eitaa logo
شهیدجاوید الاثرابوالفضل.حافظی تبار
105 دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
8.5هزار ویدیو
253 فایل
فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ ♥️خوش آمدید کانال شهید جاوید الاثر ابوالفضل حافظی تبار @hafzi_1
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀دانشگاه آدم‌سازی 💔پرسیدم: علی آقا، شنیدم بچه‌های لشکر انصار، شما را خیلی دوست دارند. می‌گویند شما از بین زندانی‌ها، جرم بالاها و اعدامی‌ها را می‌برید جبهه و آن‌قدر رویشان کار می‌کنید که یک آدم دیگه‌ای می‌شوند! على آقا لبخندی زد و پرسید: از کی شنیدی؟ با افتخار و غرور جواب دادم: خُب شنیدم دیگه. بعد خیلی با ادب مثل گزارشگرها پرسیدم: این آدما خطرناک نیستند؟ تا به حال مشکلی برای شما پیش نیاورده‌اند؟ ❤️‍🔥علی آقا با اطمینان گفت: نه؛ اصلاً و ابداً. من به نیروهام همیشه می‌گویم.... لبخندی زد و ادامه داد: به شما هم میگم زهرا خانم؛ اخلاق در جامعه حرف اول را می‌زند. اگر ما روی اخلاقیات خوب کار کنیم، جامعه ایده‌آلی داریم. 💔اگه اخلاق افراد جامعه، اسلامی و درست باشه؛ کشور مدینه فاضله می‌شود. ما باید وارد قلب و دل مردم جامعه بشویم تا مملکت در مسیر الهی قرار بگیرد. من سعی می‌کنم با نیروهایم این‌طوری باشم و تنها چیزی هم که در زندگی خیلی خوشحالم می‌کند، این است که یک آدمی که راه اشتباه می‌رفته، در مسیر اصلی و الهی قرار بگیرد. ❤️‍🔥امام(ره) فرمودند: جبهه، دانشگاه آدم‌سازیه. اگر ما پیرو خط امام هستیم، باید عامل به فرمایش‌های امام باشیم. 🥀خاطره ای به یاد فرمانده شهید معزز سردار علی چیت سازیان، فرمانده اطلاعات، عملیات لشکر انصارالحسین(ع) همدان (معروف به ریش خرمایی و عقرب زرد) 🥀راوی: زهرا پناهی روا؛ همسر گرامی شهید ‎‎ ❤️@hafzi_1❤️ شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
✳️ سیره معلم شهید سید رضا مهدوی طبق بیان دختر شهید... ✅ پدر اخلاقی نیکو داشت او ما را که تازه به سنّ تکلیف رسیده بودیم با مهربانی و لطافت برای ادای نماز صبح بیدار می کرد گاهی وقتها نیم ساعت کنار بسترمان می نشست دست به سر و رویمان می کشید نوازشمان می کرد و با آرامش می گفت دخترم عزیزم وقت نماز است مگر نمی خواهی نماز بخوانی؟ ✖️او هیچ وقت ما را با خشونت مجبور به نماز خواندن نکرد! ❇️ رفتار زیبایش بهترین مشوّق برای علاقمند شدن ما به نماز بود. ‎‎‌ ❤️@hafzi_1❤️ شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
11.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 پارتی بازی 🌷خواهرزاده شهید لاجوردی بود، رفته بود دفترش برای پارتی بازی؛ عکس العمل دایی در نوع خودش خیلی عجیب بود! 🥀 ‎‎‌ ❤️@hafzi_1❤️ شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
. 📩 مردم! اگر خدا انشاءالله مرا قبول فرماید .... راضی نیستم در محفلها و جلسه ها از انقلاب و دست اندرکاران انقلاب بدگویی کنید. من راضی نیستم کسی از یک طرف از خون بهای شهدا، و رزمندگان اسلام حرف بزند ولی از طرف دیگر از رهبران انقلاب و خود انقلاب بدگویی کند. به خدا قسم دل شهدا و خانواده شهدا را به درد می آورد. . 💢قسمتی از نامه اله شجاعی ( ) : ۹ ۱۳۶۶: ‎‎‌ ❤️@hafzi_1❤️ شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی تربیت صحیح 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ «می خوام بفرستمش اهواز پیش آقای فتح که اون جا به اش قرآن یاد بدن.» آقای جباری نگاهی به صورتم کرد انگار اضطرابم را گرفت به بابا گفت:«نمی خواد بفرستیش اهواز حاج آقا.» «چرا؟» «من خودم همین جا به حسن آقای گل قرآن یاد میدم؛ ان شاء الله چند ماه می خواد بمونه؟» «دوماه شاید هم دو ماه و نیم» «به امید خدا تو یک ماه روخوانی قرآن رو یادش میدم» گویی همه ی دنیا را بخشیدند به .