‌‌ نباید بیشتر از چیزی که لازمه دیگران بدونن بهشون اطلاعات بدید.

🌺اگر زشتی کند دنیا بیا تا مهربان باشیم... 🌸 اگر پستی کند با ما بیا تا مهربان باشیم... 🌺 اگر آرام جان باشد اگر بارش گران باشد 🌸 اگر نا مهربان باشد بیا تا مهربان باشیم 🌺 اگر دل را بیازارد سرش سنگ ستم بارد 🌸 و دراوتخم غم کارد بیا تا مهربان باشیم 🌺 اگرمهتاب شدپنهان اگرخورشیدشدسوزان 🌸اگر مشکل نشد آسان بیا تا مهربان باشیم 🌺اگرگلها زهم پاشیددل دریاچه ها خشکید 🌸و مرغان چمن کوچیدبیاتا مهربان باشیم 🌺 خوشی وغم نمی‌ماند زیاد و کم نمی‌ماند 🌸چو دنیا هم نمی‌ماند بیا تا مهربان باشیم ❤

پناه من 🤲💚 ۳۱ آل‌عمران فرمول خدا برای کسانی که می‌خواهند خدا بیشتر دوستشان بدارد. ‌╔═🍃🌷🍃═══╗ @haj_ghasem1_20 ╚═══🍃🌷🍃═╝

از آن نترس که های و هوی دارد! 🤣🤣🤣🤣

من سعدی نیستم که!!!!⛔️🤣

قرض میدادم...✋🏼🤣🤣🤣

🍂 بیا گره بزنیم امیدمان را به انگشت سبابه خدا او هیچ گاه ما را میان حادثه رها نمی کند … ‌╔═🍃🌷🍃═══╗ @haj_ghasem1_20 ╚═══🍃🌷🍃═╝

🌺🍃 داستان شب 🍃🌺 *سلام علیکم* شبتون آرام و وجودتون منور و مزین به خلق نیک. الهی دور همیتون به خوشی باشه و تلخی ها و سختی های روزگار از خودتون و عزیزانتون بدور باشه. *ان شاءالله* ................................ داستان امشب را تقدیم‌میکنم. ۱۴۰۲/۰۹/۲۹ "به بهانه یلدای باستانی " "اخلاص و زیرکی در دستگیری از مستمندان ۲ " ناقلان کلام صدق و حق آورده اند : اون شب ؛ شب سردی بود......! زنی بيرون ميوه‌فروشى زُل زده بود به مردمى كه ميوه مى‌خريدند...! شاگرد ميوه‌فروش ، تُند تُند پاكت‌هاى ميوه را داخل ماشين مشترى‌ها مى‌گذاشت و انعام مى‌گرفت...! زن با خودش فكر مى‌كرد چه مى‌شد او هم مى‌توانست ميوه بخرد و ببرد خانه...!!!😭 رفت نزديك‌تر... چشمش افتاد به جعبه چوبى بيرون مغازه داخل کانال آبراه کنار پیاده رو كه ميوه‌هاى خراب و گنديده داخلش بود...!!! با خودش گفت : «چه خوبه سالم‌ترهاشو ببرم خونه . » مى‌توانست قسمت‌هاى خراب ميوه‌ها را جدا كند و بقيه را به بچه‌هايش بدهد... هم اسراف نمى‌شد و هم بچه‌هايش شاد مى‌شدند...!!! برق خوشحالى در چشمانش دويد... !!! ديگر سردش نبود...!!! زن رفت جلو ، نشست پاى جعبه ميوه . تا دستش را برد داخل جعبه ، شاگرد ميوه‌فروش گفت : « دست نزن ننه ! بلند شو و برو دنبال كارت ! » زن زود بلند شد ، خجالت كشيد . چند تا از مشترى‌ها نگاهش كردند و لبخندی زدند ...! صورتش را قرص گرفت... دوباره سردش شد...!!! راهش را كشيد و رفت...!😭 چند قدم بيشتر دور نشده بود كه خانمى صدايش زد : «مادرجان ، مادرجان ! » زن ايستاد ، برگشت و به آن زن نگاه كرد . زن لبخندى زد و به او گفت : *« اين ميوه هارو براى شما گرفتم . »* دو تا پلاستيك دستش بود ، پُر از ميوه ؛ سیب و پرتقال...! زن گفت : دستت درد نكنه ، اما من مستحق نيستم ...! زن نیکوکار گفت : *« اما من مستحقم مادر. من مستحق داشتن شعور انسان بودن و به هم‌نوع توجه كردن و دوست داشتن همه انسان‌ها و احترام گذاشتن به همه آنها بى‌هيچ توقعى هستم . ..! اگه اين میده هارو نگيرى ، دلمو شكستى . جان بچه‌هات اینها رو از من بگير و قبول کن ...!!! اما او دیگر منتظر جواب این زن نماند ، ميوه‌ها را داد و سريع دور شد...! زن هنوز ايستاده بود و رفتن او را نگاه مى‌كرد ...! قطره اشكى كه در چشمش جمع شده بود ، غلتيد روى صورتش . دوباره گرمش شده بود... با صدايى لرزان گفت : *« پير بشى الهی !... خير ببينى الهی ...»* ................................ بله عزیزانم؛ هيچ ورزشى براى قلب انسان ، بهتر از خم شدن و گرفتن دست افتادگان نیست...!!! این روزهای سخت ؛ هنگام خرید ؛ سهم تنگدستان آبرومند را فراموش نکنیم...!!! لزومی نداره بگید ؛ ما خودمون بدتریم...؛ یا چراغ که به خونه رواست به مسجد حرامه ؛ یا مگر مسئولین مرده و کورن که کمک‌کنند و هزاران بهانه دیگه...! نه . بلکه در حد وسعتون. در حد یک کیلو میوه اونهم ده بیست هزارتومان... سهم نیازمندان رو جدا کنید..... دست خدا همراهتان🙏 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای صاحب کرامت شکرانه سلامت روزی تفقدی کن درویش بینوا را شبتون خوش و خوشی ها مستولی بر زندگی و عزیزانتون باد. 🍃🌺🌸🌻🌸🌺🍃

‌‌ نباید همش کفشاتو پنج سایز کوچیکتر بگیری به امید اینکه جا باز کنه.

‌ نباید یادتون بره که عقب مونده فحش نیست، موقعیت مکانیه.