eitaa logo
شهیدجاوید الاثرابوالفضل.حافظی تبار
110 دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
8.8هزار ویدیو
254 فایل
فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ ♥️خوش آمدید کانال شهید جاوید الاثر ابوالفضل حافظی تبار @hafzi_1
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻 کتاب بی آرام به روایت زهرا امینی نوشته: فاطمه بهبودی ناشر:انتشارات سوره مهر قسمت چهارم: من از اتاق درآمدم. گل از گل اسماعیل شکفت. حاج خانم گفت: "بیا ... این هم زن و بچه ت، ول کردی رفتی!" چشم های اسماعیل درشت شد و گفت: «بچه چیه؟» حاج خانم گفت: «زهرا بارداره.» داشتم از خجالت آب می‌شدم. اسماعیل گفت: "مامان، شما می دونستید دختر دایی بارداره و آوردیدش اهواز؟ پاشید برید! شرایط اینجا خیلی بد شده." حاج خانم گفت: "من نمی‌دونم. تو زنت رو راضی کن، همین حالا بر می گردیم." اسماعیل وقتی دید بی قرارم، شاید هم به خاطر بارداری‌ام، کوتاه آمد و قبول کرد که چند روزی بمانیم. بعد از یک هفته حاج خانم گفت: "زهرا، دیگه پاشو جمع کن بریم. من کلی کار دارم." گفتم:" من نمی آم! " اخم هایش در هم رفت، - یعنی چی که نمی‌آم. من الان برگردم داداشم نمی پرسه دختر من‌رو زیر تیر و ترکش گذاشتی و اومدی. گفتم: «من یا با اسماعیل بر می‌گردم یا برنمی گردم!» گفت: «پس باشه شوهرت بیاد تکلیفت رو روشن کنه.» اسماعیل شب آمد. نه گذاشت و نه برداشت، گفت: «اینجا خطرناکه. تو هم بارداری، اگه طوریت بشه حتی یکی از همسایه ها نیست یه لیوان آب دستت بده. با مامان برگرد اصفهان» گفتم: «طوری‌م نمی‌شه بذار پیشت بمونم.» صدایش را زیر برد: - دختردایی من که نمی‌تونم پیشت بمونم. باید برم. میخوای اینجا تنها بمونی؟ گفتم: « بالاخره هفته ای یه بار که می آی به خونه سربزنی.» نمی دانم دلش سوخت یا خودش هم بدش نمی آمد من در اهواز بمانم که مقاومت نکرد. حاج خانم به اصفهان برگشت و من ماندم. تنهایی و دوری از خانواده اذیتم می‌کرد، اما همین که اسماعیل آخر شب ها به خانه می‌آمد انگار دنیا را به من می دادند. با اینکه آفتاب نزده از خانه می رفت به همان آخر شب آمدنش دلگرم بودم. می‌گفت ببین من رو به چه کاری واداشتی. توی جبهه م؛ اما دلم پیش توئه که اتفاقی برات نیفته. دل من برایش غنج می رفت و او پی کارهایش بود. گفتم پسردایی میشه به من هم یاد بدی مث تو خوب باشم؟» می گفت: «تو خوبی. از این بهتر چی می‌خوام!» می‌گفتم: «نه. یه آدم خوبی مثل خودت؛ خوش اخلاق و با ایمان." می خندید - داری سربه سرم می‌ذاری؟ - نه به خدا از ته دل می‌گم. رفته رفته بارداری، خودش را نشان می‌داد. گاهی دل درد و کمر درد شدید می‌گرفتم و مدام به خودم غر می‌زدم:"این چه وقت حامله شدن بود!" از صبح تا شب تنها بودم. گاهی یاد نسرین خانم می افتادم که شش ماه در بیمارستان مصطفی خمینی بود و جز اسماعیل هیچ کس نمی دانست. بنده خدا تعریف می‌کرد یک وقت هایی دلم می‌گرفت. خدا خیر بدهد به مردمی که به بیمارستانها سر می زدند و با آمدنشان غم دلمان سبک می شد. بنده های خدا انگار به دیدار قوم و خویششان آمده بودند. برایمان آبمیوه و کمپوت و گل می آوردند و می‌گفتند اگر مادرت اینجا نیست، من جای مادرت! اگر دلت هوای خواهرت را کرده، من جای خواهرت، هر چه می‌خواهی به من بگو اما من طاقت نسرین خانم را در خودم نمی‌دیدم و به اسماعیل غر می زدم: «تو رو خدا کمتر برو منطقه. من روزا تنهام.» او هم ابروها را بالا می انداخت: - یادته بهت چی گفتم؟ گفتم وضع جبهه خرابه قراره پشت سر هم عمليات بشه. من پاشم بیام پیش تو بچه های دیگه زن ندارن؟ چند تا از بچه ها مثل ما تازه ازدواج کرده ان. نمی‌گن تو داری می‌ری؛ پس ما چی؟ انصافه این کار رو بکنم؟ حرفی نداشتم و بغضم را می خوردم. او هم نگاهم می‌کرد و سر تکان می‌داد اما آخرش به دلداری دادنم ختم می‌شد. اواخر شهریورماه یک روز اسماعیل آمد و گفت: «دختردایی! مرخصی گرفتم، می‌خوام ببرمت مشهد" کم مانده بود از خوشحالی بال در بیاورم. بلیت قطار گرفت و مسافر شدیم. @hafzi_1 شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
هدایت شده از مهدی جان💚عزیز زهرا ❤️
5.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امنیت 💠 زیارت امام حسین (علیه السلام) شیعیان ما را به زیارت امام حسین علیه السلام امر کنید، چرا که زیارتش روزی را افزون می‌کند و عمر را طولانی می‌گرداند و بلاها و بدی‌ها را دفع می‌کند و زیارت کردن امام حسین علیه السلام بر هر مومنی که اقرار به امامت او از جانب خدا داشته باشد، واجب است. 🔹امام محمد باقر علیه‌السلام 📚تهذیب‌الاحکام،ج۶،ص۴۲ | | جانم علی✨❤️🕊 🔻تنهامنجی موعود🔻 @t_sardar ✨❇️✨ اللهم عجل لولیک الفرج ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
هدایت شده از مهدی جان💚عزیز زهرا ❤️
5.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امنیت 💠 زیارت امام حسین (علیه السلام) شیعیان ما را به زیارت امام حسین علیه السلام امر کنید، چرا که زیارتش روزی را افزون می‌کند و عمر را طولانی می‌گرداند و بلاها و بدی‌ها را دفع می‌کند و زیارت کردن امام حسین علیه السلام بر هر مومنی که اقرار به امامت او از جانب خدا داشته باشد، واجب است. 🔹امام محمد باقر علیه‌السلام 📚تهذیب‌الاحکام،ج۶،ص۴۲ | | جانم علی✨❤️🕊 🔻تنهامنجی موعود🔻 @t_sardar ✨❇️✨ اللهم عجل لولیک الفرج ❤️@hafzi_1❤️ کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
هدایت شده از شهید
🌷 روز یکم فروردین ۱۳۴۰ روستای «چمندان» شهرستان «لاهیجان» متولد شد. از کودکی همیشه روحیۀ پر شور و عشق وافری نسبت به داشت. تحصیلات ابتدایی را در روستای محل تولدش و تحصیلات راهنمایی و دبیرستان را در شهرستان لاهیجان با موفقیت چشمگیری سپری کرد و توانست با کسب ، موفق به اخذ دیپلم شود. پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان در آزمون ورودی دانشگاه سراسری شرکت کرد و موفق به تحصیل در دانشگاه گیلان شد. وی از سال ۱۳۵۵ وارد عرصۀ مبارزات سیاسی شد. در میان دوستانش به تبلیغ و ترویج فرهنگ غنی اسلام پرداخت با توزیع رساله امام خمینی (ره) و کتاب‌های شهید مطهری و شرکت در تجمعات و راهپیمایی‌ها، ضدیت خود را با آشکار کرد. سعه صدر جانعلی قابل توجه بود و با مشکلات برخورد می‌کرد. کتاب‌هایی که از درآمد شخصی خود تهیه می‌کرد به‌طور رایگان در اختیار جوانان