eitaa logo
شهیدجاوید الاثرابوالفضل.حافظی تبار
111 دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
8.7هزار ویدیو
253 فایل
فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ ♥️خوش آمدید کانال شهید جاوید الاثر ابوالفضل حافظی تبار @hafzi_1
مشاهده در ایتا
دانلود
✋السلام علی الحسین 🌹وعلی علی ابن الحسین 🌹وعلی اولاد الحسین 🌹وعلی اصحاب الحسین اگه عاشق شهدایی کانال شهداء رو به دوستانتان معرفی کنید ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
https://splus.ir/joingroup/AI6efVvsCBJg3qKxwEBioQ اگر سوره توحید تلاوت میکنید خوش آمدید برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان علیه السلام بسم الله ❤️
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌻 بسم الله الرحمن الرحیم 🌻 🌷✍ 🌷 فرزند كرم درسال 1345 در روستاي عيسوند ديده به جهان گشود. دوران كودكي را پشت سر گذاشت در سن 7 سالگي وارد مدرسه شد و تا اول دبيرستان ادامه تحصيل داد و با مشكلات زياد مدرسه را رها كرد. شهيد با علاقه اي كه به انقلاب داشت . درسال اول راهنمايي وارد بسيج شد. و به عضويت در پايگاه مقاومت امام حسن (ع) در آمد . شهيد به مدت 4 ماه در جبهه حق عليه باطل به ياري رزمندگان اسلام شتافت. تا اينكه در تاريخ 8/5/1366 به خدمت مقدس سربازي اعزام شد. دوران آموزشي خود را در پادگان آموزشي كرمان به فعاليت هايي در و مشغول بود. تا اينكه پس از اتمام دوره آموزشي و ديدار به جبهه هاي نور عليه ظلمت اعزام شد و پس از 15 روز در جبهه هاي غرب(سومار) درمورخه 8/9/1366 بعد از اين همه و كه از خودشان نشان داده بودند سرانجام به ديدار معشوق خود شتافتند.🌷 🌷خدایا کمک کن اگر در صف غایبیم، در صف پیام رسانان راهشان غایب نباشیم.. 🌷نثار ارواح طیبه شهدا و امام شهدا صلوات اللهّمَ صَلّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍوعَجِّلْ فَرَجَهُم ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
نماز اول وقت چڪشے است بر سر نفس از وقتش ڪہ گذشت مےشود چڪشے بر سر نماز ✨التماس دعا در لحظات ناب استجابت🙏🕋🤲🏻🌱 ┅═✾🍃 ⃟ ⃟🌹 ⃟ ⃟🍃✾═┅ ‎  ‎‌‌‎اَلٰا بِـذِڪْرِٱݪلّٰـهِ تَـطْـمَـئِـنُّ ٱلْـقُـلُـوبُ ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
🔴 بوی سیب سرخ! ✍ مرحوم شیخ رجبعلی خیاط با جمعی از رفقایشان وارد قبرستانی شدند. یک‌مرتبه ایستادند و شروع کردند به امام حسین (ع) سلام دادن. بعد شیخ رجبعلی می‌گوید: رفقا بوی خوش گل سرخ و یا سیب سرخ را استشمام می‌کنید؟ آنها گفتند: نه. شیخ از مسئول قبرستان پرسید: امروز چه کسی را دفن کردند؟ می‌گوید: کسی را همین پیش پای شما دفن کردند. و آنها را سرقبر او می‌برد. در آنجا برخی دیگر همان بوی خوش را استشمام می‌کنند. شیخ می‌گوید: این شخص از محبان و اهل زیارت سیدالشهداء (ع) بود. وقتی دفن شد، سیدالشهداء به اینجا تشریف آوردند و بوی خوش از آن حضرت است. و به واسطه این شخص عذاب از این قبرستان برداشته شد. 🔹 نظام رشتی از مادحین حضرت بود. وی را پس از مرگ دیدند، پرسیدند: در قبر وضعیت چگونه است؟ فقط این بیت شعر را خواند: شکر خدا را که در پناه حسینم عالم از این خوب تر پناه ندارد... 📚 کتاب از احتضار تا عالم ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات ‌‌و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «» 🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا 🔹فصل: سوم 🔸صفحه: ۱۲۷-۱۲۸ 🔻قسمت: ۶۸ همرزم شهید :رضا نژاد شاهرخ آبادی شب های قبل از عملیات والفجر ۸، گروهی از رزمنده ها به اصلاح و تزکیه ی نفس مشغول بودند. به قول بچّه ها ،فتیله ی عرفان شان را بالا کشیده بودند. تاصبح عبادت می کردند، از هم حلالیت می گرفتند و وصیّت می کردند. شب عملیات والفجر۸، شب خطر بود و سفر. حاج قاسم کنار ساحل ایستاده بود. پشت سر بچّه ها دعا می خواند. من و حسن یزدانی و بقیه ی بچّه های غوّاص، بچّه های شناسایی و اطلاعات عملیات به آب زدیم. به سمت ساحل دشمن حرکت کردیم. در لحظه ی شکستن خط و درگیری با عراقی ها، هوای مه آلود و نم نم باران به کمک مان آمد. نیروهای دشمن غافل گیر شده بودند. پس از کمی مقاومت پا به فرار گذاشتند. به لطف خدا ،خط را شکستیم و تحویل گردان ها دادیم و برای استراحت برگشتیم به سنگری که توی شهر علیشیر داشتیم. بچّه ها با رمز «یافاطمةالزهرا» با غافل گیری نیروهای عراقی از اروند عبور کردند. عکس العمل عراقی ها درلحظات اولیه ی عملیات و رویارویی باموج های گسترده ی نیروهای ایرانی که به سرتاسر خط دشمن هجوم برده بودند، غیرمنتظره و تعجب انگیز بود. به علت گستردگی محورهای هجوم، عراقی ها تا سه روز سردرگم بودند و نمی توانستند در برابر هجوم نیروهای ایرانی اقدامی جدّی نشان بدهند. نیروهای ایرانی ، پس از تصرف کامل «فاو» در محورهای «بصره» «ام القصر» و «البحار» به پیش روی خود ادامه دادند تا عراقی ها راهرچه بیشتر از شهر فاو دور کنند. البته بعد ازسه روز ،دشمن ،حملات خودش را شروع کرد. درگیری های سختی بین طرفین رخ داد… ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
