دوآیه پایانی سوره بقره فراموش نشه
💐🌹💐🌹💐💐🌹💐🌹
آمَنَ الرَّسُولُ بِمَآ أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ ۚ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَآئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ ۚ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا ۖ غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ
لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا ۚ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ ۗ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَآ إِنْ نَسِينَآ أَوْ أَخْطَأْنَا ۚ رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَآ إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا ۚ رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ ۖ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَآ ۚ أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ
🌹💐🌹💐🌹💐🌹
مارو از دعای خیرتان بی نصیب نکنید نیت خیر در دل دارم برایم دعا کنید جزاکم الله خیرا و کثیرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌳🌹🌳🌹🌳🌹🌳آغاز روزمان را مزین ومنور می کنیم به کلام روح بخش ودل نشین قرآن کریم وهدیه آن به روح بلند و ملکوتی خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها وساحت مقدس آقا صاحب الزمان علیه السلام عجل الله تعالی فرجه الشریف ارواحنافداه 🌳🌹🌳🌹🌳🌹🌳
هدایت شده از راه بهشت دو
3️⃣📆📖 متن و ترجمه دعای روز سه شنبه
❇️الحَمدُ لِلَّهِ وَالحَمدُحَقُّهُ كَمَا يَستَحِقُّهُ حَمداًكَثِيراً
🔶 حمد و ستايش مخصوص خدا و لايق او و حق اوست چنان ستايشى كه سزاوار اوست حمدى بسيار
❇️ وَ أَعُوذُ بِهِ مِن شَرِّ نَفسِي
🔶 و پناه مى برم به خدا از شر نفس خود
❇️ إنَّ النَّفسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّي
🔶 زيرا نفس اماره انسان را به كارهاى زشت وا میدارد مگر آنكه خدا به لطف خاص خود آدمى را نگهدارد
❇️ وَ أَعُوذُ بِهِ مِن شَرِّ الشَّيطَانِ الَّذِي يَزِيدُنِي ذَنباً إِلَى ذَنبِي
🔶 و پناه مى برم بخدا از شر شيطان كه پيوسته گناهى بر سر گناه من مى افزايد
❇️ وَ أَحتَرِزُ بِهِ مِن كُلِّ جَبَّارٍ فَاجِرٍ وَ سُلطَانٍ جَائِرٍ وَ عَدُوٍّ قَاهِرٍ
🔶 و به او پناه مى برم از جور و ظلم هر ستمكار فاجر و سلطان ظالم و دشمن قوى و قاهر
❇️ اللَّهُمَّ اجعَلنِي مِنجُندِكَ فَإِنَّ جُندَكَ هُمُالغَالِبُونَ
🔶 بار خدايا مرا از سپاهیان خود قرار ده كه سپاهیان تو منحصرا هميشه فاتح و غالبند
❇️ وَ اجعَلنِي مِن حِزبِكَ فَإِنَّ حِزبَكَ هُمُ المُفلِحُونَ
🔶 و مرا از حزب خود مقرر فرما كه حزب تو منحصرا پيوسته رستگارند
❇️ وَ اجعَلنِي مِن أَولِيَائِكَ
🔶 و مرا از دوستان خود قرار ده
❇️ فإِنَّ أَولِيَاءَكَ لاَ خَوفٌ عَلَيهِم وَ لاَ هُم يَحزَنُونَ
🔶 كه دوستان تو (در دو عالم) هيچ ترس و غم و اندوهى در دل ندارند
❇️ اللَّهُمَّ أَصلِح لِي دِينِي فَإِنَّهُ عِصمَةُ أَمرِي
🔶 خدايا دين مرا اصلاح فرما كه دين مايه حفظ همه شئون من است
❇️ وَ أَصلِح لِي آخِرَتِي فَإِنَّهَا دَارُ مَقَرِّي
🔶 و عالم آخرتم را اصلاح فرما كه آنجا منزل ابدى من است
❇️ و إِلَيهَا مِن مُجَاوَرَةِ اللِّئَامِ مَفَرِّي
🔶وجايگاه آرامش من از آزار مردم پست دنياست
❇️ وَ اجعَلِ الحَيَاةَ زِيَادَةً لِي فِي كُلِّ خَيرٍ
🔶 و عمرم را مايه زيادتى هر كار خير قرار ده
❇️ و الوَفَاةَ رَاحَةً لِي مِن كُلِّ شَرٍّ
🔶 و مرگم را موجب راحتى از هر گونه شر گردان
