|🌸|
•| #ترس_از_لو_رفتن_گناه_وستارالعيوب
…شیخ رجبعلی خیاط از جمله عارفان بزرگی بوده دارای چشم برزخی و در برخورد بامردم از درونشان با خبر میشده است.
… نقل میکنند که:
…يكي ازدوستان شيخ به قصد زيارت شيخ از منزل خارج مي شود.
…در بين راه انديشه گناهي به سرش مي زند. تا اینکه به منزل شيخ مي رسد و مي نشيند.
…شيخ تا او را میبیند مي گويد :فلاني! در چهره تو چه چيزي مي بينم...؟!
…آن شخص هول میکند و ازترس رفتن آبرو سریعا دردل تکرار ميکند:
يا ستار العيوب..!(ای پوشاننده گناهان)
… در همان لحظه شيخ مي خندد و مي پرسد :
چه كار كردي که آنچه که داشتم مي ديدم محو و ناپديد شد...؟
•| #كيمياي_سعادت…
@Shahadat_dahe_haftad
🍃🌸 #غسل_با_آب_یخ 🌸🍃
#به_روایت_همرزم_شهید
🌸🍃دریکی ازعملیت ها بود که سیدعلی زمین را کند و #حوضچه مانند درست و آب در آن جمع شد،
رفت و #غسل_شهادتی کرد.
🌸🍃گفتم:
«سنگ کوب میکنی!»
گفت :
«میخواهیم برویم خط مقدم!»
🍃🌸اما وقتی آب در دسترس نبود یخها را خرد میکرد، آب که میشدند در آن آب غسل شهادت انجام میداد.
میگفتم:
🌸🍃« علی جان! سنگ کوب میکنیها» اما #غسل_شهادت و #جمعه و... برایش خیلی مهم بود
سید علی کارهای بزرگی انجام میداد.
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
#شهید_سیدعلی_دوامی
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت+دهههفتاد❣
✍ #فرازے_از_وصیت_نامہ
روے قبـرم بنویسید :
" اینجا مدفن ڪسے است
ڪہ مےخواستـــــــ
" اسرائیـل " را نابـود ڪنـد ..."
#سردارشهید_حسن_طهرانےمقدم
#پدر_موشکی_ایران🌷
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت+دهههفتاد❣
کلام شهیدان......
❤️❣شهیدمحسن حججی❣❤️
یک طوری زندگی کن که خداعاشقت بشه تاخوب بخرد تورو.
❤️❣شهیدمرتضی عطایی❣
یاامام رضا:توکه آخرگره رووامیکنی پس چرا امروزوفردامیکنی.
❤️❣شهیدحسین معزغلامی❣❤️
تامیتوانیدبرای ظهوردعاکنیدکه بهترین دعا هاست.
❤️❣شهیدمحمودرضابیضایی❣❤️
شیعه به دنیا آمدیم که موثردرتحقیق ظهورباشیم.
❤️❣شهیدجوادمحمدی❣❤️
دراون دنیا جلوی بی حجاب هاوآنهایی که تبلیغ بی حجابی میکنند رامیگیرم.
❤️❣شهیدمحمدهادی ذوالفقاری❣❤️
آمدم به عراق برای جنگ تا انتقام سیلی حضرت زهرا(س)رابگیرم.
❤️❣شهیدرضاسنجرانی❣❤️
نمازهایتان رااول وقت بخوانید که بهترین عمل است.
❤️❣شهیدحسین محرابی❣❤️
هرجوان پسریادختری که نمازش رااول وقت بخواند شفاعتش میکنم.
❤️❣شهیدحسن قاسمی دانا❣❤️
ازراه واهداف انقلاب وسخنان امام خامنه ای دورنشوید.
@shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت+دهه هفتاد❣
سال 85 که رفتیم عقد کنیم یک دستخطی نوشت و خواست آن را امضا کنم. داخل کاغذ نوشته بود دلم نمیخواهد یک تار موی شما را نامحرمی ببیند. من هم امضا کردم.☺️
مادرم از این موضوع ناراحت شد و گفت این پسر خیلی سخت گیر است اما من ناراحت نشدم چون فهمیدم میخواهد زندگی کند..😊. و واقعا هم زندگی با او به من مزه می داد.☺️🌹
شهید مهدی قاضی خانی🍃
@Shahadat_dahe_haftad