🌷من از جستجوی زمین خستهام ؛
کجای آسمان ببینمتان !؟
#شهید_حاج_احمد_کاظمی
#شهید_نورعلی_شوشتری
#یاد_شهدا
https://eitaa.com/haj_ahmad_kazemi
#ما_قوی_هستیم
ما یک واقعیتی داریم که این است؛
ما لشکر امام زمان(عج) هستیم.
قدرت بی همتا و این قدرت برگرفته از قدرت خداوند و این افتخار جاودانه همیشه تاریخ خواهد بود و چیزی از این بالاتر نیست.
باید خودمون رو خالص خالص خالص بکنیم
بگیم ما سرباز امام زمان(عج) هستیم.
#سردار_شهید_حاج_احمد_کاظمی(ره)
#لبیک_یا_مهدی
#جمعه_موعود
https://eitaa.com/haj_ahmad_kazemi
به قول #شهید_آوینی:
این چنین مردانی
مأمور به تحول تاریخ هستند
و آمدهاند تا عاشقانه
زمینه ساز#ظهور باشند ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#واجعلنا_من_انصاره_و_اعوانه
#شهید_حاج_احمد_کاظمی
#شهید_حاج_ابراهیم_همت
https://eitaa.com/haj_ahmad_kazemi
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی :
عجیب بود هر كس به دلایلی در غم احمد ناراحت است ، یك كسی می گوید:
«حیف شد این شخصیت با این جایگاه، با این تأثیرش ، از بین ما رفت» 😔
یك كسی وابستگی دوستی ، فامیلی و غیره داشت ، به هر صورت غم احمد همه را غمگین كرد و از دست دادن احمد همه را ناراحت كرد،😢
اما آن چیزی كه بچه های #جبهه با احمد دلخوش بودند و با رفتن او غمگین شدند این بود كه ، احمد تداعی #رفتارهای جنگ بود ، تداعی خلوص ، صفا ، پاكی ، صداقت بود .
یاد شهدا با صلوات🌹
#شهید_حاج_احمد_کاظمی
https://eitaa.com/haj_ahmad_kazemi
15.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهیدان حاج احمد کاظمی و حاج حسین خرازی در عملیات والفجر 8
در کنار این شهیدان ، سردار عزیز جعفری و آقا مرتضی قربانی فرمانده لشکر ۲۵ کربلا هم حضور دارند .
در آخر ویدئو هم دو گلوله توپ به صورت متوالی به همان حوالی اصابت میکند که واکنش جالب حاضران را به همراه دارد…
#شهید_حاج_احمد_کاظمی
#شهید_حاج_حسین_خرازی
https://eitaa.com/haj_ahmad_kazemi
🕊🎋 فاتح_خرمشهر🎋🕊
اينجا جهنم دره است!
سروان فني هوايي، رحيم نظري در يادداشتي با عنوان \”اينجا جهنم دره است!\” در روزنامه تهران امروز به بيان خاطراتش از دوران دفاع مقدس و #سردار_شهيد_كاظمي پرداخته است.
