#تـلـنگـر✨
یڪی از بچه ها گف دلم شڪسته یه چیزی بگو
یہ چیزی یادم اومد
خدامون میگہ:
"انا عند المنکسره قلوبهم"
من همدم قلب های شکسته هستم
#ببخشیم و #بگذریم🍃
@Shahadat_dahe_haftad
#تلنگر✨
#خداجونممگهمیشهتورویادمبره
#وقتیکههمیشهبهیادمی
#وهمیشههوایدلموداری ...
📌 کَیفَاَنسَاکَوَلَمتَزَلذَاکِرِی
وَکَیفَعَنکَوَاَنتَمُراقِبِی ...
''چگونهفراموشتکنمدرحالیکههمیشه
بهیادمنی!
وچگونهازتوغافلوسرگرمشومدرحالیکه
تومراقبمهستی .'' 💜
| مناجاتخمسهعشر 🍃
@Shahadat_dahe_haftad
غذای آنچنانی مدافعان حرم...!!!!!
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣شهادت+ دهه هفتاد❣
#امام_رضا
💢اگر از عبادت در #ماه_رمضان لذت نمیبریم!
#استاد_پناهیان
اگر از #ماه_رمضان لذت نبردیم و حال خوشی پیدا نکردیم، نفهمیدهایم که در ماه رمضان چه خبر است! معلوم نیست چه کسی را #عبادت کردهایم که از عبادتش لذت نبردهایم؟! امام رضا(ع) فرمود: کسی که به ذکر خدا و #عبادت بپردازد ولی مشتاق ملاقات خدا نشود، خودش را #مسخره کرده است.
📚ورام/2/111
ما که نباید در ماه رمضان، خودمان را #مسخره کنیم!
اگر کسی از #عبادت لذت نبرد، دچار بیماری مهلک عُجب میشود نابودکنندۀ #عبادات است. ولی اگر از عبادت لذت ببرد، خودش را بدهکار خدا میداند نه #طلبکار! اگر از عبادت لذت ببری، دلت برای گنهکارها میسوزد و با آنها #مهربان میشوی. و اگر لذت نبری، برای #گناهکارها قیافه میگیری و #نامهربان می شوی.
@Shadat_dahe_haftad
کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
🌹شهـــــادت مقصدنیست!
راه است، مقصد خداست وشهادت معقول ترین راه رسیدن به خدا
الهی!طی کردن این راهم آرزوست.🕊
#اللهم_الرزقنا_شهادت🕊
#شهیـد_سیدجواد_اسدی🕊
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت+دهههفتاد❣
┄┅═✼🍃🌺🍃✼═┅┄
هدایت شده از حساب کاربری حذف شده
1_8258594.mp3
2.52M
بعضیا میگن:
ما چون گرفتار فلان گناه شدیم 🔥
دیگر نماز هم نمیخوانیم چون سودی ندارد💸
اینطورنیست 😳👊
در قرآن آمده : اگر گناه ڪردی حتما نماز بخوان نماز پاڪ ڪن گناه است😊☝️
@Shahadat_dahe_haftad
📕 #نسل_سوخته (داستان واقعی)
🔸 قسمت۱۰
💭 دفتر رو در آوردم و دادم دستش
- آقا امانت تون صحیح و سالم
خنده اش گرفت
زنگ تفریح، از بلندگوی دفتر اسمم رو صدا زدن
- مهران فضلی پایه چهارم الف سریع بیاد دفتر
با عجله پله ها رو دو تا یکی دو طبقه رو دویدم پایین رفتم دفتر، مدیر باهام کار داشت😌
- ببین فضلی از هر پایه، 3 کلاس پونصد و خورده ای دانش آموز اینجاست یه ریز هم کار کپی و پرینت و غیره است و کادر هم سرشون خیلی شلوغه تمام کپی های مدرسه و پرینت ها اونجاست از هر کپی ساده ای تا سوالات امتحانی همه پایه ها از امروز تو مسئول اتاق کپی هستی😮
کلید رو گذاشت روی میز
- هر روز قبل رفتن بیا تحویل خودم یا یکی از ناظم ها بده مواظب باش برگه هم اسراف نشه بیت الماله
از دفتر اومدم بیرون مات و مبهوت به کلید نگاه میکردم باورم نمی شد تا این حد بهم اعتماد کرده باشن
همین طور که به کلید نگاه می کردم یاد اون روز افتادم اون روز که به خاطر خدا برای تاوان و جبران اشتباهم برگشتم دفتر
و خدا نگذاشت راحت اشتباهم رو جبران کنم در کنار تاوان گناهم یه امتحان خیلی سخت هم ازم گرفت و اون چند روز بار هر دوش رو به دوش کشیدم
اشک توی چشم هام جمع شده بود
ان الله تعز من تشاء و تذل من تشاء
خدا به هر که بخواهد عزت عطا می کند
من سعی می کردم با همه تیپ و اخلاقی دوست بشم بعضی رفتارها خیلی برام آزاردهنده بود اما به همه چیز، به چشم تمرین نگاه می کردم
تمرین برای برقراری ارتباط تمرین برای قرار گرفتن در موقعیت های مختلف و برخوردهای متفاوت، تمرین برای صبر ،تمرین برای مدیریت دنیایی که کم کم وسعتش برام بیشتر می شد
شناخت شخصیت ها منشا رفتارها برام جالب بود اگر چه اولش با این فکر شروع شد
- چرا بعضی ها دست به گناه میزنن؟چه چیزی باعث تفاوت فکر و انتخاب انسان ها حتی در شرایط مشابه میشه؟
و بیشترین سوال ها رو هم تفاوت رفتاری و شخصیتی من با پدرم برام درست کرده بود خیلی دلم می خواست بفهمم به چی فکر می کنه و ...
