ترکش توپ خورده بود
به گلوی حاج حسین و رانندهش
خونریزیش شدید بود
نمیذاشت زخمش رو ببندم
.
میگفت :
اول اون (رانندش رو میگفت)
شنیدم حاج حسین زیر لب میگفت ؛
اون زن و بچه داره امانته دست من
کم کم چشماش داشت بسته میشد
بیهوش شد ...
#شهید_حسین_خرازی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🦋بخشندگی
یکی از فرزندان شیخ رجبعلی خیاط میگوید:
روزی مرحوم مرشد چلویی معروف خدمت جناب شیخ رسید و از کسادی بازارش گله کرد و گفت: داداش! این چه وضعی است که ما گرفتار آن شدیم؟ دیر زمانی وضع ما خیلی خوب بود روزی سه چهار دیگ چلو میفروختیم و مشتریها فراوان بودند، اما یکباره اوضاع زیر و رو شده مشتریها یکی یکی پس رفتند، کارها از سکه افتاده، و اکنون روزی یک دیگ هم مصرف نمیشود …؟
شیخ تأملی کرد و فرمود:
تقصیر خودت است که مشتریها را رد میکنی
مرشد گفت: من کسی را رد نکردم، حتی از بچهها هم پذیرایی میکنم و نصف کباب به آنها میدهم.
شیخ فرمود:
آن سید چه کسی بود که سه روز غذای نسیه خورده بود؛ بار آخر او را هل دادی و از در مغازه بیرون کردی؟!
مرشد سراسیمه از نزد شیخ بیرون آمد و شتابان در پی آن سید راه افتاد، او را یافت و از او پوزش خواست، و پس از آن تابلویی بر در مغازهاش نصب کرد و روی آن نوشت: نسیه داده میشود، حتی به شما. وجه دستی به اندازه وسعمان پرداخت میشود.
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕯🥀
🥀
❇️ استوری | بوی محرم
🌴 داره میرسه بوی محرم
🕯 بوی عشق و جنون
🌴 بوی عطر سری که بریده
🕯 بوی مِی، بوی خون
#امام_حسین علیه السلام
#امام_زمان_عج
╭─┅🍃🌸🍃🌸┅─╮
هدایت شده از ۳۱۳ یاوران صاحب الزمان علیه السلام
الـسلامُعـلَیـــڪیاابٰـاصٰالِـحَالــمَھـــــدے:
🔴 ویژگی های منتظران واقعی
🔵 امام کاظم علیه السلام در مورد ویژگی های منتظران واقعی و شیعیان مؤفق در زمان غیبت فرمودند:
🌕 طوبی لِشیعَتِنَا، المتَمَسِّکینَ بِحَبلِنا فی غیبَه قائِمِنَا، الثّابِتینَ عَلی مُوالاتِنا وَالبَراءَه مِن أعدائِنا، اولئِک مِنّا ونَحنُ مِنهُم، قَد رَضوا بِنا أئِمَّه، ورَضینا بِهِم شیعَه، فطوبی لَهم، ثُمَّ طوبی لَهُم، وهُم وَاللَّهِ مَعَنا فی دَرَجاتِنا یومَ القیامَه
🔹 خوشا به حال شیعیان ما، که در زمان غیبت قائم ما(عج) به رشته ولایت ما چنگ می زنند و بر موالات ما ثابت و استوار و در برائت و بیزاری از دشمنان ما پابرجا و محکم می مانند. آن ها از مایند و ما از آن هاییم. آن ها ما را به امامت برگزیده اند و به پیشوایی ما راضی هستند و ما آن ها را به عنوان شیعه خود برگزیده ایم و به عنوان شیعه خویش پسندیده ایم. خوشا به حال آن ها، باز هم خوشا به حال آن ها، به خدا سوگند آن ها در روز قیامت با ما و در کنار ما هستند.
📚 کمالالدین و تمام النعمة، ج ۲ ص ۳۶۱
#امام_زمان_عج
╭─┅🍃🌸🌸🍃┅─╮
•
تا علـــــے(ع)هست،با نَـسَب تر نیست . .
صحبـت از جـانشین دیگر نیست . .
ملـک و جـن و انس مـی دانند،
کــہ امیری به غــیر حیدر نیست . . 🌿✨
#جملات__علماء_وشهدا
واحد اندازه گیری انسانیت
دست هایی است که گرفتیم
گره های است که از مشکلات
دیگران بازکردیم
دلهایی که به دست آوردیم...
و اشکهایی که به لبخند نشاندیم...
#جملات_طلایی_علماء_وشهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سـپاه حضـرت ولی عصـر عج یار میـخواد
خیـلی کار داریـم
ان شـاء الله موثـر باشیـم ...
#شهید_عباس_دانشگر
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#این_شیرازی_است_بزنیدش.