❇️ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ تَمَامِ عِدَّةِ المُرسَلِينَ
🔶 خدايا درود فرست بر محمد (ص) خاتم پيغمبرانت و بر تمام عده رسولانت
❇️وعَلَى آلِهِالطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ وَأَصحَابِهِ المُنتَجَبِينَ
🔶 و بر آل اطهار او كه پاك و پاكيزگان عالمند و بر اصحاب برگزيده او كه از نيكان جهان اند
❇️ وَ هَب لِي فِي الثُّلَثَاءِ ثَلاَثاً
🔶 و مرا در اين روز سه شنبه سه چيز عطا فرما
❇️ لاَ تَدَع لِي ذَنباً إِلاَّ غَفَرتَهُ
🔶 نخست آنكه هر چه گناه كرده ام همه را ببخش
❇️ و لاَ غَمّاً إِلاَّ أَذهَبتَهُ
🔶 دوم هر غمى در دل دارم همه را زايل گردان
❇️ و لاَ عَدُوّاً إِلاَّ دَفَعتَهُ
🔶 سوم هر دشمنى دارم تو دفع آن دشمن كن
❇️ بِبِسمِ اللَّهِ خَيرِ الأَسمَاءِ بِسمِ اللَّهِ رَبِّ الأَرضِ وَ السَّمَاءِ
🔶 به حق نام خدا كه بهترين نام هاست من به نام خدا كه آفريننده زمين و آسمان است
❇️ أَستَدفِعُ كُلَّ مَكرُوهٍ أَوَّلُهُ سَخَطُهُ
🔶 از خود دفع همه گونه شر و ناگواريها مى كنم كه اولین آنها غضب خداست
❇️ و أَستَجلِبُ كُلَّ مَحبُوبٍ أَوَّلُهُ رِضَاهُ
🔶 و میطلبم همه دوست داشنی ها را كه اولین آنها رضاى خداست
❇️ فَاختِم لِي مِنكَ بِالغُفرَانِ يَا وَلِيَّ الإِحسَانِ
🔶 پس تو اى خداى صاحب كرم و احسان ختم كار مرا از نزد خود مغفرت و آمرزش عطا فرما
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
کاش می دانستم
به چه می اندیشی💭
كه چنین گاه به گاه
میسرانی بر چشم
غزل داغ #نگاه
می سرایی از لب
شعر مستانه آه
كاش میدانستی
به چه می اندیشم
كه چنین #مبهوتم
من فقط جرعه ای از مهر شما نوشیدم
با شما ترجمه عشق خدا♥️ را دیدم
هدیه به روح مطهر شهید #صلوات
#شهدا #دفاع_مقدس #مدافعان_حرم #مدافعان_امنیت #کلام_شهدا #خاطرات #عکس
کانال باشهدا
✨دعای نور✨
بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ،
بِسْمِ اللّٰهِ النُّورِ، بِسْمِ اللّٰهِ نُورِ النُّورِ، بِسْمِ اللّٰهِ نُورٌ عَلىٰ نُورٍ، بِسْمِ اللّٰهِ الَّذِى هُوَ مُدَبِّرُ الْأُمُورِ، بِسْمِ اللّٰهِ الَّذِى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ . الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ، وَأَنْزَلَ النُّورَ عَلَى الطُّورِ، فِى كِتابٍ مَسْطُورٍ، فِى رَقٍّ مَنْشُورٍ، بِقَدَرٍ مَقْدُورٍ، عَلىٰ نَبِيٍّ مَحْبُورٍ . الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِي هُوَ بِالْعِزِّ مَذْكُورٌ، وَبِالْفَخْرِ مَشْهُورٌ، وَعَلَى السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ مَشْكُورٌ . وَصَلَّى اللّٰهُ عَلىٰ سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينَ
⬅️ ترجمه ⬇️
.به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانیاش همیشگی است؛ به نام خدای نور، به نام خدای نور نور، به نام خدای نور بر نور، به نام خدایی که تدبیرگر امور است، به نام خدایی که نور را از نور آفرید و سپاس خدایی را که نور را از نور آفرید و نور را در کوه طور فرو فرستاد، در کتابی بر نوشته، در ورقهای گشوده، با اندازهای مناسب، بر پیامبری آراسته، خدای را سپاس که به عزّت یاد شود و به عظمت مشهور است و بر شادی و بدحالی سپاسگزاری شود، درود خدا بر آقای ما محمّد و خاندان پاکش.
سلمان فرموده: چون آن را از حضرت فاطمه آموختم سوگند به خدا آن را به بیش از هزار نفر از مردم مکه و مدینه که دچار تب بودند تعلیم دادم، پس همه آنان به اذن خدایتعالی شفا یافتند.
