eitaa logo
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
1.7هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
640 ویدیو
0 فایل
--------♥️🔗📜----^^ #حاج‌قاسم‌سلیمآنی⟀: همان‌دخترکم‌حجاب هم👱🏻‍♀ࡆ• دختر‌من‌است🖐🏼ࡆ• دخترماوشماست ♡☁️ #قدرپدررامیدانیم:)🌱🙆🏻‍♀️ ارٺـباٰطـ📲 بـآ مـآ؛ @A22111375 🍃°| ادمین تبادل
مشاهده در ایتا
دانلود
♨️ «روی خط آتش» همراه با فاطمیون 💠 مستند #روی_خط_آتش روایتی از حماسه آفرینی های لشکر فاطمیون در سوریه، شنبه 7 مهر ساعت 21 از #شبکه_افق ♻️ تکرار روز بعد ساعت 08:00 @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
بعد از شهادت تکفیری ها روی بدن و سینه شهید #نفت ریختند و #آتش زدند، اما فقط لباس های شهید سوخت و بدن #سالم ماند. مادر شهید میگفت: قبلا هم به خاطر تصادف دچار #سوختگی شده بود اما به خاطر عزاداری و سینه زنی برای امام #حسین(ع) هیچ آسیبی به بدنش نرسیده بود. #شهید_غلامرضا_لنگری_زاده🌷 اولین شهید مدافع حرم #کرمان @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
زندگینامه_شهید_احمد_مکیان #قسمت_2 تدارکات وقتی زندگانی بزرگان را مطالعه می کنیم می بینیم یک سری اتف
دوست داشتنی بچه اول بود خیلی هم شیرین و دوست داشتنی نمی دانم خدا در وجود این فرزند چه چیزی قرار داده بود که من را این قدر به خودش وابسته کرده بود دوست نداشتم حتی لحظه ای از او دور باشم حتی وقتی برای نماز جماعت به مسجد می رفتم سریع خودم را به منزل می رساندم تا این فراغ و دوری از احمد زیاد طول نکشد. عجله کردن برای بازگشت به خانه به قدری ظاهر و مبین بود که اهل مسجد با شوخی و خنده می گفتند کجا با این عجله؟ دوباره میخوای احمد روببینی؟ راوی: پدر شهید حجت الاسلام و المسلمین مجید مکیان @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
حضور و غیاب دو روز از تولد احمد می گذشت که من برای شرکت در کلاس دارد حوزه شدم .در حوزه مسول حضور و غیاب بودم و آخرین کسی که باید از کلاس خارج می شد من بودم بیشتر وقت ها تا مغرب توی مدرسه می ماندم ولی آن روز به محض اینکه استاد گفت: والسلام علیکم و رحمه الله سریع از جا بلند شدم و آمدم خانه اصلا یادم رفته بود که باید حضور و غیاب کنم. فردای آن روز معلم مچم را گرفت و گفت: دیروز کجا بودی؟ چرا اینقدر با عجله رفتی؟ گفتم: کار داشتم. با خنده گفت کار داشتی یا می خواستی بری بچه تو ببینی؟ راوی: پدر شهید حجت الاسلام و المسلمین مجید مکیان @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
❤🍃❤ #حاج_قاسـم_سلیمانـی😍 خطاب به رزمندہ هایـش : بچه هـا اگر کسی شوق #شهـادت دارد، آن را فعــلا طلـب نکند اینجا (سوریه) جای شهـادت نیست‼️ شهـادت را در جنگ با #اسرائیل از خدا بخواهیــد💪 #دو_عشق_در_یک_قاب ❤ #تل_آویو_و_حیفا_را #با_خاک_یکسان_میکنیم✌ @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
رسم #پریدن را نفهمیدیم و ماندیم.. این درد #تنهایے همیشہ #حقمان است #حسرت_شهادت... #اللهم_ارزقنا_توفیق_شهادة @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
🍃🌸 درد ما از هجر یوسف کمتر از یعقوب نیستـــــ... او پســر گم کـــرده بود و ما پدر گم کرده ایم... #صبحتون _مهدوے @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
وصیت کرده بودی "ماه محرّمـ یادی از ما کنید ببین! عکس تو را بر صفحه گوشےام گذاشته ام تا در ماهی که سفارش کرده بودی به یادت باشیم سفارش کنم به یادم باشی #جاویدالاثرشهیدمهدی_ثامنی_راد @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
اون دنیا گنهکاران، یقه کسانیکه #مےتونستند امربه معروف و نهی از منکر کنند😔 اما #نکردند را مےگیرند!!!😭 #عکس_باز_شود @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
✨بیهوده نگردید به #تکرار در این شهر... ✨او طرز نگاهش به خدا #شعبه ندارد... #شهید_حاج_حسین_معز_غلامی #شهید_مدافع_حرم🌷 @Shahadat_dahe_haftad کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
✨بیهوده نگردید به #تکرار در این شهر... ✨او طرز نگاهش به خدا #شعبه ندارد
🌷 💠ویزای اربعین 🔰صبح بود قراربود شب ساعت8 حرکت کنیم ؛ 9 صبح بود هنوز نداشتم ویزاکه هیچی 😢 🔰جلوی در اداره بودم ،حسین زنگ زد📞،سلام داداش خوبی _نوکرم توخوبی؟ +گرفتی گذرنامه رو ازصبح استرس تو رو دارم😔 🔰داداش گفتن بیام اداره گذرنامه ، اونجاس +باشه داداش گرفتی بهم بگو ردیف میشه،باشه چشم.قطع کرد رفتم تو خیلی شلوغ بود👥👥 پرسیدم گفتن کلا صادر نشده ❌باید بشینی شانست بزنه امشب🌙 بدن وگرنه فردا... 🔰بابغض😢 زنگ زدم حسین📞 بهش گفتم نمیشه من بیام شمابرید.حسین گفت: این چه حرفیه ماقرارگذاشتیم بریم توکل داشته باش درست میشه👌 اگه نشد فردا صبح میریم.گفتم نه برنامه هاتون خراب میشه 🔰گفت نه نهایتش بچه ها روراهی میکنیم من وتو با اتوبوس🚎 میریم دلمو گرم کرد❤️ داخل جا نبود بشینم ایستاده بودم 🔰ساعت شد ۶ عصر پیام داد چه خبر گفتم داداش هنوز ندادن هربیست دقیقه ⌚️اسم ۱۰ نفرمیخونن تحویل میدن گفت باشه داداش تااینجا اومدی بقیشم ردیف میکنه گفتم دارم ازاسترس😥 میمیرم 🔰گفت ی ذکر بهت میگم هربار گیرکردی بگو من خیلی قبول دارم✅ گره کارمنم همین باز کرد( اخه خودشم به سختی اجازه خروج گرفت) گفتم باشه داداش بگو گفت تسبیح داری📿 گفتم اره 🔰گفت بگو (س) حتما سه ساله ارباب نظر میکنه منتظرتم😊 قطع کردم چشممو بستم😌 شروع کردم الهی به رقیه س الهی به رقیه س... 10 تانگفتم که یهو گفت این 5 نفر اخرین لیسته📜 بقیش فردا توجه نکردم همینجور ذکر گفتم که یهو خوندن😍 🔰بغضم ترکید باگریه😭 گرفتم رفتم سمت خونه حاضر بشم؛وقتی رو دیدم گفتم درست شد اشک توچشمش حلقه زد😭 گفت (س) @Shahadat_dahe_haftad