فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دکترهلاکویی چقدر درست میگه که:
بهترینها رو بخر
و به هیچکس نگو!
رابطهی عاطفی و عاشقانه داشته باش
و به هیچکس نگو!
مسافرت برو
و به هیچکس نگو!
تا موفقیتت توی کاری قطعی نشده
هیچ کجا اونو جار نزن
و به هیچکس نگو!
آدمها عادت دارند که
چیزهای قشنگ را خراب کنند
🖤🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀🖤🏴
صلوات خاصه امام رضا علیه السلام 💚
#اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک
🚩🏴حاج قاسم🚩🏴
🥀🖤🏴 صلوات خاصه امام رضا علیه السلام 💚 #اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ ال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عزت و ذلت دست خداست.
پس چرا بعضي از ما اينقدر به فكر راضي كردن مردميم ، تا عزيز شويم؟
چرا اينقدر ريا مي كنيم تا عزيز شويم؟
اگر خدا بخواهد انسان عزيز مي شود و اگر نخواهد ذليل...
“ خدایا، ای همه پاکی، تنها تویی معبود من، بارالها در بارگاهت عزت مدح توگویم و از سر اخلاص یگانگی تو را یاد کن
ایمان دارم به عزت و جلای که نیست جز به دستان تو 🤲🏽”
الهی عاقبت بخیر باشید
روزتون شاد و بابرکت🙏🌸💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴
کلمات الهی▪️ وجود مبارك امام هادی (سلام الله علیه) فرمود: اگر كسی موحد_استوار باشد، سوانح روزگار را خوب تحمل می كند... هیچ چیز او را خوشحال نمی كند و هیچ چیز او را نگران نمی كند، چون در هر دو حال در_معرض_امتحان است و هیچ چیز نشانه فخر نیست! 🎙آیت الله العظمی جوادی آملی
.
°• در زمان امام هادی علیه السلام شخصی نامه ای نوشت از یکی از شهر های دور...
_ نوشت که آقا من دور از شما هستم
گاهی حاجاتی دارم، مشکلاتی دارم، بهر حال چه کنم؟
+ حضرت در جواب ایشان نوشتند:
«إِنْ كَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَحَرِّک شَفَتَيْک»:
هر وقت حاجتی داشتی لبت را حرکت بده،
حرف بزن،
بگو...♡
🍃 _ #آقایمهربانمون😔
#امام_هادی ع💚
╔═🍃🌷🍃═══╗
@haj_ghasem1_20
╚═══🍃🌷🍃═╝
یک خسته نباشید جانانه به عدلیه
خسته نباشید دلاور...
کاش قانون فرانسه یا حتی خود امریکا دستتون بود و بهونه قانون اسلامی نمیکردید
یه مملکت رو به آتیش کشیدند، بعد ۱ سال نفری ۱۰ میلیارد دادند آمدند بیرون!
کشف حجاب کردند و علامت پیروزی هم نشون دادند...
جای جاسوس در زندان است البته در همه جای دنیا غیر از ایران.❌
زیارتجامعهکبیره۩علیفانی.mp3
14.05M
📖 زیارت جامعه کبیره
🎙 با نوای علی فانی
🔴 بهترین دعایی که در آن القاب و صفات ائمه اطهار علیهم السلام ذکر شده است دعای جامعه کبیره می باشد.
#امام_هادی 💚💔
#اَلّلهمَ_صَلِّ_عَلی_مُحمَّد_وَ_آلِ_مُحمَّد_وَ_عَجِّل_فَرَجهُم
╔═🍃🌷🍃═══╗
@haj_ghasem1_20
╚═══🍃🌷🍃═╝
وَاَشْرَقَتِ الاَرْضُ بِنُورِكُمْ...
و دلمان را پشت انبوه دلبستگی های دنیوی
دفن نکنیم، این دل نور میخواهد...
.
#امام_زمان ع
سلام و درود؛
" معرفی یک کتاب ویژه "
کتاب : امام علی علیه السلام از دیدگاه خلفاء
گروه : معارف دینی
نویسنده : مهدی فقیه ایمانی
مترجم : .........