#زوریک مرادیان ، اولین شهید ارمنی دفاع مقدس🥀
در سال ۱۹۶۰ میلادی ، (۷ تیرماه سال ۱۳۳۹) در حشمتیه تهران در خانواده ای ارمنی متولد شد.
و در دامان پر مهر و محبت پدر و مادری مهربان بزرگ شد.
شهید🥀 ۲۰ ساله و مجرد.
۵ فرزند بودند ، ۴ خواهر و ایشان تک پسر خانواده بود.
یک ارمنی اصیل اراکی بود و بستگان نزدیکش در شهر اراک ساکن بودند و خانواده شهید🥀در تهران.
پدرش راننده کامیون و مادرش خانه دار بودند.
دوران کودکی را پشت سرگذاشت و تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در مدرسه «ساهاکیان» و متوسطه را در دبیرستان «کوشش مریم» گذراند ، شیفته ورزش بود و همیشه فوتبال بازی میکرد.
بعد از این که در آزمون ورود به دانشگاه شرکت کرد و پذیرفته نشد ، برای جلوگیری از هدر رفتن وقتش و برای انجام وظیفه شهروندی خود در قبال میهنش ایران که در جنگی تحمیلی قرار داشت به خدمت سربازی رفت.
و ایشان از آنجا به پادگانی واقع در منطقه جنگی پیرانشهر اعزام شد و با وظیفه شناسی و از خودگذشتگی خود محبوبیتی بسیار به دست آورد.
در ۱۴ اکتبر ۱۹۸۰ (۱۹ مهر ۱۳۵۹) در سنگر بود و آماده برای شلیک خمپاره که پادگانشان هدف بمبارانهای پیوسته هواپیماهای دشمن قرار گرفت و یکی از بمبها در سنگر آنها منفجر شد
و شهید زوریک مرادیان🥀به شهادت رسید.
ایشان نخستین شهید ارامنه در جنگ بود به همین علت ، تمام ارامنه ایران از شهادتش🥀 به طور غیر منتظرهای یکه خوردند و موجی از درد و اندوهی عمیق بوجود آمد.
پس از شهادتش🥀جمعی از دوستانش تیم فوتبالی به نام ایشان تشکیل دادند . این #تیم در بازیهای سراسری ارامنه که توسط باشگاه فرهنگی و ورزشی «آرارات» هر ساله برگزار میشد و دیگر مسابقات ورزشی ، شرکت میکرد.
پیکرش با حضور مردم در جایگاه
ویژه شهیدان🥀آرامگاه ارامنه «نور بوراستان» تهران به خاک سپرده شد.
مدتی پس از شهادتش ، پدر و مادرش نامهای از شهید🥀 که از پادگان به نشانی آنان فرستاده بود دریافت کردند . در این نامه از اوضاع و احوال خود در پادگان نوشته بود.
و از والدینش خواسته بود که چونان شهروندانی وظیفه شناس و آگاه از خطرات و تهدیدات دشمن بر ضد میهن ، همواره وضعیت جنگی حاکم بر کشور ، بخصوص مقررات خاموشی شبانه را رعایت کنند و به هواپیماهای بمب افکن دشمن فرصت جهت یابی ندهند.
چون بستگان نزدیکش در شهر اراک ساکن بودند ، در کلیسای «مسروپ مقدس» آن شهر نیز مجلس ترحیمی توسط هیأت کلیسا و مدرسه آن شهر وابسته به خلیفهگری ارامنه تهران به مناسبت شهادتش🥀 برگزار شد.
پدرشهید🥀 هم به یاد بودش فعالیتهای گستردهای در ساخت و ساز و سر و سامان دادن جایگاه ویژه شهیدان🥀 آرامگاه «نور بوراستان» تهران انجام دادند.
به روایت از مادرشهید🥀 :
۵ فرزند داشتم ، ۴ دختر و زوریک🥀تنها پسر
زوریک🥀بعد از طی کردن دوران دبیرستان این امکان را داشت که با #بورسیه تحصیلی به خارج از کشور مهاجرت کند ، اما این بورسیه را نپذیرفت و لباس مقدس سربازی را پوشید.😔
آن وقتها نتوانستم بفهمم که شوهرم واهان ، چقدر از به دنیا آمدن زوریک خوشحال شده ؛ چون تفاوتی در مهر و محبتش به زوریک🥀 و فرزندهای قبلی نمیدیدم . عمق علاقه اش به زوریک را وقتی فهمیدم که بعد از شهادت🥀 او ، سکته کرد و شانزده سال در خانه زمینگیر شد. 😔
من و چهار خواهرش ، به زوریک🥀 خیلی محبت میکردیم ؛ خیلی زیاد . تنها پسرخانواده بود و همه جوره هوایش را داشتیم . بچه خیلی درسخوان و باهوشی بود . در تمام مقاطع تحصیلی اش شاگرد اول شده بود.
