eitaa logo
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
1.7هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
640 ویدیو
0 فایل
--------♥️🔗📜----^^ #حاج‌قاسم‌سلیمآنی⟀: همان‌دخترکم‌حجاب هم👱🏻‍♀ࡆ• دختر‌من‌است🖐🏼ࡆ• دخترماوشماست ♡☁️ #قدرپدررامیدانیم:)🌱🙆🏻‍♀️ ارٺـباٰطـ📲 بـآ مـآ؛ @A22111375 🍃°| ادمین تبادل
مشاهده در ایتا
دانلود
#رسـم_خـوبان یک روز #عکس از امام را همراه خود به خانه🏡 آورد و با نردبانی که به پایه #چوبی برق روبروی منزل گذاشته بود عکس🖼 را به پایه چسباند . #پسر همسایه که هم سن او و پسر استوار ارتش بود ،😬رفت و آن را کنده و در خانه مان #پرت کرد و امیر باز هم آن را چسباند♻️ ، این کار چند بار تکرار شد نهایتا پسر با #عصبانیت عکس را درآورد و فریاد زد بیایید خدایتان را بگیرید😡 . امیر با #خوشحالی عکس را برداشت و دوباره به پایه برق نصب کرد😍 #شهید_عبدالامیر_شاکور🌷 #سالروز_شهادت @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
🌺🍃 سرما پسرک را کلافه کرده بود سر جایش درجا می‌زد ته تفنگ می ‌خورد زمین و قرچ قرچ صدا می‌داد. ماشین تویوتا جلوتر ایستاد ، احمد پیدا شد و گفت ، تو مثلاَ نگهبانی این جا؟! ، این چه وضعشه؟ یکی باید مراقب خودت باشه ، می‌دونی این جاده چقدر خطرناکه؟ دست هایش را توی هوا تکان می‌داد مثل طلب کارها حرف می‌زد و می‌آمد جلو. ببینم تفنگتو ، تفنگ را از دست پسر بیرون کشید. چرا تمیزش نکرده‌ای؟ این تفنگه یا لوله بخاری! پسر تفنگ را پس گرفت و مثل بچه ها زد زیر گریه و گفت ، تو چطور جرئت می‌کنی به من امر و نهی کنی! ، می‌دونی من کی‌ام؟! من نیروی برادر احمدم ، اگه بفهمه حسابتو می‌رسه !!! بعد هم رویش را برگرداند و گفت ، اصلاَ اگه خودت بودی می‌تونستی توی این سرما نگهبانی بدی؟! احمد شانه هایش را گرفت و محکم بغلش کرد ، بی صدا اشک می‌ریخت و می‌گفت ، تو رو خدا منو ببخش پسر تقلا می‌کرد ، شانه هایش را از دست های او بیرون بکشد. دستش خورد به کلاه پشمی احمد. کلاه افتاد و احمد را شناخت ، سرش را گذاشت روی شانه‌اش و سیر گریه کرد..... 📕 یادگاران @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
آی شهـدا ... گاهـی از آن بـالا نگاهی به ما اسیران دنیا ڪنید ؛ دیدنی شده حالِ خسته‌ مـا و چشم هـایِ پر از حسرتمـان ، حسـرتِ پرڪشیدن تـا آسمـــان... 🌷اللهـم الحقنـی بالشهداء @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°•|🌸🍃 #سݪام_بر_شھـــــدا صبــح عاشقـانه‌ای‌ ست برای چشمانت ؛ آنگاه ڪه آفتـاب غزل واژه‌های عشــق را در نگاهـــــت تداعی می‌ڪند ... #ســــــلامــ #صبحتـــون_شهدایی🌺 @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
دلم گرفته از این روزگار یا مهدی(عج) از این زمانه‌ی بی اعتبار یا مهدی(عج) دوباره کرده هوایت، مدد اباصالح دلی که بی تو ندارد قرار یا مهدی(عج) #سلام_مولای_مــهربانم🌸🍃 📎صبحت بخیر آقا @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🌺🌺 ✅ امام صادق عليه السلام ستمگر ، برگِرد نفْس خويش مى چرخد ، و ميانه رو ، برگرد دل خويش ، و پيشتاز ، برگرد پروردگار عزّوجلّ خود.... 📕 ميزان الحكمه ج9 ص380 @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❂○° #وصیٺـــ_نامہ °○❂ 🍂هدفی را که داشتم ، دنبال کردم و آخر به هدفم که همان شهادت باشد رسیدم . زندگی ما که خدمتی به اسلام و مسلمین نکرد بلکه مرگ ما خدمتی به اسلام باشد . از تمام مردم ایران هم از مسلمان و غیر مسلمان تقاضا دارم امام را رها نکنید و خدای ناکرده به دامان شرق و غرب پناه بیاورید و از برادرانم تقاضا دارم که همان طور که من قلم را کنار گذاشتم و اسلحه را در دست گرفتم ، اگر زمانی اسلحه ی من بر زمین افتاد ، از زمین بردارید و سینه دشمن را سوراخ کنید و در آخر از شما می خواهم که دنباله روی ولایت فقیه که همان اسلام ناب محمدی است باشید .🍂 #شهید_غلامحسن_بابکی🌷 📎سالروز شهادت @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
⚠️ دوتا منبر گوش دادیم سه تا کتاب خوندیم چهارتا توییت خوندیم از اینور اونور فکر کردیم کار تموم شده و عالم شدیم! زوده تا به یک رکعت برسیم! ۶۰۰۰سال بندگی شوخی نیست...! @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
🌸🕊 🔴 شهیدی که در خواب از #حادثه_منا خبر داد! 🔹روحانی کاروان با کلی پرس و جو من رو پیدا کرد و از من پرسید، شما حاج منصوری؟ 🔸گفتم بله. 🔹بعد پرسید: شما پدر شهیدی و اسم پسرت عباسه؟ 🔸گفتم بله، یکی از دو شهیدم عباسه. 🔹روحانی کاروان گفت: حاج منصور من که شما رو نمیشناختم و نمی‌دونستم پدر شهید هستی، شهید شما به خوابم اومد و گفت اسم من عباس فخارنیاست، برید پدر من رو تو کاروان خودتون پیدا کنید و بهش بگید چون قلبش مشکل داره امشب به مشعر و فردا به منا نرود، و از من خواست تا مراقب شما باشم. 🔸به روحانی کاروان گفتم، اینطوری که نمیشه. 🔹در جواب به من گفت: این چیزى بود که باید میامدم به شما می‌گفتم، شما هم مى‌توانید نایب بگیرید و خودتون از همین جا برگردید مکه به هتل‌تون. 🔻حاج منصور گفت: همین کار را انجام دادم و برای خودم و همسرم نایب گرفتم و برگشتیم هتل، و بعد از این که حادثه منا رخ داد، حکمت این اتفاق رو فهمیدم و به این که میگویند، #شهدا_زنده‌اند بیشتر اعتقاد پیدا کردم. راوی 👈 پدر شهید #شهید_عبـــــاس_فخارنیـــــا🍃🌹 ‌°•{نــشــــربمنــــــاسبتــــــــ #ســالــــروزشھــــادتــــــــــــــ💔}•° @Shahadat_dahe_haftad کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