیم به ساحت مقـدّس امام خوبیها....
💠اَلْـݪّٰـهُـمَّ
صَـلِّ عَـلـیٰ
عَـلـیِّٖ بْـنِ مُـوسـَۍٱݪـرِّضـَٱ ٱلْـمُـرْتَـضـیٰ
ٱلْـاِمـٰامِ ٱݪـتّـَقـیِّٖ ٱݪـنّـَقـیِّٖ
وَ حُـجّـَتِـکَ عَـلـیٰ مَـنْ فَـوْقَ ٱلْـاَرْضِ
وَ مَـنْ تَـحْـتَ ٱݪـثّـَریٰ
ٱݪـصّـِدّیٖـقِ ٱݪـشّـَهـیٖـدِ
صَـلٰاةََ کَـثـیٖـرَةََ تـٰامّـَةََ
زٰاکـیّٖـَةََ مُـتَـوٰاصِـلَـةََ
مُـتَـوٰاتِـرَةََ مُـتَـرٰادِفَـةََ
کَـاَفْـضَـلِ مـٰا صَـلّـَیْـتَ
عَـلـیٰ اَحَـدِِ مِـنْ اَوْلـیٖـٰائِـکَ.
🍃🌼 التـماسِ دعـایِ فرجِ یار 🌼🍃
────────
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
.
💢 #تنها_میان_داعش
🌹 #قسمت_نهم
💠 برای اولین بار در عمرم احساس کردم کسی به قفسه سینهام چنگ انداخت و قلبم را از جا کَند که هم رگهای بدنم از هم پاره شد.
در شلوغی ورود عباس و حلیه و گریههای کودکانه یوسف، گوشه اتاق در خودم مچاله شده و حتی برای نفس کشیدن باید به گلویم التماس میکردم که نفسم هم بالا نمیآمد.
💠 عباس و عمو مدام با هم صحبت میکردند، اما طوری که ما زنها نشنویم و همین نجواهای پنهان، برایم بوی #مرگ میداد تا با صدای زهرا به حال آمدم :«نرجس! حیدر با تو کار داره.»
💠 شنیدن نام حیدر، نفسم را برگرداند که پیکرم را از روی زمین جمع کردم و به سمت تلفن رفتم. پنهان کردن اینهمه وحشت پیش کسی که احساسم را نگفته میفهمید، ساده نبود و پیش از آنکه چیزی بگویم با نگرانی اعتراض کرد :«چرا گوشیت خاموشه؟»
همه توانم را جمع کردم تا فقط بتوانم یک کلمه بگویم :«نمیدونم...» و حقیقتاً بیش از این نفسم بالا نمیآمد و همین نفس بریده، نفس او را هم به شماره انداخت :«فقط تا فردا صبر کن! من دو سه ساعت دیگه میرسم #تلعفر، ان شاءالله فردا برمیگردم.»
💠 اما من نمیدانستم تا فردا زنده باشم که زیر لب تمنا کردم :«فقط زودتر بیا!» و او وحشتم را بهخوبی حس کرده و دستش به صورتم نمیرسید که با نرمی لحنش نوازشم کرد :«امشب رو تحمل کن عزیزدلم، صبح پیشتم! فقط گوشیتو روشن بذار تا مرتب از حالت باخبر بشم!»
خاطرش بهقدری عزیز بود که از وحشت حمله #داعش و تهدید عدنان دم نزدم و در عوض قول دادم تا صبح به انتظارش بمانم. گوشی را که روشن کردم، پیش از آمدن هر پیامی، شماره عدنان را در لیست مزاحم قرار دادم تا دیگر نتواند آزارم دهد، هر چند کابوس #تهدید وحشیانهاش لحظهای راحتم نمیگذاشت.
💠 تا سحر، چشمم به صفحه گوشی و گوشم به زنگ تلفن بود بلکه خبری شود و حیدر خبر خوبی نداشت که با خانه تماس گرفت تا با عمو صحبت کند.
اخبار حیدر پُر از سرگردانی بود؛ مردم تلعفر در حال فرار از شهر، خانه فاطمه خالی و خبری از خودش نیست. فعلاً میمانَد تا فاطمه را پیدا کند و با خودش به #آمرلی بیاورد.
💠 ساعتی تا سحر نمانده و حیدر بهجای اینکه در راه آمرلی باشد، هنوز در تلعفر سرگردان بود در حالیکه داعش هر لحظه به تلعفر نزدیکتر میشد و حیدر از دستان من دورتر!
