🍃❤🍃
پنجشنبه ها،
دلتنگی جور دیگری است
دلتنگ کسانی می شوی؛
که نبودنشان عمیق تر
از بودن خیلی هاست...
باید بنشبنی گوشه ای
و با نداشته هایت خلوت کنی،
و بین اشک و لبخندهایت
جای خالی آنها را
به آغوش بکشی...
به یاد عزیزان آسمانیمان
بخوانیم فاتحه مع الاخلاص و الصلوات
🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ و
🌸 آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
༻﷽༺
#یا_شـاه_سلام_عليڪ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى
حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ
اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ
وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُم
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ علی اَصحابِ الحُسِین
❤️💚💜💛
اول و آخر منے ، سایہ ے بر سر منے
بے تو غروب میشوم، با تو طلوع میڪنم
شب بہ هواے حرمٺ، باز بہ خواب میروم
صبح دوباره عشق را، با با تو شروع می کنم
#صباحڪم_حسینے
-------------------♡♡♡------------------
صلی الله علیک یا
ابا عبد الله الحسین🖐
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
مولاےِ مہربانِ
غزل هاےِ من سلام
سمٺ زلال اشڪ من
آقاے من سلام
نامٺ بلند و اوج نگاهٺ
همیشہ سبز
آبی ترین بہانہ
دنیاے من سلام
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
🌸🌸🌸
✅ امام باقر علیه السلام
مطمئناً بدان! ، اگر من آن روزگاران را درک كنم ، جانم را براى فداكارى در ركاب حضرت صاحب الامر علیه السلام ، تقدیم میدارم....
📕 غیبت نعمانى ، ص۲۷۳
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
❂○° #وصیٺـــ_نامہ °○❂
همسر عزیزم ، در تربیت فرزندانمان نهایت دقت را بنمایی به خاطر اینکه پدر ندارند خدای ناخواسته با محبت بیش از حد آنها را خودسر و بدون تعهد تربیت نکنید و همانطوریکه خود میدانی فرزندان نیکو و متعهد آخرت پدر و مادر را تضمین میکنند. شما میتوانید برای تربیت فرزندانمان از پدر و مادرم و یا پدر و مادر خودت کمک بگیری خداوند به آنها هم اجر و پاداش عطا نماید به هر حال شما خود وکیل هستی آنگونه که صلاح میدانی در مورد تربیت آنان اقدام نمایی.
#شهید_عباس_تیماجی🌷
#سالروز_شهادت🌺
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
نـمـاز بـراۍ بـنـده😇
مـثل شـارژر مـےمونہ بـراۍ بـاطـرۍ👌❤
#حَےِعَلیْالَصلاة 🌱
#خاطرات_شهدا 💔
فرمان ده دست تكان داد. حاجي از راننده خواست بايستد.
از پنجره ي ماشين كه نيمه باز بود، سلام و احوال پرسي كردند. فرمان ده به حاجي گفت:
«...اين بسيجي رو هم برسونين پايگاهش.»
.....
ـ حالا براي چي اومده بودي اين جا؟
بسيجي به كفش هاش اشاره كرد و گفت:
«...اينا ديگه داغون شده. اومده بودم اگه بشه يه جفت كفش بگيرم، ولي انگار قسمت نبود.»
حاجي دولا شد. در داشبورد ماشين را باز كرد و يك جفت كفش در آورد.
ـ بپوش! ببين اندازه است؟
كفش هاش را كند و سريع كفش هايي را كه حاجي داده بود پوشيد.
ـ به! اندازه است.👌
خودم اين كفش ها را براي حاجي خريده بودم؛ از انديمشك. كفش هايي را كه به بسيجي ها مي دادند نمي پوشيد.
همين امروز پنجاه جفت كفش از انبار گرفته بود ولي راضي نشد يك جفت براي خودش بردارد.
حاجي لب خندي زد و گفت «...خب پات باشه.»
بسيجي همين طور كه توي جيب هاش دنبال چيزي مي گشت، گفت «...حالا پولش چه قدر مي شه؟»
و حاجي خيلي آرام، انگار به چيزي فكر مي كرد گفت «...دعا كن به جون صاحبش.»
📚يادگاران، جلد۲
#شھيدمحمدابراهيم_همت
#نسئل_الله_منازل_الشھدا
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