من خیلی راحت با احسان دوست شده بودم برای یه عده سخت بود که اون به وسایل شون دست بزنه
مادر احسان، گاهی براش ساندویچ های کوچیکی درست می کرد ما خوراکی هامون رو با هم تقسیم می کردیم و بعضی ها من رو سرزنش می کردن حرف هاشون از سر دوستی بود اما همین تفاوت های رفتاری بیشتر من رو به فکر می برد
و من هر روز با احسان بیشتر گرم می گرفتم تنها بود و می خواستم این بت فکری رو بین بچه ها بشکنم
اما دیدن همین رفتارها و تفکرها کم کم این فکر رو در من ایجاد کرد تا چه اندازه میشه روی دوستی و ثبات ارتباط بین آدم ها حساب کرد؟
بچه هایی که تا دیروز با احسان دوست بودن امروز ازش فاصله می گرفتن و پدری که تا چند وقت پیش علی رغم همه بدرفتاری هاش در حقم پدری می کرد کم کم داشت من رو طرد می کرد
حس تنهایی و غمی که از فشار زندگی و رفتارهای پدرم در وجودم ایجاد شده بود با این افکار از حس دلسوزی برای خودم حالت منطقی تری پیدا می کرد اما به عمق تنهاییم بیشتر از قبل اضافه می شد
رمضان از راه رسید و من با دنیایی از سوال هاکه جوابی جز سکوت یا پاسخ های سطحی چیز دیگه ای از دیگران نصیب شون نمی شد به مهمانی خدا وارد شدم
♻️ادامه دارد...
✅ @Shahadat_dahe_haftad
نماﺯﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺍﮔﺮ "ﻧﻤﺎﺯ " ﺑﻮﺩ🍃
ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺍﮔﺮ "ﻧﻤﺎﺯ " ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺳﻔﺮ، ﺫﻭﻕ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺍﺯ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻧﺶ
ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺍﮔﺮ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺭﮐﻌﺖ ﺁﺧﺮﺵ ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ ﮐﯿﻒ ﻧﺪﺍﺷﺖ....
ﺍﮔﺮ ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻮﺩ،
ﮐﻪ ﺍﻭﻝ ﻭﻗﺖ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪﯾﻤﺶ، ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ، ﺧﻮﺩ ﺭﺍ
"ﺧﻼﺹ " ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﯿﻢ ...
ﺍﮔﺮ ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻮﺩ
ﮐﻪ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻧﻤﯽ ﺷﺪ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﯾﺶ ﭘﺎﻧﺘﻮﻣﯿﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻥ ﺁﺩﺭﺱ ﺷﺎﺭﮊﺭ ﮔﻮﺷﯽ ...
ﻧﻪ 🖐
ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﯾﻤﺎﻥ "ﻧﻤﺎﺯ " ﻧﯿﺴﺖ 😔
ﺍﮔﺮ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻮﺩ، ﯾﮏ "ﮐﺎﺭﻭﺍﺵ ﻗﻮﯼ " ﻣﯽ ﺷﺪ 😍 ﻭ ﺑﺎ ﻓﺸﺎﺭ ﻣﯽ ﺷﺴﺖ ﺍﺯ ﺩﻟﻤﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺳﯿﺎﻫﯽ ﻫﺎ و ﻟﮑﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ☺️
ﺍﮔﺮ ﻧﻤﺎﺯﻣﺎﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻮﺩ
ﻣﯽ ﺷﺪ ﭘﻞ
ﻣﯽ ﺷﺪ ﭘﻨﺎﻫﮕﺎﻩ
ﻣﯽ ﺷﺪ ﺩﺍﺭﻭ
ﻣﯽ ﺷﺪ ﻣﺮﻫﻢ،
ﻣﯽ ﺷﺪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ...☺️
ﺧﺪﺍﯾﺎ ! ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﮐﻪ ﺩﺭﻫﺎﯼ ﺁﺳﻤﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺳﺨﺎﻭﺩﺗﻤﻨﺪﺍﻧﻪ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ 🙂
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﭼﯿﺰ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ.
ﺑﺮ ﻣﻦ ﻣﻨﺖ ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻭ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻦ ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﯾﻢ،
"ﻧﻤﺎﺯ " ﺷﻮﺩ .... ﻓﻘﻂ ﻫﻤﯿﻦ 🙏🌹
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد ❣