eitaa logo
شهیدجاوید الاثرابوالفضل.حافظی تبار
105 دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
10.3هزار ویدیو
271 فایل
فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ ♥️خوش آمدید کانال شهید جاوید الاثر ابوالفضل حافظی تبار @hafzi_1
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️@hafzi_1❤️ شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
امام حسن عسگری [ع] : تمام پلیدی ها در خانه ای قرار داده شده و کلید آن دروغگویی ست🦋 شهادت جانسوز امام حسن عسگری تسلیت🖤
هدایت شده از بسم الله بنیامین
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی تک ورها 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕🌑 ثمره ی خون شهدا را به وضوح می دیدیم تو چشمها همین طوراشک شوق بود که حلقه می زد. در این بین،عبدالحسین هم سرازپا نمی شناخت خیلی ها می دویدند به طرف شهر، یک آن اسلحه را تو دستم فشار دادم و من هم بنای دویدن گذاشتم داشتم می رفتم داخل شهر،یکدفعه کسی از پشت دستم را گرفت.کم مانده بود بیفتم ،برگشتم با حیرت نگاه کردم، عبدالحسین بود «کجا؟» تو آن لحظه ها هیچ چیز برام عجیب تر از این سؤال نبود با نگاه بزرگ شده ام گفتم «خب معلومه دارم میرم تو شهر» خونسردگفت:«باشه برای بعد» یعنی چه؟منظورت رو نمی فهمم حاجی» «باید بریم گردان» «حالا چه وقت شوخی کردنه؟!» آمدم به راه خودم بروم دوباره گرفتم، از نگاهش فهمیدم تصمیمش كاملاً جدی است.معترض گفتم:«حالا دو ساعت دیگه می ریم حاج آقا،به قول خودت تو گردان همه چی خاطر جمع شده.» یاد نکته ی دیگری افتادم «تازه اگر مشکلی هم می خواست پیش بیاد تو تاریکی شب بودحالا که دیگه روز شده و مشکلی نداره.» مثل معلمی که بخواهد شاگردش را نصحیت کند گفت:«نه من به فرماندهی تیپ قول دادم که بعداز تموم شدن عملیات تو اولین فرصت خودم رو برسونم گردان،یعنی ما از این به بعد دیگه اجازه نداریم هر چی بمونیم خلافه.» ناراحت و دلخورگفتم:«حالا آقای کلاه کج که چیزی نمی گه اگه ما یک 🌑🌕⚫️ 🌕🌑🌕⚫️🌕🌑 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❤️@hafzi_1❤️ شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
51.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 سالروز شهادت امام حسن‌عسکری علیه‌السلام تسلیت و تعزیت باد ✅
9.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴به مناسبت سالروز شهادت امام حسن عسکری 🌱، فیلمی دیده نشده از هجوم نیروهای تروریستی ارتش آمریکا به حرمین شریفین امام هادی🌱 و امام حسن عسکری🌱 در سامرا،٢٣سال پیش 😭😭😭😭😭😭 آرامش و آسایش امروز زیارت اهل بیت ع در عراق حاصل خون شهدا و مجاهدت حاج قاسم عزیز است
هدایت شده از حُبُّ الحُـــــ♡ــــسینِ علیه السلام 💚💚
انگیزشی ♻️💎💠💎♻️💠 ✅دلت را پُرکن از... 🌷 پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله وسلم: طوبى لِمَنْ يُبْعَثُ يَوْمَ الْقيامَةِ و جَوفُهُ مَحْشُوٌّ بِالْقُرآنِ وَ الْفَرائِضِ وَ الْعِلْمِ خوشا به سعادت كسى كه روز قيامت در حالى برانگيخته مى شود كه دل و جانش لبريز از قرآن و احكام الهى و دانش است. (الفردوس،/ج 2/ ص 448/ح3932.)
