هدایت شده از شهید
💚گفتم: خدایا
از اون همه گناههایی که کردم
کدامش رو میبخشی؟
گفت
کسانی که توبه کنند
"إنَّ الله یَغفِر الذُّنوب جَمیعا"
هر وقت بعد اون گناه
خدا انقدر زنده نگهت داشت
که وضو بگیری
وایستی جلوش و نماز بخونی..
یعنیی پذیرفتَتِت😊
خداازتوناامیدنیست..(:♥️
💚برای سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان(عج)
❤️@hafzi_1❤️
کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹💫
هدایت شده از شهید
ان شاءالله در صفحہ آخر مقدرات شما در شب غدیر
ملائڪہ این جملہ را بنویسند:
💗محب امیرالمؤمنین علیه السلام است
💗عاقبتش ختم بہ خیر
💗و برای امسالش اربعین، سفر کربلا
⚜یاعلے مدد⚜
❤️@hafzi_1❤️
کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹💫
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از شهید#شهید_علی_امرایی
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
❤️@hafzi_1❤️
کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹💫
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
💔 پدر حامد رفت بیمارستان و رسید بالای سر حامد ؛ دید که حامد چشمهایش را، دستهایش را همانجا در لاذقیه جا گذاشته...دید تن پسرش جابهجا پر از ترکش است:« بعد از آن هرکسی از ایران زنگ میزد و از من میپرسید وضعیت حامد چطور است، میگفتم برو مقتل حضرت ابوالفضل را بخوان.»
جانبازی حامد اما یک خاطره قدیمی را در ذهن پدر زنده کرد ، یاد روزهایی افتاد که حامد میگفت:«دوست دارم مثل حضرت عباس(ع) از خواهرش دفاع کنم.»
حالا حامد هم، دستهایش را داده بود، تا بال دربیارود و بپرد سمت آسمان ... همان دستهایی که قطع شدنشان او را در سوریه و بین غیرایرانیها معروف کرده بود به شهید ابوالفضلی.
#شهید_حامد_جوانی
❤️@hafzi_1❤️
کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹💫
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
✨ شهید حسن مختارزاده همیشه میگفت:
فقط تهش حواست باشه سربلند باشی . . .
پیش اونی که باید،
حرفی واسه گفتن داشته باشی🥺🌱
#شهید_حسن_مختارزاده
┄❤️@hafzi_1❤️
کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹💫
هدایت شده از شهید
🔰#فضیلت_سوره
🔸سوره مبارکه#فتح
الصّادق (علیه السلام)- مَنْ أَدْمَنَ قِرَاءَهًَْ سُورَهًِْ إِنَّا فَتَحْنَا نَادَی مُنَادٍ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ حَتَّی یُسْمِعَ الْخَلَائِقَ أَنْتَ مِنْ عِبَادِیَ الْمُخْلَصِینَ أَلْحِقُوهُ بِالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِی فَأَسْکِنُوهُ جَنَّاتِ النَّعِیمِ وَ اسْقُوهُ الرَّحِیقَ الْمَخْتُومَ بِمِزَاجِ الْکَافُور.
امام صادق (علیه السلام)- هرکس خواندن سوره: إِنَّا فَتَحْنا را به عادت خود تبدیل کند، منادیای در روز قیامت، این ندا را طوری سر خواهد داد که همهی موجودات آن را خواهند شنید: «تو از بندگان مخلص خداوند هستی. او را به سایر بندگان نیکوکار ملحق کنید و او را در نعمتهای بهشت ساکن گردانید و از شراب ناب همراه با کافور به او بنوشانید».
📚تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۴، ص۳۹۲
❤️@hafzi_1❤️
کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹💫
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
🍃عاشق رهبری بود و سخنان ایشان را خیلی دوست داشت و مدام پیگیر بود و همیشه در همه کارها گوش به زنگ حرف آقا بود.
🍃به همه هم تأکید می کرد که در مسائل مختلف،فقط از حرف آقا پیروی کنید و تا پای جان مدافع ولایت بود.در فتنه ۸۸ مسعود جزء کسانی بود که جلوی فتنه گران ایستاد و با تمام وجود از نظام جمهوری اسلامی دفاع کرد...
#شهید_مسعود_عسگری♥️🕊
❤️@hafzi_1❤️
کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹💫
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از شهید#شهید_سید_رضا_طاهر
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
❤️@hafzi_1❤️
کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹💫
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
خانه ی استثنایی
#قسمت_چهل_هشتم
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
گفتم: «هر کار باشه برای پولش می کنیم خدا کریمه»
چیزی نگفت یقین داشتم از کاری که کردم ناراحت نمی شود وقتی خانه ی جدید را دید خوشحال هم
شد.
خانه خشتی بود و کف حیاطش موزائیک نداشت. دیوار دورش هم گلی بود با دقت همه جا را نگاه کرد گفت: «این
برای بچه ها حرف نداره دست و پاش هم خیلی بازه.»
کار اثات کشی تمام شد عبدالحسین زودتر از آن که فکرش را می کردم، راهی جبهه شد.
چند روزی تو خانه ی جدید راحت بودیم مشکل از وقتی شروع شد که باران آمد.
تو اتاق نشسته بودیم یک دفعه احساس کردم سرم دارد خیس می.شود سقف را نگاه کردم ازش آب چکه می کرد دست و پام را گم کردم تا به خودم بیایم چند لحظه ای گذشت، زود رفتم یک ظرف آوردم و گذاشتم زیرش فکر
کردم دیگر تمام شد. یکهو:
«مامان از این جا هم داره آب می ریزه»
باران شدیدتر می شد و آب چکهای سقف هم بیشتر ،اگر بگویم هر چه ظرف داشتیم گذاشتیم زیر سوراخ های سقف، شاید دروغ نگفته باشم تا باران بند بیاید حسابی اذیت شدیم بعد از آن روز شماری می کردم کی عبدالحسین بیاید مخصوصاً که چند بار دیگر هم باران آمد.
بالاخره برگشت. اما خودش نیامد با تن زخمی و مجروح آوردنش، بیشتر پاهاش آسیب دیده بود.
روز بعد، آقای غزالی«1۱» و چند تا از بچه های سپاه آمدند عیادت, اتفاقاً باران گرفت دیگر خودم خودم را داشتم
می خوردم.
آقای غزالی وقتی وضع را دید فکر کرد شاید از سقف همان اتاق آب چکه می کند از بچه ها پرسید: «اتاق مهمان خانه کجاست؟»
به اش نشان دادند. رفت و زود برگشت آن جا دست کمی از اتاق های دیگر نداشت شروع کردیم به آوردن ظرف ها، آنها هم کمی بعد بلند شدند خداحافظی کردند و رفتند.
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
#رمان_شهدایی
#شادی_روح_شهدا_صلوات
┄❤️@hafzi_1❤️
کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹💫