eitaa logo
حق الناس
277 دنبال‌کننده
60 عکس
8 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
‼️به وقت اخلاق (۸) در این جلسه، مقداری راجع به فراز دوّم روایت صحبت می‌کنیم. می‌فرماید: «مَا تَرَدَّدْتُ عَنْ شَیْ‏ءٍ أَنَا فَاعِلُهُ کَتَرَدُّدِی عَنْ وَفَاةِ الْمُؤْمِنِ یَکْرَهُ الْمَوْتَ وَ أَکْرَهُ مَسَاءَتَهُ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُؤْمِنِینَ مَنْ لَا یُصْلِحُهُ إِلَّا الْغِنَی وَ لَوْ صَرَفْتُهُ إِلَی غَیْرِ ذَلِکَ لَهَلَکَ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُؤْمِنِینَ مَنْ لَا یُصْلِحُهُ إِلَّا الْفَقْرُ وَ لَوْ صَرَفْتُهُ إِلَی غَیْرِ ذَلِکَ لَهَلَکَ»؛ «من در هر کاری که انجام دهم، آن اندازه تردید ندارم که دربارۀ وفات مؤمن تردید دارم، او از مرگ بدش آید و من ناراحت کردن او را خوش ندارم و براستی برخی از بندگان مؤمن هستند که جز توان‌گری، آنان را اصلاح نکند (و حالشان را نیکو نسازد) و اگر بحال دیگری او را درآورم نابود و هلاک می‌شود و برخی از بندگان مؤمن هستند که جز نداری و فقر، آنان را اصلاح نکند و اگر او را به حال دیگری برگردانم، حتماً هلاک می‌شود». این فراز از روایت نیز برای شیعه افتخار است و مربوط به شیعیان معمولی است و فقط مربوط به اولیاءالله نیست. می‌فرماید: 1⃣ شیعه، گاهی ناراحت می‌شود، اما صلاحش در این است که این ناراحتی را داشته باشد. 2⃣ من می‌خواهم جانش را بگیرم، اما نمی‌خواهد جان بسپارد و خیال می‌کند که ماندن در این دنیا برایش خوب است. 3⃣ گاهی فقر به او می‌دهم، اما نمی‌خواهد، برایش سخت است و مقام تسلیم و رضا ندارد. 4⃣ گاهی دچار مصیبت می‌شود، جزع و فزع می‌کند و نمی‌تواند صبر کند و قدرت استقامت ندارد، چون مقام رضا و تسلیم ندارد. خداوند سبحان در این حدیث قدسی می‌فرماید: هیچ تردیدی برای من بیش از این نیست یا در هیچ کاری به این اندازه تردید ندارم که مؤمن را ناراحت کنم. ✔️ معنای این جمله این است که هیچ کاری برای من سخت‌تر از ناراحت کردن مؤمن نیست. خداوند که بین وجود و عدم، مردّد نمی‌شود، پس معنایش همین است که برای خدا خیلی مشکل است که بنده‌اش را ناراحت کند. اما صلاح بنده در این است که ناراحت شود. چون صلاح است، خداوند سبحان که باید طبق مصالح و مفاسد عمل کند، کار خودش را انجام می‌دهد. می‌فرماید: موقع مرگ مؤمن است، دوست ندارد بمیرد، امّا جانش را می‌گیرم و چون او ناراحت می‌شود، برای من سخت است. نظیر وقتی که مصلحت کسی در فقر اوست، فقر به او می‌دهم، یا صلاحش در بیماری است، دچار مریضی می‌شود، یا مصلحت در مرگ فرزند اوست، فرزندش را می‌برم؛ او مرتب جزع و فزع می‌کند و می‌گوید: خدایا! چرا فقیرم؟ خدایا! چرا بچه‌ام را از من گرفتی؟ چرا دیگران وضعشان خوب است و وضع من بد است؟ خدایا! چرا همیشه من مریضم؟ پروردگار عالم می‌فرماید: این جزع و فزع‌ها فایده‌ای ندارد، چون من باید طبق مصالح نفس‌الامری عمل کنم، اما برایم خیلی سخت است که بنده‌ام از کار من ناراحت می‌شود. قبل از هر چیز باید توجه شود که بلاها و مصائبی که به انسان می‌رسد، سه قسم است؛ 🔹قسم اوّل، مصائب اکتسابی است. یعنی بلایای انسان، در اثر عملکرد خود اوست. قرآن کریم می‌فرماید: «وَ مَا أَصَابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُو عَنْ کَثِیر»[۳] مثلاً افراد گناهکار، در اثر گناه و نافرمانی، معمولاً زندگی پریشان و ناآرامی دارند و این مصیبت را خود به‌وجود آورده‌اند. سپس می‌فرماید: خداوند متعال از خیلی از گناهان و اشتباهات شما می‌گذرد، وگرنه مصائب شما شدیدتر بود. 🔹قسم دوّم، بلاهایی است که از سوی جامعه به انسان تحمیل می‌شود. نظیر موانعی که جبر جامعه برای ازدواج و اشتغال جوانان پدید می‌آورد. این مشکلات نیز ارتباطی به خداوند ندارد و تقصیر جامعه است. قرآن کریم می‌فرماید: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْیَةً کانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً یَأْتیها رِزْقُها رَغَداً مِنْ کُلِّ مَکانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما کانُوا یَصْنَعُونَ» .... ادامه دارد 🔴کانال حق الناس @hagholnas
‼️به وقت اخلاق (۹) 🔹قِسم سوّم از بلاها که موضوع بحث ماست، مصائبی هستند که انسان در وقوع آن دخالت و تقصیری ندارد و در واقع، آن بلا یا مصیبت، از جانب خداوند متعال است. 🔺اهل دل مصائب خدادادی را از خداوند متعال می‌دانند. گاهی الطاف پروردگار متعال، آشکارا به انسان می‌رسد که به آن گفته می‌شود. نعمت‌های ظاهری نظیر؛ 🔸زندگی خوب 🔸خانوادۀ صالح 🔸و بدن سالم، از الطاف جلیّه محسوب می‌شوند. گاهی لطف و مرحمت خداوند، پنهانی و در قالب یک بلا یا مصیبت به وی می‌رسد و به آن الطاف خفیّه می‌گویند.   آنچه در این روایت آمده، راجع به مصائب خدادادی یا الطاف خفیّۀ خداوند متعال است. گاهی یک مصائب بزرگی برای بندگان پدید می‌آید و باید بداند که صلاح و مصلحت او در تحمّل آن مصائب است. و تا بتواند موفق شود. 🔻حتی در این‌گونه موارد دعای مؤمن برای رفع بلا نیز مستجاب نمی‌شود، برای اینکه صلاحش در استجابت آن دعا و رفع آن بلا نیست. البته دعا که نمی‌شود مستجاب نشود، قرآن کریم می‌فرماید: «ادْعُونی‏ أَسْتَجِبْ‏ لَکُمْ»[۵]، دعا حتماً مستجاب است، بعبارت دیگر، دعا حتماً نتیجه دارد. ⬅️امّا گاهی و برای خود شرّ می‌خواهد، تصوّر می‌کند خیرش در آن دعاست، امّا شرّ اوست، لذا به او نمی‌دهند. به قول قرآن کریم: «وَ عَسی‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسی‏ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون»[۶] به هرحال، دعای او بدون نتیجه نمی‌ماند و را به او می‌دهند ▫️مثلاً بلای دیگری که بناست به او برسد، رفع می‌کنند ▫️یا اینکه درجه و مقام او را در معنویّت یا نزد مردم بالا می‌برند، ابهت اجتماعی و احترام پیدا می‌کند. ▫️اگر هم در دنیا بدل استجابت دعای او صلاح نباشد، در آخرت به او پاداش می‌دهند. ⭕️ امام صادق(س) می‌فرمایند: اگر انسان حاجت‌مند، برای رفع گرفتاری خود دعا کند و استجابت دعای او به مصلحت نباشد، خداوند در قیامت برای او توضیح می‌دهد و برای هر دعایی که از او مستجاب نشده، به وی پاداشی می‌دهد. آن بنده به اندازه‌ای راضی و خوشحال می‌شود که می‏‌گوید: ای کاش هیچ یک از دعاهایم در دنیا مستجاب نشده بود تا اکنون از پاداش بیشتری برخوردار می‌شدم: «فَیَتَمَنَّی الْمُؤْمِنُ أَنَّهُ لَمْ یُسْتَجَبْ لَهُ دَعْوَةٌ فِی الدُّنْیَا مِمَّا یَرَی مِنْ حُسْنِ الثَّوَابِ»[۷]. راوی می‌گوید: به امام صادق(س) شکایت کردم که تا کی باید دردمند باشم و  چقدر باید درد و رنج ببینم؟ آن حضرت در پاسخ فرمودند: ✔️اگر مؤمن می‌دانست که تا چه میزان، مصیبت‌ها و گرفتاری‌ها، اجر و ثواب دارد، آرزو می‌کرد که او را با قیچی ذره ذره کنند: «لَوْ یَعْلَمُ الْمُؤْمِنُ مَا لَهُ مِنَ الْأَجْرِ فِی الْمَصَائِبِ لَتَمَنَّی أَنَّهُ قُرِضَ بِالْمَقَارِیضِ»[۸] این اجر و ثواب و جبران خداوند متعال در قیامت، در حالی است که مصیبت بنده در دنیا، به صلاح او و طبق مصالح و مفاسد نفس‌الامری بوده است. 💢مثلاً اگر کسی طالب مال و ثروت بوده و خدا به او نداده، مصلحتش همین بوده است و چنانچه او را غنی می‌کرد ▪️همان مال و ثروت، دینش را می‌گرفت ▪️او را از مسجد و محراب و تقیّد به ظواهر شرع فراری می‌داد ▪️مبتلا به رباخواری، ظلم و حق‌ّالنّاس می‌شد ▪️و عفت و غیرت، از خانۀ او رخت بر می‌بست. یعنی مقدّر بنده چنین بوده است که ➖ثروتمند نباشد ➖یا رنج بیماری به سراغ او بیاید ➖یا فرزندش در جوانی از دنیا برود؛ و اگر این مقدّرات، ذرّه‌ای کم یا زیاد شود، نظم عالم به هم می‌خورد. این مقدّرات حاکی از قدرت مطلقه و حکمت مطلقۀ خداوند متعال است و آنچه برای بنده مقرّر و مقدّر فرموده، عین حق بوده، به او ظلم و بدی نکرده و اگر غیر از این اتفاق می‌افتاد، آن بنده، بدبخت و بیچاره می‌شد. این از الطاف خفیّۀ خدای سبحان است. با این اوصاف، خداوند می‌فرماید: سخت‌ترین حالات برای من، وقتی است که بنده از مصائب و بلاها ناراحت می‌شود. بعد هم در قیامت، به او پاداش می‌دهد و علّت مستجاب نشدن دعاهایش را برای وی توضیح می‌دهد. .... ادامه دارد 🔴کانال حق الناس @hagholnas
‼️ به وقت اخلاق (۱٠) ✨معلوم می‌شود که خداوند بنده‌هایش را خیلی دوست دارد. به قول استاد بزرگوار ما حضرت امام(ره)، خدا حضرت موسی(ع) را زیر نظر خودش تربیت می‌کند. بعد چندین سال او را تحت تربیت یکی از پیامبرانش قرار می‌دهد، سپس او را مبعوث به رسالت می‌کند. امّا وقتی که می‌خواهد او را به نزد فرعون بفرستد، سفارش فرعون را می‌کند: «اذْهَبا إِلی‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغی، فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشی‏»[۹]. فرعون با قلدری در برابر خداوند طغیان کرده، اما خدا برای هدایتش سفارش او را به موسی می‌کند و می‌فرماید: با او با زبان نرم و با ملاطفت سخن بگویید، برای اینکه: 🔸دوست دارم برگردد 🔸و دوست دارم آدم شود. ♦️تقاضا دارم به الطاف خفیّۀ خداوند اهمیّت بدهید. بخصوص از ، و و ، انتظار می‌رود که در مصیبت‌ها و بلاها، جزع و فزع و ناسپاسی نکنند. ♦️افرادی که رفتارشان بر جوانان و بر عموم مردم تأثیرگذار است، باید مراقب باشند با و ، در برابر مشکلات، خوبی برای دیگران باشند. مرحوم آیت‌الله حاج‌آقا مصطفی خمینی(ره)، یک مرد معمولی نبود، عالم و متدیّن بود، از نظر فقهی و از نظر سیاسی، عصای پدرش بود، ولی ناگهان در نیمه‌شب از دنیا رفت. صبح فردا که خبر فوت ایشان را به حضرت امام(ره) دادند، فرمود:«إِنَّالِلَّهِ وَ إِنَّاإِلَیْهِ راجِعُونَ»، مرگ مصطفی یکی از الطاف خفیّۀ خداست. همه باید در این‌گونه مصیبت‌ها از حضرت امام سرمشق بگیرند و ناشکری نکنند. ♦️باید توجه شود که هرچه از طرف خدا بیاید، خیر است و حتماً مصلحت دارد. اساساً شرّ و بدی از طرف خداوند نیست؛ زیرا اگر خداوند برای بندۀ خود بد و شر بخواهد، با صفات او نظیر اینکه عالم، رحمان، رحیم، قادر، حکیم، رئوف، کریم و جواد است، سازگار نخواهد بود. هنگام نزول مصیبت خدادادی، مانند وقتی که فرزند انسان، بدون تقصیر و دخالت پدر و مادر از دنیا می‌رود، از برهان لمّی استفاده می‌کنیم؛ به این صورت که با خود می‌گوییم: آیا خداوند به احوال آن پدر و مادر عالم بود یا نه؟ آیا خداوند قادر بود از مرگ آن بچه جلوگیری کند یا نه؟ آیا خدا در کارهایش حکمت دارد یا نه؟ آیا خدا نسبت به آن خانواده رئوف و مهربان بود یا نه؟ اگر گفته شود خداوند، آن صفات را ندارد که چنین خدایی، خدا نیست و ما او را نمی‌پرستیم. امّا اگر خداوند متعال را مستجمع جمیع صفات کمالات بدانیم و از جمله بدانیم که او عالم، رحمان، رحیم، قادر، حکیم، رئوف، کریم و جواد است، پس باید بپذیریم که مصیبتی که از جانب او نازل می‌شود، صددرصد مصلحت تامّۀ ملزمه و بر وفق حکمت است. 💫خداوندی که عالم به ما سوی‌ الله است 💫قدرت مطلقه دارد 💫خدایی که در قرآنش، ۱۱۴مرتبه باآیۀ «بسم‌الله‌الرحمن الرحیم»، خود را و معرّفی می‌کند، معبود حکیمی که طبق آیات فراوانی، تمام کارهایش بر وفق حکمت است، پروردگاری که ، ، و است، هرچه برای بندگان خود بخواهد، حتماً و یقیناً به مصلحت آن‌ها است، هرچند خود آن‌ها مصلحت و دلیل آن را درک نکنند. بنابراین در بلاهای خدادادی یا الطاف خفیّه، که خیلی بالاتر از الطاف جلیّۀ خداست، باید صبور باشیم، 🔻جزع و فزع نکنیم 🔻ناشکری و ناسپاسی در کلام ما باشد، گلایه و شکایت از خداوند نداشته باشیم که خطرناک است. 🔳تقاضا دارم در ، اگر مقام تسلیم و رضا ندارید، دست کم و از خدا گله نکنید. گله کردن از خدا، گره روی گره می‌آورد و زندگی را سخت می‌کند. ضمن اینکه، این نحو ناسپاسی، نزد اهل دل، شرک و کفر است. بخصوص اگر ناشکری و گلایه از سوی خواص و روحانیّون و اشخاص تأثیرگذار باشد، بسیار بدتر است و بر روی عموم مردم تأثیر منفی می‌گذارد و باعث سستی ایمان و اعتقاد آنها خواهد شد. ادامه دارد... 🔴کانال حق الناس @hagholnas
‼️به وقت اخلاق (۱۱) بحث ما دربارۀ شرح روایت «قرب نوافل» بود. حدیث قدسی که در آن ابان‌بن تغلب از امام باقر(س) نقل می‌کند که فرمود: در معراج، پیامبر اکرم(ص) از خداوند سؤال کرد: ⁉️پروردگارا! در نزد تو چگونه است؟ خداوند متعال در پاسخ فرمود: «یَا مُحَمَّدُ مَنْ أَهَانَ لِی وَلِیّاً فَقَدْ بَارَزَنِی بِالْمُحَارَبَةِ وَ أَنَا أَسْرَعُ شَیْ‏ءٍ إِلَی نُصْرَةِ أَوْلِیَائِی وَ مَا تَرَدَّدْتُ عَنْ شَیْ‏ءٍ أَنَا فَاعِلُهُ کَتَرَدُّدِی عَنْ وَفَاةِ الْمُؤْمِنِ یَکْرَهُ الْمَوْتَ وَ أَکْرَهُ مَسَاءَتَهُ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُؤْمِنِینَ مَنْ لَا یُصْلِحُهُ إِلَّا الْغِنَی وَ لَوْ صَرَفْتُهُ إِلَی غَیْرِ ذَلِکَ لَهَلَکَ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُؤْمِنِینَ مَنْ لَا یُصْلِحُهُ إِلَّا الْفَقْرُ وَ لَوْ صَرَفْتُهُ إِلَی غَیْرِ ذَلِکَ لَهَلَکَ وَ مَا یَتَقَرَّبُ إِلَیَّ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِی بِشَیْ‏ءٍ أَحَبَّ إِلَیَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَیَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّی أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ کُنْتُ إِذاً سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِی یَنْطِقُ بِهِ وَ یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ‏» 💢هرکه به دوستی از من کند، آشکارا به جنگ من آمده و من به‌ یاری دوستانم از هر چیز شتابان‌ترم. من در هر کاری که انجام دهم، آن اندازه تردید ندارم که دربارۀ تردید دارم، او از مرگ بدش آید و من ناراحت کردن او را خوش ندارم و به راستی ▫️برخی از بندگان مؤمن هستند که جز توان‌گری، آنان را اصلاح نکند (و حالشان را نیکو نسازد) و اگر بحال دیگری او را درآورم نابود و هلاک می‌شود ▫️و برخی از بندگان مؤمن هستند که جز نداری و فقر، آنان را اصلاح نکند و اگر او را به حال دیگری برگردانم هر آینه هلاک می‌شود. ▫️و هیچ‌یک از بندگانم به‌ من تقرّب نجوید با عملی که نزد من محبوب‌تر باشد از آنچه بر او واجب کرده‏‌ام، و به‌ درستی که بوسیلۀ به‌ من تقرّب جوید تا آنجا که من دوستش دارم، و چون دوستش دارم آنگاه گوش او شوم که بدان بشنود، و چشمش شوم که بدان ببیند، و زبانش گردم که بدان بگوید، و دستش شوم که بدان برگیرد، اگر من را بخواند، اجابتش کنم، و اگر خواهشی از من کند به او بدهم. در دو جلسه، راجع به بخش اوّل و بخش دوّم روایت، مطالبی بیان شد. در این جلسه در خصوص فراز آخر روایت که موضوع آن، اهمیّت به واجبات و مستحبآت است، قدری صحبت می‌کنیم. می‌فرماید:  «وَ مَا یَتَقَرَّبُ إِلَیَّ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِی بِشَیْ‏ءٍ أَحَبَّ إِلَیَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَیَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّی أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ کُنْتُ إِذاً سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِی یَنْطِقُ بِهِ وَ یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ‏»[۲]. 🔹بر اساس این حدیث، انسان می‌تواند به واسطۀ مستحبّات، به و به برسد، از این جهت نام این روایت را «قرب نوافل» گذارده‌اند. امّا در این حدیث شریف، پیش از ورود به بحث مستحبّات، می‌فهمیم که انسان با دقیق و با ، به مقام قرب الهی می‌رسد. در واقع، یا تقیّد به ظواهر شرع، موجب تقرّب بندگان به درگاه الهی است. ادامه دارد.... 🔴کانال حق‌الناس @hagholnas
💢 امام علی(ع) خداوند سبحان حقوق بندگانش را مقدمهٔ رسیدن به حقوق خود قرار داده است. 🔴 کانال حق‌الناس @hagholnas
💢 امام جعفر صادق (ع) هیچ عبادتی بالاتر از ادای حق مؤمن نیست. 🔴 کانال حق‌الناس @hagholnas
‼️به وقت اخلاق (۱۲) تقیّد به ظواهر شرع، پایه است و بزرگانی نظیر مرحوم قاضی(ره) یا مرحوم محقق همدانی(ره) بسیار بر اهمیّت به آن تأکید داشته‌ و مکرّر فرموده‌اند: 🔹اگر کسی بخواهد به جایی برسد، ما راهی جز تقیّد به ظواهر شرع برای او سراغ نداریم. معنای تقیّد به ظواهر شرع نیز این است که 🔸انسان واجبات را به‌جا بیاورد 🔸از محرّمات و گناهان پرهیز جدی داشته باشد 🔸و اگر گناهی از او سر زد، فوراً توبه کند 🔸و به جبران آن بپردازد. بعد از آنکه تقیّد آدمی به ظواهر شرع درست شد، یعنی بعد از آنکه پایه درست شد، اهمیّت به مستحبّات، انسان را به مقام‌های معنوی والایی می‌رساند. 🔹واجبات، پایه است 🔸امّا مستحبات، در عرفان و سیروسلوک، خصوصیّتی دارد که حتی واجبات از آن خصوصیّت برخوردار نیست. ✔️انسان به‌واسطۀ مستحبّات، خداوند متعال می‌شود: «وَ إِنَّهُ لَیَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّی أُحِبَّهُ». وقتی محبوب خدا شد، آنگاه گوش او گوش خداگونه می‌شود، چشم او خدایی می‌شود، گفتارش خداگونه می‌شود و دست او از نظر قدرت، دست خداوند سبحان خواهد شد. در آخر کار نیز می‌فرماید: ✔️اگر دعا کند، دعایش را مستجاب می‌کنم. ✔️اگر سؤال کند، چون مستجاب الدّعوه است، هرچه بخواهد به او می‌دهند. مقام لقاء یا مقام فناء، همین مقام است و در پرتو اهمیّت به مستحبّات و نوافل نصیب انسان می‌شود. اگر یک لامپ توسط سیم به نیروگاه برق متّصل شود، روشنایی می‌دهد و روشنایی آن، همان روشنایی نیروگاه است که به او وصل گردیده است. انسان هم اگر به مقام قرب الهی برسد و در واقع، به خداوند تعالی متّصل شود 🔸خدا قدرتی به او می‌دهد که با آن قدرت، می‌تواند در هرچه بخواهد تصرف نماید. قرآن کریم در آیه‌ای می‌فرماید: «وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ‏ یَشاءَ اللَّه»؛ برای این آیه، چند معنا بیان شده است، امّا یک معنا که متناسب با بحث ماست این است که انسان می‌تواند به جایگاهی برسد که همان‌طور که خدا قدرت انجام هر کاری را دارد، او هم هرچه بخواهد، می‌تواند انجام دهد، زیرا به قرب‌الهی رسیده و به قدرت خداوند سبحان متصل شده است. ادامه دارد.... 🔴کانال حق الناس @hagholnas
‼️به وقت اخلاق (۱۳) «جابر جعفی» یکی از اصحاب امام باقر و امام صادق(س) است که توانسته است با مراعات تقوا، در محضر اهل‌بیت(س) به چنین مقامی برسد. ▫️راوی می‏‌گوید 🔸جابر در کوفه گفت: آیا می‏‌خواهی نزد امام باقر بروی؟ ▫️تعجّب کردم، گفتم: بله. او دستی بر چشمان من کشید در حالیکه با سرعت باد در حرکت بودم. وقتی چشم‌ها را باز کردم، دیدم در کوچه‏‌های مدینه هستم! ‼️تعجب کردم و با خود گفتم که نکند سحر کرده باشد؟ کوفه کجا، اینجا کجا؟ خوب است که من به این دیوار میخی بکوبم و سال آینده که به حجّ می‏‌آیم، ببینم این میخ هست یا نه؟! در این اندیشه بودم که جابر میخی به من داد و گفت: بکوب. ▫️می‏‌گوید: خیلی ترسیده بودم. 🔸جابر گفت: این کار بنده به اجازۀ خداوند است. حال به نزد امام باقر می‌رویم. حرکت کردیم تا به منزل امام(س) رسیدیم. وقتی وارد شدم، دیدم جابر با آن حضرت خلوت کرده است و امام با او سخن می‏‌گفت. بعد بیرون آمدیم. جابر دید که خیلی درهم و گرفته‏‌ام 🔸گفت: می‏‌خواهی به کوفه بروی؟ ▫️گفتم: آری. 🔸گفت: چشمانت را روی هم بگذار. پس، چشم‌ها را باز کردم، دیدم که در کوفه هستم. ♦️خداوند متعال در حدیث قدسی می‌فرماید: ، «یَا ابْنَ آدَمَ أَنَا حَیٌّ لَا أَمُوتُ أَطِعْنِی فِیمَا أَمَرْتُکَ‏ حَتَّی أَجْعَلَکَ حَیّاً لَا تَمُوتُ یَا ابْنَ آدَمَ أَنَا أَقُولُ لِلشَّیْ‏ءِ کُنْ فَیَکُونُ أَطِعْنِی فِیمَا أَمَرْتُکَ‏ أَجْعَلْکَ تَقُولُ لِلشَّیْ‏ءِ کُنْ فَیَکُونُ» ♦️اگر کسی تقیّد به ظواهر شرع داشته باشد، یعنی همۀ را و از همۀ ، به نیز ‼️آن که به می‌دهد، او را به می‌رساند. منافات هم ندارد که تأثیر و کاربرد یک امر مستحب، بیش از یک امر واجب باشد، در حالیکه واجبات از اهمیّت بیشتری برخوردار است و مصلحت تامّۀ ملزمه دارد، ولی بیشتر است. این مسأله، عرفی هم هست، مثلاً اگر کسی را برای انجام کاری اجیر کنند، در صورتی که مازاد بر وظیفه و بیشتر از آنچه بین آن‌ها مقرّر شده، کار کند، آن کار اضافه، او را نزد کارفرما مقرّب می‌کند. ♦️خواندن ۱۷ رکعت نماز در شبانه‌روز است و اگر کسی نخواند، خواهد شد، امّا با خواندن محقّق می‌شود، مقام محمود در پرتو نمازشب نصیب آدمی خواهد شد. 💢بعبارت رساتر، همیشه انجام آن امری که مولا نخواسته و واجب نکرده، باعث تقرّب می‌شود.💢 علامه طباطبائی(ره) می‌فرمودند: در بازار نجف می‌رفتم، کسی دست روی شانۀ من گذاشت، برگشتم دیدم مرحوم آقای قاضی است. فرمود: 1⃣ فرزندم دنیا می‌خواهی، نماز شب! 2⃣ آخرت می‌خواهی، نماز شب! 3⃣ دنیا و آخرت می‌خواهی، نماز شب! ادامه دارد.... 🔴کانال حق الناس @hagholnas
🔴 کانال حق‌الناس @hagholnas
🔴 کانال حق‌الناس @hagholnas
‼️ به وقت اخلاق (۱۴) ❓برخی سؤال می‌کنند که در دل شب، نماز قضا بخوانیم یا نماز شب؟ پاسخ این است که قضای نمازها را باید بخوانید، واجب است، امّا قرب نافله، غیر از قرب نماز قضاست. یعنی آن مقام قربی که در دل شب از نماز شب پیدا می‌شود، مسلماً با نماز قضا به دست نمی‌آید. ♦️باید توجه شود که منظور از «نافله» در روایت قرب نوافل، تنها نمازهای نافله نیست، بلکه ، به‌ خصوص را شامل می‌شود.   استاد بزرگوار ما علامه‌طباطبایی می‌فرمودند: استادم مرحوم آیت‌الله آقای قاضی را در مغازۀ سبزی فروشی دیدم. ایشان مشغول خرید کاهو بود، امّا به عکس سایر مردم، کاهوهای پیر شده را بر می‌داشت. بعد فرمودند: اگر من کاهوهای پیر را نخرم، برای صاحب مغازه می‌ماند و فاسد می‌شود. از این رو این کاهوها را می‌خرم و برگ‌های فرسودۀ آن را جدا می‌کنم و از برگ‌های خوب آن استفاده می‌کنم تا صاحب مغازه متضرّر نشود. این‌گونه مستحبّات، انسان را به مقام‌های معنوی و به قرب الهی می‌رساند. 💢 اهتمام در به‌جا آوردن اعمال استحبابی نظیر سروکار داشتن با و ، نزد اهل معرفت و عارفان، اهمیّت ویژه‌ای دارد و امکان ندارد اعمال مستحب در زندگی و برنامۀ روزانۀ آنان وجود نداشته‌باشد. 💯همه باید چنین باشند، به‌ویژه طلبه‌ها و روحانیّون، لازم است به مستحبّات اهمیّت بدهند تا تبلیغ آن‌ها کاربرد داشته باشد و بتوانند در دل مردم نفوذ کنند و تأثیرگذار باشند. ▫️مخصوصاً و با و ، با ادعیه و زیاراتی که مرحوم محدّث قمی در مفاتیح‌الجنان آورده است، برای طلبه‌ها لازم است. درس خواندن برای طلاب علوم دینی واجب است، امّا آنچه برای آن‌ها کاربرد دارد، عمل به مستحبّات است. ✔️طلبه‌ای که با قرآن کریم و با روایات مأنوس نباشد، به هیچ جایگاهی نمی‌رسد. 🔺اساساً مستحبّات برای همه، نظیر نمک برای غذا است. 🔻زندگی بدون مستحبّات، مثل غذای بی‌نمک است. همین نمک است انسان را کم‌کم به آنجا می‌رساند که نور خدا بر دل او تجلی می‌کند و  موجب می‌شود بتواند به واسطۀ اعضا و جوارحش، کارهای خدایی بکند. 🔴 کانال حق‌الناس @hagholnas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 حق‌الناس رو رعایت کنید ▪️که خدا حق‌الناس‌رو از شهید هم میگیره 💢استاد رائفی‌پور 🔴 کانال حق‌الناس @hagholnas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️اگر دیگران می‌خورند! ماچی؟؟؟ 🔴 کانال حق‌الناس @hagholnas
‼️به وقت اخلاق (۱۵) ✔️ اهتمام به مستحبّات خیلی مهم است و باید ترک نشود. در زمان جوانی ما، همه به مستحبات اهمیّت می‌دادند. قبل اذان صبح که به حرم مطهّر حضرت معصومه (س) مشرّف می‌شدیم، مسیر مدرسه تا حرم، مثل روزها خیلی شلوغ بود. گاهی مرحوم آیت‌الله مرعشی نجفی(ره) را می‌دیدیم که در هوای سرد، در حالیکه  هنوز درب حرم بسته بود، پشت درب نشسته‌اند تا درب باز شود و بداخل حرم بروند. ✔️طلبه‌ها، واقعاً تقیّد به نمازشب داشتند. آن وقت‌ها ننگ بود کسی نماز شب نخواند یا نماز صبحش را قدری مانده به طلوع آفتاب بخواند. انس نداشتن طلاب با قرآن ننگ بود،  نقص بزرگی محسوب می‌شد. ♦️مهم‌تر از آن، در جلسات عمومی و خصوصی . ⭕️ در حالیکه ما به قول عوام، هم بودیم، امّا کسی به‌عنوان سیاست، و نمی‌کرد و و در بین طلبه‌ها رایج نبود. 💢طلاب و روحانیّون در زمان حاضر نیز باید چنین باشند تا به و دست یابند و به ‌جایی برسند. من خیلی دلم برای طلبه‌های مبتدی می‌سوزد، امروزه کمتر به این مطالب توجه می‌شود. متأسفانه گاهی هنگام اتمام درس، فوراً چند نفر دور همدیگر جمع می‌شوند، یک نفر می‌گوید: چه خبر؟ ناگهان تهمت و غیبت و شایعه شروع می‌شود. آنچه اکنون موضوع بحث ماست، تقیّد به ظواهر شرع و اهتمام به انجام مستحبّات است. اهمّ اعمال مستحب نیز عبارتند از: 🔺برقراری ارتباط عاطفی با خداوند 🔺خواندن نمازهای نافله و مستحب 🔺نماز اوّل وقت 🔺نماز جماعت 🔺روزۀ استحبابی 🔺مداومت بر ذکر 🔺انس با قرآن و عترت 🔺و خدمت به خلق خدا. در میان نمازها و عبادت‌های مستحب، خصوصیّتی دارد که سایر نمازهای نافله از آن برخوردار نیستند. نماز شب برکات فراوانی دارد و انسان را به می‌رساند: «وَ مِنَ اللَّیلِ فَتَهَجَّد بِهِ نَافِلَة لَکَ عَسَی أن یَبعَثَکَ رَبُّکَ مَقَاماً مَحمُوداً».[۶]  در بین سایر مستحبّات نیز به و از متعال بسیار ارزشمند است و موجب و انسان خواهد شد. ♦️اگر انسان گره‌ای از کار دیگران بگشاید ♦️دل کسی را به دست آورد ♦️برای خاطر خدا قدم بردارد ♦️و اختلاف و نزاعی را حل کند، گاهی با همین اعمالی که به ظاهر کوچک است، می‌تواند راه صد ساله را بپیماید. ❗️انسان نباید هیچ ثوابی را کوچک بشمارد و نادیده بگیرد؛ زیرا بعضی اوقات ‏ و ساده‏‌ای، در نظر پروردرگار متعال، بسیار ارزشمند است و ‏‌ای در سلوک معنوی انسان دارد. 💢چنان‌که نیز نباید ‏ و شمرده شود؛ چه بسا گناهی که در نظر بنده کوچک‏ است، ولی غضب و خشم فراوان خدای تعالی را به همراه دارد و موجبات آمرزش بنده را از بین می‏برد. پیامبر گرامی(ص) می‏‌فرمایند: «فَلَا یَسْتَخِفَّنَّ أَحَدُکُمْ شَیْئاً مِنَ الطَّاعَاتِ فَإِنَّهُ لَا یَدْرِی فِی أَیِّهَا رِضَا اللَّهِ وَ لَایَسْتَقِلَّنَّ أَحَدُکُمْ شَیْئاً مِنَ الْمَعَاصِی‏فَإِنَّهُ لَایَدْرِی فِی‏أَیِّهَا سَخَطُ اللَّه»؛ پس هیچ یک از شما طاعتی را سبک نشمارد؛ زیرا نمی‏‌داند رضایت خداوند در کدام یک از طاعت‏‌هاست، و هیچ یک از شما گناهی را سبک نشمارد؛ زیرا نمی‏داند خشم خداوند در کدام یک از گناهان است. 🔴 کانال حق‌الناس @hagholnas
هدایت شده از دفاع همچنان باقیست
🔴 کانال حق‌الناس @hagholnas
‼️به وقت اخلاق 🔴 بزرگی نقل می‏‌کند که مدّتی بود حال عبادت و نماز شب از من گرفته شده بود، با تضرّع و زاری از خدا خواستم علّت را بیابم. در عالم کشف به من گفته شد: «شکت عنک عصفورة عند الحضرة» متوجّه شدم که بچّه گنجشکی از من نزد خدا شکایت کرده است. به یاد آوردم که چند روز قبل در راه مسجد مشاهده کردم که چند بچه در حال اذیت و آزار یک بچه گنجشک‏ هستند. من بی‏‌تفاوت از آن مسیر عبور کردم و به این‏ موضوع اعتنا ننمودم. از یادآوری موضوع خیلی ناراحت شدم و حالت قبض و بی‌توفیقی من مدّتی ادامه داشت تا روزی در صحرا دیدم یک بچه گنجشک از درخت روی زمین افتاده و ماری قصد بلعیدن او را دارد. با عصایم به مار حمله کردم و بچه گنجشک را نجات داده، پس از نوازش به مادرش تحویل دادم. ناگهان در عالم کشف به من گفتند: «شکرت عنک عصفورة عند الحضرة». فهمیدم آن گنجشک نزد خداوند از من تشکر کرده است. پس از آن مجدداً حال عبادت برای من پدیدار شد، از ناراحتی بیرون آمدم و حالت قبض من مبدّل به حالت بسط شد. 🔴 استاد بزرگوار ما علامه طباطبائی نقل می‌کردند: یک بچه گربه افتاده بود در چاه باران خانۀ ما، و من شب خوابم نمی‌برد که چه کار بکنم؟ بالاخره خرج و مخارج بالایی کردم تا آن را از چاه در آوردم و به مادرش رساندم. ایشان می‌فرمود: من می‌دانم یکی از توفیقاتی که خدا به من عنایت کرد، همین است که به فریاد این بچه گربه رسیدم. 🔴 کانال حق‌الناس @hagholnas
‼️حق‌الناس و حق‌الله در رساله حقوقی امام سجاد(ع) 🔹حق الناس عبارت است از حقوق متقابل، اين حقوق روابط انسان‌ها و جوامع را در مناسبات گوناگون اجتماعي، اقتصادي، سياسي، فردي، فرهنگي، مذهبي، حكومتي، بين‌المللي قانون‌مند مي‌كند. اولين حق كه در رساله حقوق امام سجاد(ع)، بيان شد و در منابع ديگر اسلامي مطرح گرديده، حق‌الله است، در واقع اساس دينداری است و اين حق يعني حق‌الله مطلق است و در ازای ادای اين حقوق، بندگان هيچ حقي نسبت به خداوند ندارند. اما در ساير حقوق مناسبات و اداي تكليف كاملاً متقابل و دو سويه است حق‌الله خاستگاه و منشأ ساير حقوق است. الف) اولين حق كه در آن رساله بيان شد و در منابع ديگر اسلامي مطرح گرديده‌است حق‌الله است، در واقع است. و اين حق يعني حق‌الله مطلق است و در ازاي اداي اين حقوق بندگان هيچ حقي نسبت به خداوند ندارند. اما در ساير حقوق مناسبات و اداي تكليف كاملاً و است حق‌الله خاستگاه و منشأ ساير حقوق است. خداوند حقوق فراوان بر بندگانش دارد كه و به او و او و ، بخشي از حقوق‌الهي بر انسان است. امام سجاد ـ عليه‌السلام ـ درباره حق‌الله مي‌فرمايد: «بزرگترين حق خداوند اين است كه او را بپرستي و چيزي را شريكش نداني، و چون از روي اخلاص اين كار را كردي خدا بر عهده گرفته‌است كه كار دنيا و آخرت تو را كفايت كند و آنچه از آن بخواهي برايت نگاهدارد.» پس بطور كلي «حق‌الله» آن امور و تكاليفي هستند كه: 🔺فقط مربوط به خود انسان و خداي خويش است و پاي هيچ كس ديگر در ميان نباشد. 🔺مانند انجام عبادات واجبي كه خدا دستور داده 🔺و يا اجتناب از نجاسات و محرماتي كه خدا آن‌ها را نهي كرده مثل خوردن چيزهاي حرام و يا دروغ گفتن و يا ريا و ... . ادامه دارد.... 🔴 کانال حق‌الناس @hagholnas