بعد از دوران دفاع مقدس به عنوان كروچف در ماموريتي ۲۰ روزه عازم پادگان ارتش جمهوري اسلامي اروميه شديم، اما در اختيار نيروهاي سپاهي قرار گرفتيم. به ما ابلاغ شد كه سردار كاظمي ميخواهد با بالگرد ۲۱۴ به منطقه برود. اسم سردار كاظمي حس كنجكاويام را برانگيخت و زير لب گفتم سردار كاظمي كيست؟ منتظر او بوديم كه بعد از چند دقيقهاي پا به پادگان گذاشت. با ديدن چهره ايشان به ياد آوردم كه چند بار او را ملاقات كردهام، اما به علت افتادگي، تواضع و ساده زيستياش نه درجه ميزد و نه درباره شغل و مقامش صحبتي ميكرد. او در پروازهاي قبلي خود را معرفي نكرده بود. به هر حال سردار به ما نزديك شد و با لبخند شيرين و زيبايي كه بر لب داشت، با ما و خلبان روبوسي كرد، سپس به اتفاق چند نفر ديگر سوار بالگرد شديم و بنده رو به ايشان كردم و پرسيدم سردار كجا تشريف ميبريد؟
او با همان لحن و آرامشي كه در چهرهاش بود، گفت يك جاي خوب! به سمت مرزهاي غربي اروميه به پرواز درآمديم، هيچگونه اسكورتي نداشتيم و در ارتفاعات كوههاي سر به فلك كشيده منطقه در حال عبور بوديم كه بر فراز دره عميقي رسيديم. سردار كاظمي گفتند همين جا ته دره مرا پياده كنيد. بالگرد به درون دره سرازير شد، دره بسيار عميق و وحشتناك بود، خلبان با تلاش بسيار به صورت عمودي درون دره پرپيچ و خم فرود آمد و بالگرد با كوچكترين خطا به سنگها و صخرههاي دره برخورد ميكرد. هر لحظه احساس ميكرديم ملخهاي بالگرد به كوه برخورد ميكند، مثل اين كه درون چاه عميقي فرو رفته بوديم، احساس عجيب، سرد و نگراني داشتيم كه سردار كاظمي گفت نترسيد با شما كاري ندارند! چند نفر به استقبال ايشان آمدند. از ته دره سرمان را بالا گرفتيم و تكهاي از آسمان به اندازه يك كف دست معلوم بود! با پياده شدن سردار و نزديك آمدن افرادي از درون دره كه معلوم شد همگي از نيروهاي خودي هستند، سردار به ما گفت بعد از ظهر همين جا سوار ميشويم. با سختي و سعي و كوشش زياد در ساعت سه بعد از ظهر در همان مكان فرود آمديم. سردار كاظمي همراه با چند نفر از پرسنل و همكارانش سوار بالگرد شدند. در سكوتي سرد و نفسگير از دره وسيع و پر پيچ و خم بيرون آمديم. نفس راحتي كشيدم كه بالاخره از اين دره وحشتناك سالم بيرون آمديم.
كنجكاو شده بودم، با آرامش و خونسردي رو به سردار كاظمي كردم و گفتم ببخشيد سردار نام اين دره چه بود و شما چه كاري داشتيد؟! سرم را پايين انداختم و در انتظار جواب او نشستم. ايشان به نقطهاي دوردست خيره شدند و با همان صداقت و گشادهرويي كه داشتند، با لحني آرام و مهربان گفتند: اينجا جهنم دره است! در مورد سوال دوم شما تعدادي از پرسنل اينجا مشغول انجام وظيفه هستند و بنده براي بالا بردن روحيه آنها آمدم تا بگويم كه كاظمي هم در جهنم دره دوشادوش ديگر رزمندگان از اين مرز و بوم دفاع ميكند. كاظمي ميداند تعدادي از رزمندگان اسلام در اين دره شبانهروز از مرزها دفاع ميكنند. سردار با آرمش و احساس وصفناپذيري حرفهايش را زد. از جايم بلند شدم و پيشاني نورانياش را بوسيدم و به او گفتم درود بر شرفت! نزديكهاي اروميه ايشان پياده شدند و از همه ما تشكر كردند و به سمت قرارگاه عملياتي شمال غرب به حركت درآمدند.
منبع : تهران امروز
#شهید_حاج_احمد_کاظمی
#امنیت
#ایران🎋
https://eitaa.com/haj_ahmad_kazemi
احمد با کوله باری از تجربه و خاطراتی از حماسه و ایثار بسیجیان و دوستان شهیدش ، راهی تهران شد.حالا باید مثل بچه های خوب و مودب لباس های اتو کشیده به تن کند ، در جلسات پشت میز بنشیند و نامه هایش را در کارتابل بخواند.خوب ، چه اشکالی دارد! این نتیجه ی ماندن است.\”فاتح خرمشهر\” در آغاز راهی قرار گرفته که تحمل آن برای او مشکل و طاقت فرساست.
احمد شیری را می ماند که در قفس کرده اند ، امّا شیر اگر در قفس هم باشد باز، هم شیر است. برای همین ، احمد حتّی سخت تر از دوران دفاع مقدّس ، چون سربازی فداکار خود را در اختیار فرمانده اش \”آقا سید علی آقا\” قرار می دهد و زمانی نمی گذرد که عشق به رهبری و ولایت پذیری او بر سر زبان ها می افتد . پذیرفتن مأموریت بسیار سخت در شمال غرب کشور و حضور مقتدرانه و اثر گذار او در آنجا و رضایت فرمانده کل قوا از عملکرد احمد ، نشان دهنده ی موفّقیّت او در رشد و سیر الی الله است.