9.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پادکست 🕊 کبوتران_مهاجر 🌹شهید مهدی خوش سیرت ⭕️ قسمتی از برنامه ی صبحگاهی مهربان باشیم رادیو سراسری معارف ( رادیو فضیلت و فطرت) کانال شهید👇 ╭═━⊰●●⊱━═╮ 🥀🕊❤️@hafzi_1❤️ شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫🏝🏴🌴 ╰═━⊰●●⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وداع برادرانه داداشش میخواد بره سوریه گریه میکنه ببینید برادرش چی بهش میگه😔😔 شهید علی_اصغر_الیاسی🌷🥀🏴 سالگرد_شهادت🕊 پنجشنبه_های_شهدایی🌷😭🥀 شهید ╭═━⊰●😭●⊱━═╮ 🥀🌷❤️@hafzi_1❤️ شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫🏝🏴🥀 ╰═━⊰●😭●⊱━═╯
حسین عرب عامری ، فرمانده گردان کربلا بود. یکی از بسیجی‌ها توی تب می‌سوخت. با هذیان‌هایش همه را بیدار کرد. چند نفری آمدیم بالای سرش. حسین وارد سنگر شد. بلافاصله چفیه را خیس کرد و گذاشت روی پیشانی‌اش. به ما گفت: برید بخوابید. من مواظبش هستم. موقع خوابیدن، نگاهم به رخت‌خواب حسین افتاد که هنوز دست نخورده بود. هر چه اصرار کردم، گفت: بیدار موندن برای من که هنوز نخوابیده‌ام، راحت‌تره. بسیجی تب‌دار، یک آن سر جایش نشست و پرسید: ساعت چنده؟ من باید الآن سر پست باشم. با پرس‌وجو معلوم شد درست می‌گوید. نوبت نگهبانی‌اش شروع شده بود. حسین، او را به من سپرد و به جای او رفت سر پست.
کرامات از زبان همسرشان💕: چند روز پیش پسرم محمد علی از مدرسه که برگشت دائم می‌گفت دلم درد می‌کنه تا شب صبرکردیم بلکه بهتر شود اما درد بیشتر میشد🥀. با برادرم او را به درمانگاه بردیم وقتی دکتر معاینه کرد گفتند سریع ببرید بیمارستان باید جراحی شود🩺. وقتی او را به بیمارستان رساندیم دکتر اورژانس ما را شناخت بعد از شرح حال نوشتن از محمد علی و معاینه او توسط دکتر های دیگه ، خانم دکتری آمد کنار من و گفت من کارم توی این بیمارستان رو از همسر شما گرفتم چند بار درخواست دادم رد شد تا توسل کردم به شهید صدرزاده همان شب اعلام کردند که با درخواستم موافقت شده اینها را تعریف می‌کردند و گریه میکردند📝. هر لحظه تشخیص ها پیچیده تر می‌شد. کارهای بستری آقا محمد علی انجام شد و نظر جراحی قطعی تر میشد.  وقتی این تشخیص ها رو می‌شنیدم خیلی ها رو بار اول بود به گوشم خورده بود آنجا با اینکه پدر آقا مصطفی،مادر و برادرهایم بودند اما من فقط با آقا مصطفی حرف میزدم❤️. وقتی تشخیص ها رو سرچ کردم ترسم  بیشتر شد. فقط به آقا مصطفی گفتم شما که آبرو داری و برای همه آبرو گرو میگذاری برای بچه خودت کاری کن💞. محمد علی رو آماده میکردند برای سونو گرافی، به شهید گفتم من اصلا نمیدانم چطور، ولی محمد علی جراحی نشه، خودت میدونی شما پدرشی. تقریبا یک ساعتی طول کشید تا از سونو گرافی برگشت دکترهایی که تا قبل از سونو گرافی مستأصل بودند و استرس داشتند حالا با اطمینان گفتند دیگه مشکلی  نیست و نیاز به جراحی ندارد.💖