من، از زور خوشحالی نمی دانستم چکار کنم، بابام خنده ای کرد و به ام گفت: «خدا برات رسوند.» آقای جباری گفت:« اول از همه هم دعای کمیل رو یادش می دم، ازهمین فردا هم شروع می کنیم.» بابا گفت:« پس اگر ممکنه وقت کلاس رو بگذارین برای بعد از ظهرها.» «اشکالی نداره کلاس ما باشه برای بعدازظهر.» خداحافظی کرد و از پیشمان رفت، به وقت کلاس فکر کردم و پرسیدم:« مگه صبح ها می خوام چکار کنم؟» گفت:« منتقلت می کنم به گروهان» «گروهان؟! گروهان دیگه چیه؟» برام توضیح داد و گفت :«می خوام صبح ها مثل یک مرد اسلحه بگیری دستت و بری قاطی بسیجی ها آموزش ببینی.» صبح فردا با هم رفتیم هواز، داد یکدست لباس بسیجی اندازه تنم دوختند بس که ذوق زده شدم از همان توی خیاطی، لباسها را پوشیدم ،وقتی برگشتم به روستای متروکه، بردم پیش آقای محمدیان، فرماندهی گروهان خیرالله، 🌑🌕⚫️ 🌕🌑🌕⚫️🌕🌑 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄❤️@hafzi_1❤️ شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
غرور و تکبر بزرگترین دشمن هوای نفس 🔹پدر شهید نقل می‌کند: "براى اینکه شهید را امتحان کنم به او گفتم که باید به صحرا بروى و در مزرعه کار کنى و او بدون چون و چرا پذیرفت. روز دیگر گفتم: یک گونى زغال خریده‏‌ام و در بازار است دوست دارم به دوش بگیرى و در حالى که پا برهنه هستى به بازار بروى و او گفت اطاعت می‌کنم و رفت مقدار زیادى دنبالش رفتم، بعد صدایش کردم و گفتم: نمی‌خواهد بروى من فقط می‌خواستم تو را از منیّت خالى کنم تا غرور، تو را نگیرد." ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❤️@hafzi_1❤️ شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی تربیت صحیح 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ به اش گفت:«این بچه ی ما از فردا صبح ها دراختیارشماست می خوام همچین آموزشش بدی که به قول خودمون عملیاتی بشه.» همان روز یک اسلحه کلاش تحویل گرفتم،قدش شاید سی چهل سانت از خودم کوچکتر بود،اول کارحملش مشکل بود،کم کم ولی به اش عادت کردم و آسان شد برام. صبح ها تو مراسم صبحگاه پرچمدار گروهان من بودم که جلوتر از همه می ایستادم،بعد از مراسم و ورزش،آموزش شروع می شد.به مرور پرتاب نارنجک، کاشتن مین و انواع و اقسام اسلحه ها را یاد گرفتم. بیشتر از آموزش،حرص و جوش کلاس های قرآن را می زدم،هر روز بعد از ظهر آقای جباری می آمد و خوب باهام سرو کله می زد،تو ظرف یکی دوهفته جوری شد که قشنگ روخوانی می کردم. یک بار هم رفتیم پیش بابا، آقای جباری به اش گفت: «حسن دیگه تو کار قرائت راه افتاده حالا هم می خواد از روی قرآن برای شما بخونه.» ناباورانه گفت:«یعنی تو این چند روزه راه افتاده!» «بله، مگه تعجب داره آقای برونسی؟» «آخه این حسن آقای ما، تو مشهد یه کمی همچین تنبل تشریف داشتن»..... رفتیم بالای پشت بام که خلوت بود،چند تا آیه قرآن را شمرده - شمرده خواندم تو نگاه بابا برقی از خوشحالی می درخشید. وقتی خواندنم تمام شد،رو به آقای جباری کرد و گفت:«به لطف خدا،خلوص نیت و زحمت شما خیلی زود داره نتیجه میده حاج آقا.» دو ماهی آن جا ماندم با همه ی سختی هایی که داشت خیلی شیرین بود. آموزش قرآن و احکام، آموزش های نظامی، مخصوصاً رزم شبانه اش،حسابی به آدم می چسبید. بهترین خاطره ام از آن دوره،تو نیمه های شب بود،وقتهایی که پدرم بلند می شد و تو دل شب،نماز می خواند و قرآن،دلم هنوز پیش آن ناله ها و راز و نیازهای پر سوز و گداز پدرم مانده است! نزدیک شهریور ماه به ام گفت:«بابا جان کم کم بایدحاضر بشی که برگردی مشهد.» 🌑🌕⚫️ 🌕🌑🌕⚫️🌕🌑 ‎‎‌┄❤️@hafzi_1❤️ شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
هدایت شده از جان جانان
7.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینم‌ برا جامونده ها .....
هدایت شده از ۰
14.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید زین الدین: شهدا را شب جمعه یاد کنید تا شما را در کنار امام حسین علیه السلام یاد کنند... این شب جمعه یاد کنیم از شهید مهدی باکری (رضوان الله تعالی علیه ) . خدایا" آنکس که تو را شناخت جان را چه کند ؟ فرزند و عیال و خانمان را چه کند؟ دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی، دیوانه‌ی تو هر دو جهان را چه کند...؟
هدایت شده از ۰
باورکن‌اگربمیرم .. استخوان‌هایم؛خاکسترم؛جسدم؛کفنم؛ تورادوست‌خواهندداشت:))