🌟 دفتری که قرار گذاشته بودیم اشکالات هم را در آن بنویسیم، تقریباً همیشه با ایرادات من پر می‌شد .حمید میگفت تو به من بی توجهی! چرا اشکالات مرا نمینویسی؟ 🌟 گوشه چشمی نگاهش کردم گفتم تو فقط یک اشکال داری دستهایت خیلی بلند است تقریباً غیر استاندارد است من هرچه برایت میدوزم آستین هایش کوتاه می آید وحمید مثل همیشه خندید. برایم جالب بود و لذت بخش او به ریز ترین کارهای من مثل لباس پوشیدن، غذا خوردن، کتاب خواندن، و... دقت می کرد. 📚برشی از زندگی شهید حمید باکری منبع کتاب نیمه پنهان ماه ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
6.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
|حکایت جالب از گره گشایی شهدا... 💔 هدیه به روح شهیدان صلوات 🌷 ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
💠صلوات💠 خیلی اهل صلوات فرستادن بودند. دائم دستشون تسبیح و صلوات شمار بود. اینقدر صلوات میفرستادند که صلوات شمار دیجیتالی هم همراهیشون نمی کرد. سال گذشته تو منزلشون پنج تا صلوات شمار دیجیتالی پیدا کردم که همه خراب شده بود! اونقدر باهاش صلوات فرستاده بودند که یا باتریش تموم شده بود یا دکمه اش دیگه کار نمی‌کرد! یه دفعه بهشون گفتم میخواهید صلوات بفرستید، بفرستید چرا تسبیح یا صلوات شمار دست می‌گیرید. اونطوری به اخلاص هم نزدیک تره! گفتند من نذر کردم یک مقدار مشخصی صلوات بفرستم، مرتب می‌شمارم تا به اون تعداد مشخص برسه. پیگیر شدم چندتا؟ فرمودند حاجتی داشتم نذر کردم برای برآورده شدنش ۱۴ میلیون صلوات برای ۱۴ معصوم بفرستم! برای هر کدام از معصومین یک میلیون صلوات! بعد از مدتی هم فرمودند نذرم ادا شد اما این عادت خوب تا روزهای آخر هم باهاشون بود. بعضی وقتا هم از خونه یک مشت لوبیا یا نخود خام یا بادام یا .... بر می‌داشتند تو جیبشون می‌ریختند، توی جلسات هر یک دور تسبیح که صوات میفرستادند یک دانه از اینها را جابجا می کردند تا عدد صلوات ها از دستشون خارج نشه. بعد هم می‌اومدند خونه اینها رو به اهل خونه میدادند. می‌فرمودند داخل غذاها بریزید برای هر کدومش صدتا یا دویست تا صلوات فرستادم. ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
enc_16969501840126603603751.mp3
1.52M
باب مفتوح راحت روح کشتی تو ناجی کشتی نوح شاه شاهان روح ریحان آیه های مدح تو گفته قرآن 🎙 ┄❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات ‌‌و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «» 🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا 🔹فصل : سوم 🔸صفحه : ۱۲۸-۱۲۹ 🔻قسمت : ۶۹ همرزم شهید:حسین متصدی سه روز از عملیات والفجر8 گذشته بود. صبح بود. همه ی بچّه های شناسایی، توی سنگر، برای صبحانه دور هم جمع بودیم. همین که صبحانه خوردیم، حسین یوسف الهی پا شد و به بچّه ها گفت:《 آماده بشین بریم خط. جاتون رو با بچّه ها تعویض کنین.》 همه ی بچّه ها جز من و یکی دو نفر دیگر، از سنگر خارج شدند. بیست دقیقه ای گذشته بود. دیدم سقف ساختمان تَرَک برداشت. یک راکت شیمیایی خورده بود بالای سقف. سنگینی اش داشت سقف را روی سرمان خراب می کرد. کمی با دیوار فاصله داشتم. همین که اوّلین الوار به زمین خورد، خودم را محکم به دیوار چسباندم. پاهایم زیر الوار گیر کرد. یکی از بچّه ها آمد فرار کند؛ محکم دستش را گرفتم و سمت خودم آوردم. آن یکی هم خودش را به بیرون رساند. پاهایم را از زیر الوار بیرون آوردم. فوری رفتم بیرون سنگر. دوتا از بچّه ها، بیرون سنگر، زیر آوار گیر کرده بودند. آن ها را بیرون آوردیم. به اطراف نگاه کردم. دشمن، سه راکت به فاصله ی 100 متری از هم زده بود. از بویی که در منطقه پخش شده بود، فهمیدیم که راکت های پرتاب شده، شیمیایی هستند. همه ی بچّه ها داد می زدند《شیمیاییه... شیمیاییه...》 حال همه ی بچّه ها خراب بود. بمب شیمیایی، کار خودش را کرده بود.سرفه های شدیدی می کردند. نگاهم به حسین یوسف الهی افتاد. گفتم《مگه شما نرفتین خط؟!》 گفت《چرا. همین که شنیدیم، برای کمک اومدیم.》 ادامه دارد..... ┄❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