1_58636515.mp3
4.66M
❤️✨❤️✨❤️✨
🎤مداح: #حاج_مهدی_میرداماد
🔖 برای دلخوشی این همه نوکر، ارباب اومد 🔖
«امام حسین علیه السلام»
http://eitaa.com/joinchat/2443706369Cf2cb04cbae
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
🌹جاویدالأثر حاج احمد متوسلیان:
دلم از مظلومیت #سپاه و این همه حق کشی خون است؛
تا کی باید دندان روی جگر بگذاریم؟
رئیس جمهور است؟
روزی نیست که علیه سپاه جوسازی نکند!
آقای بنی صدر با کار چرخانهای خودش رفته زیر ترکش کولرهای گازی سنگر ویلایی همایونی در پایگاه وحدتی دزفول نشسته و لاف مقاومت می زند!
📎این کلام حاج احمدآقا چه شباهت بی نظیری با حال و احوال این روزهای برخی افراد دارد...!!!!
آیا صدایش را می شنوید؟
#من_یک_سپاهی_هستم💪
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
#هشدار_به_آمریکا
سردار باقرزاده فرمانده کمیته جستجوی مفقودین:
اگر آمریکا خطایی بکند این خطاء ملازم است با قطع شاهرگ آمریکا، چرا که درکالبدشناسی سیاسی واقتصادی، شاهرگ حیاتی آمریکا در غرب آسیا قرارداردو غرب آسیا در کنترل نیروهای سپاه است...
←ما شهادت دادیم که #شهادت زیباست↓👌
#شبتون_شهدایی 💞
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
سه #داستان زیبای 3 ثانیه ای
1⃣-روزى روستاييان تصميم گرفتند براى بارش باران دعا كنند در روزيكه براى دعا جمع شدند تنها يك پسربچه با خود چتر داشت ،
👈این یعنی ایمان..
○○○○○○○○○○○○○○
2⃣-کودك يك ساله اى را تصور كنيد زمانيكه شما اورابه هوا پرت ميكنيد او ميخندد زيرا ميداند اورا خواهيد گرفت
👈اين يعنى اعتماد...
○○○○○○○○○○○○○○
3⃣-هر شب ما به رختخواب ميرويم ما هيچ اطمينانى نداريم كه فردا صبح زنده برميخيزيم با اين حال هر شب ساعت را براى فرداكوك ميكنيم
👈 اين يعنى اميد...
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
#مداح #جانباز #مدافع_حرم #کربلایی_حبیب_عبداللهی #روز_جانباز برهمه جانبازان عزیز کشورم مبارک @Sh
.
روایتی از #مداح #جانباز_مدافع_حرم #کربلایی_حبیب_عبداللهی
از اولین دیدار مادر پس از مجروحیت
مادرم وقتی دید مرا نشناخت!
حبیب زخمی برگشته است.
صمیمیترین رفیقش ( #جاویدالاثر_محمد_اینانلو ) را ازدستداده است.
هنوز تصویر صورت مجروحش را در آینه ندیده است. حالا چطور قراراست با مادرش روبرو شود که دل مادرش نریزد؟
اما حبیب میگوید که مادرش بهترین برخورد را در آن لحظه داشته است:
وقتی مرا از منطقه درگیری برگرداندند و بیمارستان رساندند مسئول نیروی انسانی را در بیمارستان دیدم و صدایش زدم تا مرا دید گفت: «تو زندهای؟» آخر هم خودم، خودم را پیدا کردم (خنده) مرا به ایران که برگرداندند وضعیت آشفتهای داشتم با برادرم تماس گرفتم و گفتم به مادرم خبر بدهد.
مادرم که خودش را رساند بیمارستان برای پیدا کردن من پرده روبروی تختها را کنار میزد.
وقتی پرده را کنار زد مرا نشناخت و رفت سراغ تخت کناردستیام که صدایش زدم.
گفتم:«مامان من اینجایم»
گفت: «خوبی؟»
گفتم: «ببین پایم اینطوری شده؟»
گفت: «فدای سر علیاکبر»
گفتم:« راستش حاجخانم یه انگشتم را هم دادم.»
گفت:« فدای سر ابالفضل»
گفتم: « حاجخانم چشمم را هم دادم رفتهها»
گفت: « عزیزتر از حضرت عباس که نیستی»
خدا شاهد است تا به امروز بالای سرم گریه نکرده است. یک تعبیری دارد
و همیشه میگوید: «پسرم یاس سفیدی بود که فرستادمش حالا یکذره کبود شده وگرنه هیچ فرقی نکرده است.» این مسیر را مدیون مادرم هستم. خیلی خوب برخورد کرد.»👏👏
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