🌷هوا به شدت گرم بود، که به ما اطلاع دادند در یکی از پایگاههای اطلاعات و عملیات بین نیروهاى سپاه و اشرار درگیری به وجود آمده، علی محمد به همراه هشت تن از افرادش با هلیکوپتر به منطقه رفت و پس از حل مشکل تصمیم گرفت مسیر برگشت را با یکی از خودروهای سپاه بیاید. هنوز نیمی از راه را نیامده متوجه شدیم مسیر با مقداری چوب بسته شده است. همه سکوت کرده و مضطرب بودیم، ناگهان علی محمد از ماشین پیاده شد و چوبها را کنار زد.
🌷در همین لحظه صدای رگبار گلولهها در فضا پخش شد. همه از ماشین پیاده شدیم. ساعتی نگذشت که همهی دوستانم توسط منافقین به شهادت رسیدند. یکی از اشرار تا علی محمد را دید فریاد زد: "این شیرازی است بزنیدش." علی محمد به خاطر ضربههای سختی که در لبنان به صهیونیستها و در کردستان به منافقین زده بود با نام شیرازی معروف بود و دشمنان حسابی از او میترسیدند و برای سرش جایزه گذاشته بودند. بار دیگر رگبار گلولهها به سمت علی محمد جاری شد.
🌷وقتی علی به زمین افتاد، اشرار آرام و با دلهره به او نزدیک شدند یکی از آنها برای اطمینان تیری به سر او زد و دیگری تیری در دهان او و دیگران بار دیگر بدنش را آماج گلولههای خود نمودند. بیش از هفتاد گلوله بر پیکر رنجور علی نشست و آنها در آخرین دقایق تصمیم گرفتند، پیکر خونین او را با خود ببرند. که صدای هلیکوپترهای سپاه و نیروهای امداد آنان را وادار به عقبنشینی نمود.
🌷خبر شهادت شیرازی مدتها با شادی در رادیوهای منافقین و اسرائیل تکرار میشد. همیشه نامههایش را با این عبارت به اتمام میرساند، "امروز سرباز اسلام، فردا شهید گمنام". یکی از نامههایش را با هم میخوانيم؛ "....نمیدانم که این بدن ضعیف به وطن یا سرزمین اسلامی ام، باز میگردد و یا تکه تکه و چاک چاک میشود و شاید اصلاً بدنی نماند و مانند صدها شهید گمنام مفقود در کربلای ایران و در خارج از مرزها در راه هدف در بیابان ها بر روی شن های داغ و تفتیده بماند اما در این راه خود را نمیبینم و تنها خدا را میبینم....
🌷....مگر حسینِ (ع) زهرا (س) در عاشورا نفرمود كه: اگر دین جدم، پیامبر با کشته شدن من باقی میماند پس ای شمشیرها و ای نیزهها بر بدنم فرود آیید و بدنم را تکه تکه کنید. حال اگر دین اسلام با جهاد و به خون خفتن من زنده میماند پس اى خمپارهها و ای رگبار مسلسلها بر بدن من ببارید و بدنم را قطعه قطعه کنید که ما در سنگر مانده ایم و آماده ایم....
🌷....با شما مردم یک سخن دارم اگر دست از انقلاب و ولایت بردارید و یا بیتفاوت بمانید، شهدا روز محشر جلو شما را خواهند گرفت.... و ای مسئولین به واسطهی خون عزیزان شهید و جانباز روی کار آمدید و مسئولیت جایگاه گذشته را بر عهده گرفتید مصلحت اندیشی نکنید و سازش و بیتفاوتی را کنار بگذارید و سخت و مقاوم باشید."
🌹خاطره اى به ياد شهید معزز علی محمد کرمی، معاون عملیات قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع)
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
هدایت شده از دانیال
عشق یعنی استخوان یک پلاک
عشق یعنی تنهای تنها سالها
زیر خاک ❤️❤️
۲۱تیر سالگرد شهادت
شهید جاویدالااثر ابوالفضل حافظی تبار
روحت شاد قرین رحمت الهی انشاءالله
عزیزم ❤️
سالهای سال چشم انتظار
ماندیم
اما همچنان چشم براه
تو عزیز
خسته من
روحت شاد
با هدیه صلواتی در طبق هابی از جنس نور
شاد کنید این عزیز آسمانی را
کانال شهدای جاویدالااثر
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
💢 ناپایداری دنیا
💠 امام علی علیه السلام فرمودند:
🍃 لكُلِّ مُقْبِلٍ إِدْبَارٌ، وَ مَا أَدْبَرَ كَأَنْ لَمْ يَكُنْ.
🔹 براى هر پيش آمدى بر گشتنى است، و آنچه برگشت، انگار نبوده است (خوشى و تلخى دنيا كه هر كس را به نوبت پيش آيد بزوال و نيستى مى گرايد بطوريكه چون بگذرد گويا چنين روز خوشى يا تلخى نبوده است).
📚 حکمت 152 نهج البلاغه
✍️ نتیجه روشنى که از این گفتار حکیمانه مولا علی علیه السلام گرفته مى شود این است که نه انسان به آنچه دارد دل ببندد و نه به آنچه از دستش مى رود ناراحت شود، چرا که این طبیعت زندگى دنیاست.