کتاب در رابطه با اثبات امامت و شان و جایگاه الهی امام علی علیه السلام در برابر خلفاء سه گاته میباشد و با استنباط از قول و فعل خلفاء ؛ عدم برابری و عدم اثبات مقایسه بین امام علی "ع" و خلفاء را به رشته تحریر درآورده و اثبات میکند که امام علی علیه السلاممنصوب و منتخب الهی و مسلط و غالب بر امورات هستی و جن و انس هست و خلفاء سه گانه اصلا در مقام عدد و شمارش و العیاذبالله مقایسه با امام "ع" نیستند...
توصیه میکنم دوستان کتاب را مطالعه کنند و البته به دوستان دیگر هم توصیه کنند.
#کتاب
🍀🌸🌻💐🌻🌸🍀
سلام و شبتون بخیر
مدام بگید اللعن علی الیهود...
دوستان ؛ این مجسمه خزنده ای که کودکی را به داخل فاضلاب می کشد در نیویورک واقع شده است.
♦️ نه چندان دور از جایی که تونل های زیرزمینی زیر یک کنیسه پیدا شد.
ثابت شده است که تونلهای یهودصهیونیستی ناشناخته به سمت جنوب به سمت یک حمام آیینی یهودی صهیونی به سمت جنوب هدایت میشوند و به یک مورد تجاوز جنسی به کودک مربوط به دو ماه پیش مرتبط است.
بله جهان با همچین حرامزاده هایی طرفه! البته برای کار های دیگری مانند آیین های همجنس بازان و شیطان پرستی هم قطعا استفاده میشود...
بهرحال یهودصهیونیستی مصمم است تمام ادیان و ارزشهای اجتماعی و انسانی را نابود و جهان را مسخر خود کند
🌸💐 داستان شب 💐🌸
سلام علیکم؛
شبتون بخیر و برقرار.؛
الهی عاقبت همه ما ختم بخیر و فرجام و سرانجام زندگیمون ختم به رستگاری باشه...؛
الهی آمین
.................................
داستان امشب را تقدیم میکنم.
۱۴۰۲/۱۰/۲۵
"عاقبت بخیری"
داستان سرایان راستگو آورده اند:
مردی که خیلی مرد بود ؛ دقایق آخر عمرش داستان زندگیش رو تعریف میکرد که...!
همسایهها به مادرم می گفتند،
ننه قیصرِ عباس؛
قیصر برادر بزرگترم بود که چند سال پیش عمرش رو داد به شما
یک سال بعدش هم پدرِم سکته زده ، و ازغصه سکته کرد و مرد و ننه قیصر موند وعباس ناخلفش کهِ فارغ از مسئولیت همیشه دنبال عیش و نوش بود.
به ناچار روزها میرفتم حجره و شب ها عشرتکده اشرف و پاتیل و برمی گشتم خونه غیر شب جمعه و خود جمعه ها که همیشه مهمون داشتیم .
معمولا شب جمعه ها همه خیرات میدن اما ننه من غذا می پخت برا شعبون و چند تاخونه نشون کرده دیگه؛ و میداد به من که
ببرم، سفارش هم می کرد
- ننه جون یه وقت نگی فاتحه ست بگو نذره
اونام هم خدا بیامرز میگن هم
فاتحه می فرستند من که به این چیزااعتقادی نداشتم یه بار به شوخی گفتم،
- ننه این وسط چی به ما می ماسه؟
عاشقانه یه نگاهی به قد و بالای من انداخت و گفت:می بینی حالا چی می ماسه!!
یه چهارشنبه آخر شب که مست بودم تو گذر به پست حسن حلیمی خوردم که کیسه ایی هم دستش بود، پسر بدی نبود ؛باهاش دمخور نبودم فقط گاهی به هم
تیکه می اومدیم.