عمو هم دلواپس حیدر بود که سرش فریاد زد :«نمیخواد بمونی، برگرد! اونا حتماً خودشون از شهر رفتن!» ولی حیدر مثل اینکه جزئی از جانش را در تلعفر گم کرده باشد، مقاومت میکرد و از پاسخهای عمو می فهمیدم خیال برگشتن ندارد.
💠 تماسش که تمام شد، از خطوط پیشانی عمو پیدا بود نتوانسته مجابش کند که همانجا پای تلفن نشست و زیر لب ناله زد :«میترسم دیگه نتونه برگرده!»
وقتی قلب عمو اینطور میترسید، دل #عاشق من حق داشت پَرپَر بزند که گوشی را برداشتم و دور از چشم همه به حیاط رفتم تا با حیدر تماس بگیرم.
💠 نگاهم در تاریکی حیاط که تنها نور چراغ ایوان روشنش میکرد، پرسه میزد و انگار لابلای این درختان دنبال خاطراتش میگشتم تا صدایش را شنیدم :«جانم؟» و من نگران همین جانش بودم که بغضم شکست :«حیدر کجایی؟ مگه نگفتی صبح برمیگردی؟»
نفس بلندی کشید و مأیوسانه پاسخ داد :«شرمندم عزیزم! بدقولی کردم، اما باید فاطمه رو پیدا کنم.» و من صدای پای داعش را در نزدیکی آمرلی و حوالی تلعفر میشنیدم که با گریه التماسش کردم :«حیدر تو رو خدا برگرد!»
💠 فشار پیدا نکردن فاطمه و تنهایی ما، طاقتش را تمام کرده بود و دیگر تاب گریه من را نداشت که با خشمی #عاشقانه تشر زد :«گریه نکن نرجس! من نمیدونم فاطمه و شوهرش با سه تا بچه کوچیک کجا آواره شدن، چجوری برگردم؟»
و همین نهیب عاشقانه، شیشه شکیباییام را شکست که با بیقراری #شکایت کردم :«داعش داره میاد سمت آمرلی! میترسم تا میای من زنده نباشم!»
💠 از سکوت سنگینش نفهمیدم نفسش بنده آمده و بیخبر از تپشهای قلب عاشقش، دنیا را روی سرش خراب کردم :«اگه من #اسیر داعشیها بشم خودمو میکُشم حیدر!»
بهنظرم جان به لبش رسیده بود که حرفی نمیزد و تنها نبض نفسهایش را میشنیدم. هجوم گریه گلوی خودم را هم بسته بود و دیگر ضجه میزدم تا صدایم را بشنود :«حیدر تا آمرلی نیفتاده دست داعش برگرد! دلم میخواد یه بار دیگه ببینمت!»
💠 قلبم ناله میزد تا از تهدید عدنان هم بگویم و دلم نمیآمد بیش از این زجرش بدهم که غرّش وحشتناکی گوشم را کر کرد.
در تاریکی و تنهایی نیمه شب حیاط، حیران مانده و نمیخواستم باور کنم این صدای انفجار بوده که وحشتزده حیدر را صدا میکردم، اما ارتباط قطع شده و دیگر هیچ صدایی نمیآمد...
ادامه دارد ...
نویسنده فاطمه ولی نژاد
✨❤️✨@hafzi_1✨❤️
,لینک کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
#امام_رضا_جانم
بر آن دمی که کنار ضریح، با نفست
شوم دوباره مسلمان، عجیب دلتنگم...
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
▪️پیامبر صلی الله علیه وآله خطاب به دخترشان حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند:
روز قیامت، جبرییل میگوید:
ای فاطمه، حاجتت را از خدا بخواه!
و تو میگویی:
خدایا، شیعیانم!
خدا میفرماید: آنها را بخشیدم!
تو میگویی:
خدایا، شیعیان فرزندانم!
خدا میفرماید: آنها را هم بخشیدم!
تو میگویی:
خدایا، پیروان شیعیانم!
خدا میفرماید:
برو، هرکس به تو پناه بیاورد با تو در بهشت خواهد بود.
فَعِنْدَ ذَلِكِ يَوَدُّ الْخَلَائِقُ أَنَّهُمْ كَانُوا فَاطِمِيِّينَ
آنجاست که تمام خلق آرزو دارند که ایکاش
از فاطمیون (دوستداران فاطمه سلاماللهعلیها) بودند.
📚 تفسير فرات الكوفي، ص۴۴۵.