‼️حق‌الناس و حق‌الله در رساله حقوقی امام سجاد(ع) ✨۲ 🔹حق الناس عبارت است از حقوق متقابل، اين حقوق روابط انسان‌ها و جوامع را در مناسبات گوناگون اجتماعي، اقتصادي، سياسي، فردي، فرهنگي، مذهبي، حكومتي، بين‌المللي قانون‌مند مي‌كند. ♦️ب: حق‌الناس: اولاً بايد در تعريف حق‌الناس گفت كه حق‌الناس عبارت است از حقوق متقابل، اين حقوق روابط انسان‌ها و جوامع را در مناسبات گوناگون اجتماعي، اقتصادي، سياسي، فردي، فرهنگي، مذهبي، حكومتي، بين‌المللي قانونمند مي‌كند. اين حقوق را كه خداوند واجب گردانده براي: 🔺تأمين آسايش فردي و اجتماعي 🔺و اصلاح‌امور 🔺و جامعه انساني است. مسئله حق الناس در محورهاي مختلف مطرح است. مانند: 🔹حقوق والدين 🔹حق فرزند به والدين 🔹حقوق زن و شوهر(حقوق خانوادگي) 🔹حقوق برادري 🔹حقوق اجتماعي 🔹حقوق همسايه‌داري و موارد متعدد ديگر و چون اين حقوق زيباتر از هر جا در كلام امام سجاد بازگو شده، لذا به نمونه‌هايي از كلمات نوراني آن حضرت اشاره مي‌شود تا در دل‌ها نفوذ نموده و مفيد و مؤثر باشد. اما قبل از طرح آن كلمات نوراني، بايد اشاره شود كه حقوق گاهي دارد، يعني بايد ادا شود و گاهي و دارد، گرچه واجب نيست اداء شود، اما بهتر است ادا شود. اما در مجموع آنچه مفيد و آموزنده است، جنبه اخلاقي و تربيتي قضيّه است و نه جنبه علمي حقوق. ادامه دارد.... 🔴 کانال حق‌الناس @hagholnas
‼️حق‌الناس و حق‌الله در رساله حقوقی امام سجاد(ع) ✨۳ بخش‌هايي از كلام امام سجاد(ع) در اين باره: 1⃣ حق پدر علمي تو و استادت تعظيم او و احترام مجلس اوست كه خوب به او گوش كني و به او روكني و با او ياري دهي تا آنچه را نياز داري به تو بياموزد. به اين صورت كه عقل خود را خاص او سازي و فهم و هوشت را با او بپردازي و دل خود را بدو دهي و خوب چشمت را به او اندازي، به سبب ترك لذت و صرف نظر كردن و كم كردن از شهوات. 2⃣ حقوق همسر به انسان آن است كه هر كدام از دو طرف بايد توجه داشته باشد كه خدا او را آرامش جان و راحت باش و انيس و نگاهدار همسرش ساخته و نيز هركدام از زن و شوهر بايد به نعمت وجود همسرش، حمد كند و بداند كه اين نعمت خداست كه به او داده و لازم است كه با نعمت خدا خوش رفتاري كند و آن را گرامي دارد و با او بسازد. 3⃣ حق مادرت اين است كه بداني او تو را در درون خود برداشته كه احدي كسي را در آن راه ندهد و از ميوه دلش به تو خورانيده كه احدي از آن به ديگري نخوراند و او است كه ترا با گوشش و چشمش و دستش و پايش و مويش و سراپايش و همه اعضايش نگاهداري كرده ... 4⃣ حق پدرت، بايد بداني كه او ريشه تو است و تو شاخه او هستي و بداني كه اگر او نبود تو نبودي، پس هر زماني در خود چيزي ديدي كه خوشت آمد بدان كه از پدرت داري خدا را سپاس گزار و شكر نما. 5⃣ حق فرزندت بدان كه او از توست و در اين دنيا به تو وابسته است خوب باشد يا بد، تو مسؤولي از سرپرستي او با پرورش خوب و رهنمائي او به پروردگارش و كمك او به طاعت وي درباره خودت و درباره خودش و بر عمل او ثواب بري و در صورت تقصير كيفر شوي، پس درباره او كاري كني كه در دنيا حسن داشته باشد. 6⃣ و اما حق برادرت، بدان كه او دست توست كه با آن كار مي‌كني و پشت تو است كه به او پناه مي‌بري و عزت تو است كه به او اعتماد داري و نيروي تو است كه با آن يورش بري. مبادا او را ساز و برگ نافرماني خدا بداني و نيز وسيله ظلم بحق خدا و او را درباره خودش يار باش و در برابر دشمنش كمك كار. 7⃣ اما حق همسايه حفظ اوست، هرگاه در خانه نباشد و احترام اوست در حضور و ياري و كمك به او است در هرحال عيبي از او وارسي نكني و از بدي او كاوش منما كه بفهمي و اگر بدي او را بدون تجسس و قصد فهميدي بايد براي آنچه فهميدي چون قلعه محكم و چون پرده ضخيمي باشي، در سختي او را رها مكن و در نعمت بر او حسد مبر، و از لغزشش در گذر و از گناهش صرف نظر كن و اگر بر تو ناداني كرد بردباري كن و به مسالمت با او رفتار كن و زبان به دشنام از او بگردان. ادامه دارد... 🔴 کانال حق‌الناس @hagholnas
🔴 کانال حق‌الناس @hagholnas