منبع : کتاب احمد – بنی لوحی سید علی – ص 131
#شهید_حاج_احمد_کاظمی
#سرباز_ولایت
https://eitaa.com/haj_ahmad_kazemi
دو یار ، دو سردار بی ادعا : احمد کاظمی و حسن طهرانی مقدم
۲۱ آبان ماه سال ۱۳۹۰ بود و ساعت بیست و چند دقیقه از یك بعدازظهر میگذشت كه تهران و حومه تهران با صدای مهیبی لرزید. لرزش انفجار در بیشتر شهرهای استانهای تهران و البرز مانند تهران ، شهریار، شهر قدس ، نسیمشهر كرج ، پرندك ، اشتهارد، ملارد، ماهدشت و بخشهایی از ساوه در استان مركزی احساس شد. برخی گفتند زلزله بود، برخی گمان كردند پمپ بنزین منفجر شده، عدهای دیگر از نشت گاز لولههای ساختمانهای تازهساز سخن میگفتند و... و هركسی با حال پریشان علت این لرزش و صدا را جویا میشد.
مركز صدا متعلق به انفجاری در حوالی كرج و ملارد بود. اما چگونه صدای این انفجار مهیب در شرقیترین نقاط تهران هم شنیده شد؟ شدت انفجار بهحدی بود كه صدای مهیب و لرزش آن شیشه برخی ساختمانهای شهریار و شهر قدس از جمله ساختمان دانشگاه شهر قدس را فرو ریخت و دود غلیظی تا ۱۰كیلومتری محل حادثه پخش شده بود. طولی نكشید كه در همهجا این خبر پخش شد: سردار حسن طهرانی مقدم رئیس سازمان خودكفایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بههمراه چند تن از پاسداران در پادگان شهید مدرس و بر اثر انفجار زاغه مهمات به شهادت رسیدند.
#سردار_طهرانی_مقدم چهكسی بود؟
وقتی خبر شهادتش در رسانهها منتشر شد، نام او برای عموم مردم ناآشنا بود. اما درجه و مسئولیتش نشان از سالها تجربه در سپاه پاسداران را میداد، سرداری كه فقط فهرست فعالیتها، سِمتها و افتخاراتش طولانی و شگفتانگیز است. وقتی رسانهها شروع كردند از سوابق درخشان او سخن بگویند، كمكم همه فهمیدند چه شخصیتی در این حادثه درناك به شهادت رسیده است، كسی كه اصرار داشت تا در گمنامی و ناآشنایی كار كند و مجموعهای بهنام جهاد خودكفایی سپاه را فرماندهی میكرد، و در واقع بخش عظیمی از افتخارات موشكی جمهوری اسلامی به نام او زنده است.
آری، #حسن_طهرانی_مقدم، راه دشواری پیمود، بیهیچ ادعا و سر و صدایی و در مظلومیت او همین بس، که فقط با شهادتش، نام و تصویرش بین مردم شناخته شد و هنوز راه شگفتی که طی کرد، ناشناخته است و بخشهایی از آن تا سالهای سال ، پنهان خواهد ماند.
🌹٢١ آبان سالروز شهادت پدر موشکی ایران سردار حاج حسن تهرانی مقدم و ۳۸ همرزم شهیدش گرامیباد
🕊شادی روح بلندشان صلوات
🌺اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
#شهید_حسن_طهرانی_مقدم
#پدر_موشکی_ایران
#شهید_حاج_احمد_کاظمی
#شهدای_اقتدار🎋
https://eitaa.com/haj_ahmad_kazemi
🌹 قانع بودند و راضی..!
از هرچه که متعلق به دنیا بود
کمترین را انتخاب میکردند!
امّا در مرگ بهترین و بالاترین ...
#شهید_حاج_احمد_کاظمی
#شهادت
https://eitaa.com/haj_ahmad_kazemi