مستانه بهش گفتم:
از ما بهترون این چیه دستت ؟
جواب داد: خرما خریدم فردا شب جمعه خیرات بدم برا آقام فاتحه بخونن
- فاتحه چی می خونن؟
- فاتحه همونه که تو بلد نیستی
- درسته حالا بگو ببینم معنیش چیه جون
تو حوصله عربی ندارم
معنیش رو که گفت جواب دادم این که حرفی یا دعایی برای اموات نزده ، همش واسه زنده هاست که تو هم اهلش نیستی
خرما رو یه جا بده شعبون که وضعش خوب نیست آقا تو دعا کنه
با کنایه گفت: اون کوره رو به اندازه کافی بعضیها که چشم به دختر خوشگلش دارندمی برن براش
- دخترش کیه؟
-یعنی تو نمی شناسی؟ آفاق همون که صدتا خاطرخواه داره، و به هیشکی پا نداده
با این حرف انگار یکی یه چک زد تو گوشم
مستی از سرم پرید ، با عصبانیت حسن حلیمی رو چسبوندم سینه دیوار و گفتم:
من تا حالا یه بارم ندیدمش ولی به اسم عباس قسم یه بار دیگه پشت سر دخترمردم غیبت کنی دندوناتو می ریزم توحلقت .
زد تخت سینم ولو شدم زمین حالِ بلندشدن نداشتم یه نگاه حقیرانه بهم کردو گفت: هرری تو برو دهنتو آب بکش که بوی گند میده و رفت..
غروب پنجشنبه که رسید به ننه که روی تخت مشغول غذا ریختن بود با اخم گفتم:
- ننه من دیگه در خونه کسی نذری نمی برم، مایه حرفه
نمیشه مادر، یه قسمت از نذر اینه که تو ببری وگرنه قبول نمیشه
روی دو زانو ایستادم و دستشو بوسیدم
- ننه تو رو روح داداش و آقا جون بگو نذرت واسه چیه؟
اشک کنج چشمای معصومش جمع شد و باگوشه چارقدش پاک کرد و جواب داد؛
- این نذر نیست یه عهده، وقتی قیصر وآقات از دنیا رفتند عهد کردم تا زنده ام کاری کنم که مردم از اونها به نیکی یاد کنند.
- خوب این وسط من چیکارم، بده یکی دیگه ببره
- نمیشه، عهد کردم که خودت ببری و ازخدا خواستم که یه روز دلتو بلرزونه واهل بشی.
دوباره دو تا دستهاشو تند تند ماچ کردم و گفتم:
- الهی عباس فدات ننه من که رام رام توام
تو دعا کن زمین نلرزه ،
آخه تو کی شنیدی عباس شر شده یا به ناموس کسی نیگا کرده که عرش خدا بلرزه.
فرق سرمو بوسید و گفت:
میدونم تو همیشه منو یاد جوونی های آقات میندازی حالا پاشو اینا رو ببر
-- چشم ننه قیصر
خونه شعبون از همه دورتر بود و آخرین منزل ، کلون درو که زدم مثه همیشه زودنیومد . شعبون با اینکه چشم نداشت اما
قدم به قدم متر خونش رو حفظ بود وخودشو تندی می رسوند دم در غذا رو می گرفت و جلدی ظرفاشو پس می آورد.
یه خورده این پا اون پا کردم که یهو در وا شد و یه دختر با چادر سفیدِ گل منگولی دندون به دهن درو وا کرد
سرمو انداختم پائین و پرسیدم:
ببخشید شعبون خان خودش نیست؟
- آقام مریض شده مادرمم دستش بند بود.
یاد حرف حسن حلیمی افتادم و اینکه یه نظر که حلاله سرمو بالا گرفتم که کاسه رو
بدم دستشو دراز کرد که بگیره چادرش واشد چشم به چشم شدیم در جا خشکم زد ،قرص قمر، ابرو کمونی چشماش عین
شراب سرخوشم کرد زانو هام سست شد،
به تته پته افتادم
-- من عباس، نذر ننه همش ماسیدحالمو فهمید نتونست نخنده که چال لپشو نبینم
گفت: دیدمتون عباس آقا چند دفعه اومدم حجرتون خرید توجه نکردید نجیب و سر
بزیر مثه داداش قیصرتون هستید
-- عیبی نداره با ننه قیصر عباس خدمت برسم ، یعنی واسه عیادت؟
با چادر نیم رخشو پرده کشید و گفت نه خوشحال میشم و رفت..
پشت به در شدم ، پهنای دو دستم روکشیدم رو صورتم و تو دل نجوا کردم
کجایی ننه که ببینی خدا دل عباستو لرزوند
و به عهد و نذرت رسیدی...
و عباس آدم شد و عاقبت بخیر