گفت من هیچوقت از ایران نمیروم . دوست دارم به #خاک وطنم خدمت کنم و لباس سربازی بپوشم . گفتم مگر من میگذارم #تنها پسرم به سربازی برود ؛ اما هر طوری بود ؛ #توانست دل من را نرم کند و رضایتم را بگیرد و به خدمت سربازی برود.😔
سال ۵۸ عازم خدمت سربازی شد و سه ماه آموزشی اش را در شاهرود گذراند . بعد از سه ماه آموزشی ، زنگ زد که دوره ی سربازی ام افتاده است ارومیه و قرار است با قطار برویم ارومیه.
آن موقعی که به ارومیه رفت ، نزدیک عید پاک بود . ما همگی ، یعنی من و پدرش و خواهرهایش آجیل و میوه و تخم مرغ رنگ شده و چیزهای دیگر را برداشتیم که برویم سفره جشن عید پاک را کنار زوریک🥀 بیندازیم . آماده باش بود و خیلی نشد کنار زوریک🥀 باشیم.
مجبور شدیم زود برگردیم . چند روز بعد از برگشتنمان ، نامه ای از طرف او آمد که نوشته بود : «مادر جان ! دستت درد نکند ! تمام دوستانم از چیزهایی که داده بودی ، خوردند ؛ حتی تخم مرغهای رنگ شده را نیز . همه شان از ما تشکر میکنند بابت زحمتی که کشیدید».😔
بعد از ارومیه ، زوریک🥀منتقل شد به پادگان پیرانشهر نقطه صفر مرزی ایران و عراق . پدرش که بار میبُرد آن طرفها ، همیشه میرفت و پیدایش میکرد و دیداری تازه میکردند . خودش هم که مرخصی میامد ؛ برایم تعریف میکرد که چقدر پیش دوستهایش محبوب است و آنجا چقدر دوستش دارند.
۹ ماه که از خدمتش گذشت ، جنگ شروع شد . بعثیها که به ایران حمله کردند ، به دلم افتاد پسرم شهید🥀میشود! 😔نمیدانم چرا . شاید برای اینکه میدانستم چقدر پسر غیور و شجاعیه
فقط ۱۹ روز از جنگ میگذشت که من و همسرم پدر و مادر#اولین سرباز شهید ارمنی در جنگ تحمیلی شدیم .
جوانمردی زوریک🥀در جبهه جنگ و شهادتش ، برای خیلیها غیر منتظره بود ؛ هم برای اهالی محل که اکثراً مسلمان بودند و هم برای خود ارامنه.😔
از کلیساهای مختلف کشور گرفته تا مساجد محله حشمتیه تهران که محل زندگیمان بود .
رفقایش در جبهه که به مراسمش آمده بودند ،#همه از اخلاق خوب و خنده رو بودن و مهربانی زوریک🥀 تعریف میکردند. میگفتند اصلا نمیشد که ما این پسر را #خنده رو نبینیم . با لبخندهای پاکش ، به همه گروهان روحیه میداد.
#همسرم ، فراق تنها پسرش را تاب نیاورد و چند روزی بعد از شهادت🥀 او ، سکته کرد و در بیمارستان بستری شد . بعد از ترخیص از بیمارستان هم ، دیگر نتوانست سرِ کار برود و در خانه زمینگیر شد من ماندم با داغ از دست دادن تنها پسرم ، با غم بیمار شدن همسرم با دغدغه تربیت دخترهایم ، با خرج و مخارج زندگی و ... 😔
بعد از شهادت زوریک🥀 ، خواستند اسم کوچه را به نام او بزنند .#پدرش قبول نکرد. گفت : «طاقت ندارم هر بار که از کوچه رد میشوم ، نام زوریک🥀 به چشمم بیاید».😔 چهل روز بعد از شهادت زوریک🥀 ، دوستِ مسلمانش ، محمد گرامی شهید🥀 شد .#نام کوچه را به اسم شهید گرامی گذاشتند.😔
همسرم هم از دنیا رفت بعد از فوت او ، یکی از دخترهایم «ام اس» گرفت . سالهای سال هم از او پرستاری کردم و مراقبش بودم . حس میکنم خدا داشت با آن سختیها ، مرا آزمایش میکرد.😔