قرار می‌داد. جعفری یکی از استوانه‌های مبارزه بود و هیچگاه سختی او را از پای در نمی‌آورد؛ وابستگان رژیم منحط پهلوی در شهرستان «لاهیجان» جانعلی را خوب شناخته بودند، به طوری که در یکی از راهپیمایی‌ها او را دستگیر کردند و در یکی از زندان‌های رشت محبوس کردند و بعد از یک هفته شکنجه به دلیل نداشتن شرایط از زندان آزادکردند؛ رژیم پهلوی تصور می‌کرد با این حرکت غیر انسانی می‌تواند او را از حرکت اصلی خود باز دارد. بعد از آزادی با ارادۀ قوی‌تر این حرکت را دنبال کرد تا اینکه انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) در ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ به پیروزی رسید. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با ورود در دانشگاه‌ها با احساس مسئولیت بیشتری به مبارزه با آنها پرداخت. در سال ۱۳۵۹ با تعطیلی موقت دانشگاه‌ها به دلیل انقلاب فرهنگی برای خدمت به میهن اسلامی در واحد فرهنگی جهاد سازندگی لاهیجان مشغول به فعالیت شد. پس از مدتی احساس کرد گروهک‌های منحرف در بعضی مدارس نفوذ کرده‌اند و سعی در تخریب افکار دانش آموزان دارند، بر حسب وظیفه و به‌منظور روشن نمودن چهره‌های ناپاک و افکار نادرست گروهک‌های منحرف، همکاری خود را با آموزش و پرورش شهرستان‌های «لاهیجان» و «آستانه اشرفیه» آغاز کرد. با آغاز جنگ تحمیلی شهید جعفری بار‌ها عازم جبهه شد. تعداد زیادی از جوانان خصوصاً دانش آموزان هنرستان فنی لاهیجان نیز هم صف او شدند. وی در سال ۱۳۶۲ پس از بازگشت از جبهه، به دلیل نیاز جامعه به عنوان پاسداران وارد سپاه لاهیجان شد و مدتی بعد به عنوان فرمانده سپاه سیاهکل مشغول خدمت شد. در اوایل سال ۱۳۶۳ تدریس در کلاس‌های عقیدتی واحد آموزش سپاه ناحیه منطقه ۳ گیلان و مازندران در چالوس را قبول کرد؛ اما از آنجایی‌که علاقۀ زیادی به ادامه تحصیل در و داشت، به حوزۀ علمیه قم رفت. سرانجام  در ۶ بهمن ۱۳۶۵ در عملیات تکمیلی کربلای ۵ در خط مقدم حاضر شد و پس از پیشروی زیاد و آزاد کردن اکثر هدف‌های مورد نظر و به هلاکت رساندن تعداد بی شماری از نیرو‌های دشمن بعثی، بر اثر به شهادت رسید.🌷 ❤️ ❤️
هدایت شده از شهید
🌷من هیچ گونه وصیتی ندارم زیرا نه مال دنیا علاقه ای دارم و نه چیزی دارم که آن را به کسی ببخشم فقط از پدر و مادر عزیزم می خواهم که مرا ببخشند که کمتر شود از خداوند متعال طلب عفو بخش می کنم و از او می خواهم که تا زمانی که زنده ام گناهان مرا ببخشد دلم می خواست بیشتر بنویسم ولی چه کنم که یک شور دیگری در دلم هست که زبانم از گفتن آن است.🌷 ❤️ ❤️ @hafzi_1 شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
. 🕊 تلاوت آیات‌ ؛ 💠 ۩ بــِہ نـیّـت‌         📚 🍀|شبتون شهدایی ‎‎‌@hafzi_1 شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
🌷امشبم را با نام تو متبرک میکنم 🌷 میهمان امشب 👇👇 شهيد والا مقام 🌷نادر مهدوی🌷 🌷حمد و توحید و ۱۴ صلوات 🌷 @hafzi_1 شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫
. 🕊 تلاوت آیات‌ ؛ 💠 ۩ بــِہ نـیّـت‌         📚 🍀|شبتون شهدایی ‎‎‌┄ @hafzi_1 شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار💫