🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱
🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹
📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋
🖌 به قلم : #بهناز_ضرابی_زاده🌱🌸
📌 قسمت: #صد_هفتم
#فصل_یازدهم
در همین موقع، مردی از ته کوچه بدوبدو آمد طرفمان.
یک جارو زده بود زیر بغلش و چند تا کتاب هم گرفته بود دستش. از ما پرسید: «شما اهل روستای حاجی آباد هستید؟!»
ما به هم نگاه کردیم و جواب دادیم: «نه.»
مرد پرسید: «پس اهل کجا هستید؟!»
صمد سفارش کرده بود، خیلی مواظب باشم. با هر کسی رفت و آمد نکنم و اطلاعات شخصی و خانوادگی هم به کسی ندهم. به همین خاطر حواسم جمع بود و چیزی نگفتم.
مرد یک ریز می پرسید: «خانه تان کجاست؟! شوهرتان چه کاره است؟! اهل کدام روستایید؟!»
من که وضع را این طور دیدم، کلید انداختم و در حیاط را باز کردم.
یکی از زن ها گفت: «آقا شما که این همه سؤال دارید، چرا از ما می پرسید.
اجازه بدهید من شوهرم را صدا کنم. حتماً او بهتر می تواند شما را راهنمایی کند.»
مرد تا این حرف را شنید، بدون خداحافظی یا سؤال دیگری بدوبدو از پیش ما رفت.
وقتی مرد از ما دور شد، زن همسایه گفت: «خانم ابراهیمی ! دیدی چطور حالش را گرفتم. الکی به او گفتم حاج آقامان خانه است. اتفاقاً هیچ کس خانه مان نیست.»
یکی از زن ها گفت: «به نظر من این مرد دنبال حاج آقای شما می گشت.
از طرف منافق ها آمده بود و می خواست شما را شناسایی کند تا انتقام آن منافق هایی را که حاج آقای شما دستگیرشان کرده بود بگیرد.»
🌱 &ادامه دارد....
🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋
♡عشق من حجاب ♡
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋 🖌 به قلم : #بهناز_ضرا
۲۰پارت از رمان دختر شینا تقدیم نگاهتون امیدوارم خوشتون بیاد😍🌹🌹❤️
♡عشق من حجاب ♡
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋 🖌 به قلم : #بهناز_ضرا
نظر نباشه رمانم نیست🌹
https://abzarek.ir/service-p/msg/357282
منتظر نظر و انتقادات شما هستیم🌹
#خودسازیباشهدا🌹😎
خواب شهید رو دید و بهش گفت:
_چطور توفیق شهادت پیدا کردی؟
+گفت از اون چیزی که دلم میخواست گذشتم🙂
👌شهدا بارها پا رو دلشون گزاشتن تا شهید شدن...بارها به دلشون نه گفتن تا شهید شدن...تویی که نمیتونی به دلت نگی بگی و نمیتونی جلو خواسته ی نفست وایسی چطور توقع داری شهید بشی؟
نمیشه که حاجی...باید تمرین کنی نه گفتن به نفستو...باید پا بزاری رو خواسته های غلطه دلت👊
فهمیدی حاجی؟☺️
#دهه_فجر
「💔🚶🏻♀•••」
.⭑
دعـوا شدھ بود آقا امیراݪمۅمنیݩ"؏"رسید،،
امیراݪمۅمنیݩ"؏"خطاب بھ قصاب گفٺ:آقا؎ِقصابوݪشڪن بزاࢪبࢪھ؛
قصابگفٺ:بھٺۅربطےنداࢪھ؛
امیراݪمومنیݩ"؏"بازگفٺ:آقا ۅݪش ڪن بزاࢪبࢪھ؛
قصاب گفٺ:مگھ نمیگمبھٺۅࢪبطےنداࢪھ؟!
بعد یھ سیلےزد ٺۅ گۅش امیراݪمومنیݩ"؏"!
آقا با ناࢪاحتےسࢪش و انداخـٺپایین و ࢪفٺ!
مࢪدم ࢪیختݩسࢪش گفٺݩفہمید؎کیۅزد؎؟!
گفٺ:نھ!فضۅݪےمیڪࢪدزدمش!
گفٺݩ:زد؎ٺۅگۅشامیࢪاݪمونیݩ"؏"!
ساٺوࢪو بࢪداشٺ وزددسٺشو قطع ڪࢪد!
گفٺ:دسٺےڪھبخـورھتو صورٺ امیࢪاݪمۅمنیݩ"؏"دیگھ ماݪ من نیسٺ!🙂
رفیق جیگࢪشو دار؎ یھ چیز؎بگم؟!
امامزماݩ"؏ـج"فࢪمودݩ:هࢪموقعگناھ میڪنے دار؎یھ سیݪےتۅگوش مݩ میزنی!🙂🚶🏻♀
نمیخوایم دست از گناھ ڪࢪدݩ بࢪداࢪیم...🙂؟!
.⭑
💔🚶🏻♀¦➺ #تلنگرانھ!
#دهه_فجر
#ایران_قوی
#حرفِڪاربردۍ(:"
هرزمان...
جوانیدعایفرجمہدی"عج"
رازمزمہکند "
همزَمانامامزمان"عج"
دستهاےمبارڪشانرابہ
سوۍآسمانبلندمیکنندو
براۍآنجواندعامیفرمایند؛
چہخوشسعادتندڪسانۍڪہ
حداقلروزیۍیڪباردعآۍفرج
رازمزمہمیڪنند (:"❤️
- اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَج
#امام_زمان
┄┅┅┄┅✶♥️✶┅┄┅┅┄
#حڪمتعلوے ✨💚🍃
•
حضرت امیرالمؤمنین علے علیه السلام فرمودند:
زبير همواره با ما بود
تا آن ڪہ فرزند نامبارڪش عبد الله پا به جوانے گذاشت.
📚 نھج البلاغه، حکمت۴۵۳
•
#نجف
#ماه_رجب