🍂🌺🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جهاد تا کی ؟! :)
#شهید_حسین_خرازی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
باور کردنی نیست ولی حقیقت دارد خاطرهای از ۱۸ سال اسارت سیدالاسراء،سرلشگر خلبان حسین لشگری،اولین اسیر و آخرین آزاده جنگ 🔸وقتی بازگشت از او پرسیدند: این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی؟ او گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشتهام را مرور میکردم 🔸سالها درسلولهای انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت و قرآن را کامل حفظ کرده بود زبان انگلیسی میدانست برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود اومیگفت: از۱۸سال اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک "مارمولک" هم صحبت میشدم! 🔸بهترین عیدی که این ۱۸سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عیدسال۷۴ بود. سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ میخورد میخواست باقی مانده آن را دور بریزد،نگاهش بمن افتاد. دلش سوخت و آن را بمن داد، من تا ساعتها از این مسئله خوشحال بودم 🔸این را هم بگویم که من مدت ۱۲ سال (نه ۱۲روز یا۱۲ماه) درحسرت دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم.حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم... ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 🌷 ۱۹ مرداد ۱۳۸۸ - سالروز شهادت قهرمان وطن، سرلشکر خلبان،حسین لشگری🌺🌿🌺 چقدر در معرفی قهرمانان واقعی ما به نسل جوان کوتاهی شده است و ارزش ها نادیده گرفته شده.
داستان امام حسین(ع) و وهب نصرانی.mp3
5.06M
داستان امام حسین(ع) و وهب نصرانی
داستان امام حسین(ع) و وهب نصرانی
داستان عجیبی در تاریخ امام حسین (ع) است. داستان خانوادهی محدود مسیحی که به برکت امام حسین (ع) مسلمان شدند.
یک روز مانده به اول محرم، حضرت به صحرای ثعلبیهی عراق رسیدند. در این صحرا، چادری بود. آقا امام حسین (ع) که با مرکب و کجاوه و بچههای کوچک بودند، فرمودند در اینجا استراحت میکنیم. در آن صحرا، دیدند یک سیاهچادر برپاست و مربوط به یک زن مسیحی به نام «قمر» است. امام فرمودند: اینجا چه میکنی؟
گفت: من و پسر و عروسم در این صحرا زندگی میکنیم. پسرم و عروسم، هفت روز است که ازدواج کردهاند. آنها گوسفندان را هر روز برای چَرا میبرند و عصر هم برمیگردند.
امام فرمودند: مشکلی در این صحرا نداری؟
گفت: مشکل ما فقط کم آبی است.
امام (ع) از خیمه بیرون آمدند، نوک عصا را زیر تخته سنگی بردند و سنگ را حرکت دادند، چشمهی آبی جوشان شد. حضرت خطاب به پیرزن مسیحی فرمودند: من حسینبنعلی هستم و عازم عراق به قصد کوفه هستم. هنگام عصر وقتی فرزندت آمد، از او دعوت کن که به اردوی ما بپیوندد.
در هنگام عصر، عروس و داماد مسیحی به خیمه برگشتند و چشمهی آب را دیدند. پسر با تعجب گفت: مادر این چشمهی آب چیست و از کجا آمده؟!
زن مسیحی به پسرش گفت: اگر بگویم چه کسی اینجا آمده، تعجب خواهی کرد. آقا حسین بن علی (ع) به اینجا آمدند و نمیدانم چه کردند که با نوک عصا، سنگی را حرکت دادند و آب جوشید.
جوان مسیحی گفت: مادر جان، معلوم میشود این آقا، حجّت خداست و نمایندهی خداست و بیا تا حرکت نکردهاند، خدمت ایشان برسیم.
این خانوادهی سه نفره ی مسیحی، در غروب آن روز ثعلبیه، به خدمت امام حسین (ع) رسیدند و شهادتین را بر زبان جاری کردند: أشهد أن لا إله الا الله و أشهد انّ محمد رسول الله، و هر سه مسلمان شدند.
این خانواده، حدود 10 روز بیشتر با امام حسین (ع) نبودند اما در روز عاشورا، هم آن جوان به شهادت رسید و هم همسر جوانش که دختر 17 سالهی مسیحی بود به شهادت رسید و وقتی سر بریدهی این جوان را به سمت خیمهی مادر پرتاب کردند، سرِ بریدهی جوانش را برداشت و با دستمالی، خونها را پاک کرد و بوسهای بر صورت جوانش زد و گفت: جوانم، ممنونم که من را شرمندهی زهرای مرضیه (س) در روز قیامت نکردی.
سرِ بریده را دوباره به سمت دشمن پرتاب کرد و گفت: ما سری که در راه حسین (ع) دادهایم، پس نمیگیریم.
نقش معاشرت را ملاحظه میکنید. اگر خداوند به ما توفیق بدهد که یک لحظه به محضر امام زمان (عج) برسیم، چه خواهد شد؟ اگر این دلهای زنگار گرفته به محضر ولی عصر (عج) مشرّف شود، چه عنایتی خواهد شد؟
هدایت شده از ذکر روزانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 هرشب یک سوره از قرآن کریم 🌹
🍃🌺 سوره مبارکه زخرف 🌺🍃
🍃🌸هدیه به پیشگاه مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🌸🍃