‼️حق‌الناس و حق‌الله در رساله حقوقی امام سجاد(ع) ✨۴  در اين بخش حضرت، به حقوق ديگري از جمله ، ، ، و ... اشاره كرده‌اند.   ✔️ حقوق النفس: در ابتداء اختصاراً بايد يادآوري شود كه اين نوع حقوق يعني حق‌نفس و اعضاء انسان به انسان بدين معناست كه اگر انسان بدان‌ها توجه نكند، در واقع به خود ظلم كرده و ضررش به خودش بر مي‌گردد. يكي از حقوق كه در آن رساله نوراني آمده و براي همگان آموزنده و مفيد است جريان حقوق نفس است كه به چند نمونه از آن حقوق اشاره مي‌شود. حضرت فرمود: ♦️حق نفست بر تو اين است كه كاملاً او را در بگماري به زبانت حقش را بپردازي و بگوشت حقش را بپردازي و هم چنين ساير اعضايت، بعد فرمود: 1⃣ حق زبانت آن است كه آن را از دشنام حفظ نمايي و به سخن خوب عادتش بدهي و مؤدبش داري و آن را نگاهداري مگر در جايي كه نياز به گفتن باشد و سخن گفتن براي دنيا و يا دين شما مفيد باشد. و آن را از و كم فايده حفظ كني، زبان گواه خرد و دليل عقل است و آراستگي انسان به زيور عقل و خوشي زبان اوست. 2⃣ حق گوش پاك داشتن اوست از شنيدن هر چيزي مگر خبر خوبي كه در دلت خير پديد آورد. اخلاق نيك نصيبت نمايد، هرنوع معني خوب يا بدي را به آن مي‌رساند. 3⃣ حق چشمت اين است كه از هرچه روا نيست آن را بپوشاني و مبتذلش نسازي مگر بدان محل عبرت‌آوري كه از آن بينا شوي يا دانشي بدست آوري زيرا است. 4⃣ حق دو پايت اين است كه با آن‌ها به جايي كه روا نيست نروي و آن‌ها را به راهي كه باعث سبكي راه رونده است نكشاني زيرا آن‌ها تو را حمل مي‌كنند و تو را به راه دين مي‌برند و پيش مي‌اندازند. 5⃣ حق دست تو اين است كه آن را به ناروا دراز نكني تا بدست اندازي بدان گرفتار عقوبت آخرت خدا شوي و گرفتار سرزنش مردم در دنيا و آن را از كاري كه به تو واجب كرده نبندي ولي آن را احترام كني با اين كه از محرمات بسيارش بسنده و بسياري از آنچه هم كه بر او واجب نيست، به كار اندازي و چون دست تو در اين دنيا از حرام باز ايستاد و خود را شريف داشت يا با عقل و شرافت به كار رفت در آخرت ثواب خوب دارد. 6⃣ حق شكمت اين است كه آن را ظرف كم و يا بيش از حرام نكني و از حلال هم باندازه‌اش بدهي و از حد تقويت به حد شكم خوارگي و بي‌مروتي نرساني، و هرگاه گرفتار گرسنگي و تشنگي شد، او را ضبط كني زيرا سيري بي‌اندازه شكم را بياشوبد و كسالت آورد كه مايه بازماندن و دور شدن از هر كار نيك و ارجمند است. ادامه دارد... 🔴 کانال حق‌الناس @hagholnas
‼️معیار تشخیص حق‌الله و حق‌الناس ✍: محمدباقر رضا 🔹حق: جمع آن، حقوق است که گاهی با مفهوم اسم جمعی و معادل قانون و گاهی به معنای جمع «حق» که مورد بحث است، به کار می‌رود. الف) حق در قرآن این کلمه حدود 247 بار در قرآن به کار رفته است. این واژه گاهی بعنوان صفت ذات خداوند(حج: 63 و لقمان: 30)، گاهی صفتی از صفات فعل‌الهی(روم: 8) و گاهی به معنای قضا و حکم و داوری(ص: 22) آمده‌است. کلمه حق در این موارد بار حقوقی ندارد و تنها در 40 مورد است که استعمال آن دارای بار حقوقی است، مانند استعمال آن بعنوان صفتی برای فعل انسان(بقره: 61) و یا استعمال آن در معنای اصطلاحی حق (بقره: 282). ب) حق در لغت حق در لغت در معانی مختلفی به کار می‌رود. اما در هرکدام از آن‌ها معنای «ثبوت» نهفته است. معانی حق در لغت عبارت‌اند از: 🔸ایجادکننده چیزی براساس حکمت؛ کارهایی که براساس حکمت انجام می‌شود؛ عقیده مطابق حقیقت و یا مطابق (به فتح باء) یک عقیده درست؛ فعل و یا قولی که به حسب و مقدار نیاز و مطابق زمان انجام می گیرد. این 4 تعریف در مفردات راغب آمده است. 15 تعریف دیگر نیز از حق ارائه شده است که بدین ترتیب است: 1) وجوب، غالب‌شدن، نقیض باطل 2) اسماء و صفات‌الهی، قرآن و نبوت و اسلام، راستی، یقین، یقین بعد از شک 3) سزاوار، وفای به عهد 4) مال، مِلک، موت، مشکل در این معانی چند احتمال وجود دارد. از طرفی می‌توان گفت چون معنای ثبوت در تمامی این معانی محفوظ است، معنای اصلی آن، «ثبوت» است و معانی دیگر مجازی‌اند. از طرف دیگر، احتمال مشترک بودن لفظ حق نیز می‌رود و یا به دلیل وجود معنای «ثبوت» در آن معانی، می‌توانیم آن را نوعی مشترک معنوی بدانیم. ج) حق در اصطلاح در فقه شیعه تعاریف متعددی از «حق» ارائه شده است: گاهی حق به معنای عام به کار می رود. در این صورت شامل همه مجعولات تأسیسی و امضایی شارع می شود. حق به موجب این تعریف، از موضوع این مقاله بیرون است. حق عبارت است از سلطنتی که برای خصوص انسان نسبت به دیگری، اگر چه اعتباری باشد، مانند مال، یا شخص و یا هر دو، قرار داده شده است. حال اگر در اینجا رابطه انسان با طرف دیگر، کامل باشد و برای هر نوع تصرف، صلاحیت و شایستگی داشته باشد، ملک نامیده می شود و اگر ناقص و صرفاً یک نوع تصرف باشد، حق خواهد بود. مرحوم نائینی(قدس سره) نیز حق را این طور تعریف می کند: فانه عبارة عن اضافة ضعیفة حاصلة لذی الحق... وبتعبیر آخر؛ الحق سلطنة ضعیفة علی المال. حق عبارت است از اضافه و نسبت ضعیفی که برای صاحب حق حاصل می شود... و به عبارت دیگر، حق سلطنت ضعیف انسان بر یک مال است. حق، اعتباری خاص و اضافه ای ویژه است که از حکم وضعی و یا تکلیفی و یا منشأ دیگری انتزاع می شود، نظیر حق تصرف و بهره برداری از ملک که از مالکیت انتزاع می شود و حق الماره که از اباحهخوردن میوه های باغی که از کنار آن عبور می شود، ناشی می گردد. حق، نوعی اختصاص است که به طور اجمال حتی قبل از تشکیل جامعه نیز وجود داشته و پس از تشکیل آن به شکلهای گوناگون و متنوع ظاهر گردیده است. ...ادامه دارد 🔴 کانال حق‌الناس @hagholnas