قصاص1.mp3
5.36M
🔥قصاص(قسمت اول)
📢مناظره
سید حسن آقامیری_استاد پورآقایی
⚡️ #غرب زدگان وطرفداران اسلام_رحمانی😳 عقیده دارند که قصاص یک حکم غیر انسانی و آیه اضافی در قرآن مجید است!!!
#تحریف_قرآن
قصاص2.mp3
4.35M
🍃🌺🍃🌺
از غصهها دست بکش
کمی لبخند به لبهایت بزن
پاهـایت را بـردار و راه بیفت!
زندگی پر از زیباییهای بیانتهاست ؛
لذت ببر ...
این لحظهها حق توست
تو را که برای گریستن نیافریدهاند !
نگران آدمهایی نباش که مدام شاخ و برگت را میریزند.
آنها غافل هستند که تو ریشه داری و در بدترین شرایط هم جوانه میزنی!
پاهایت را بردار و به کفشهایت ایمان داشته باش؛
آنها تو را از پیچ و خمها عبور میدهند!
🔷✧✾════✾═══✾✧
✨ 🍃
♦️🔘♦️♦️🔘♦️♦️🔘♦️♦️🔘♦️♦️🔘♦️♦️🔘♦️
داستانى عجيب از برزخ مردگان
🔸چند سال قبل در يكى از شهرهاى ايران مرد شريف و با ايمانى زندگى مى كرد.
🔸فرزند اكبر و ارشد او همانند پدر بزرگوارش از پاكى و تقوا برخوردار بود. روزى پدر و پسر با هم گفتگو كردند كه كاهگل سقف اطاقك روى چاه تبله كرده و بايد آن را تعمير كنيم .
🔸هنگامی که كار تعمير سقف پايان پذيرفت پدر متوجّه شد كه انگشترش در انگشت نيست، تصوّر كرد موقع شستن دست كنار حوض جا گذاشته است، آمد با دقّت گشت ولى آن را نيافت.
🔸پس از گذشت چندين سال از تعمير سقف و گم شدن انگشتر آن پدر بر اثر سكته قلبى از دنيا رفت. پسر با ايمان گفت: مدّتى از مرگ پدرم گذشته بود، شبى او را در خواب ديدم، نزديك من آمد، گفت: فرزندم! من به فلانى پانصد تومان بدهكارم، مرا نجات بده و از گرفتارى خلاصم كن. پسر با بى تفاوتى اقدامى نكرد. پس از چندى دوباره به خواب پسر آمد و خواسته خود را تكرار نمود و از پسر گله كرد كه چرا به گفته ام ترتيب اثرى ندادى. پسر به او گفت:
🔸براى آن كه مطمئن شوم اين تو هستى كه با من سخن مى گوئى، يك علامت براى من بگو. پدر گفت: ياد دارى چند سال قبل سقف اتاقك روى چاه را كاهگل كرديم پس از آن انگشترم مفقود شد و هر قدر تفحّص كرديم نيافتيم؟ گفت: آرى، به ياد دارم، گفت: پس از آن كه آدمى مى ميرد بسيارى از مسائل ناشناخته و مجهول براى او روشن مى شود، من بعد از مرگ فهميدم انگشترم لاى كاهگل هاى سقف اتاقك مانده است، براى آن كه مطمئن شوى اين منم كه با تو سخن مى گويم هر چه زودتر كاهگل ها را از سقف جدا كن و آنها را نرم كن انگشترم را مى يابى!
🔸پسر در اوّلين فرصت كاهگل ها را از سقف جدا كرد سپس آنها را نرم كرده و انگشتر را يافت!
🔸مبلغى كه پدر در خواب گفته بود نزد مردى كه عنوان کرده بود برد،و گفت: آيا شما از مرحوم پدرم طلبى داريد؟ صاحب مغازه گفت: براى چه مى پرسى؟
🔸صاحب مغازه گفت: پانصد تومان طلب دارم، سؤال كردم: پدر من چگونه به شما مقروض شد؟ جواب داد: روزى به حجره من آمد و پانصد تومان از من قرض خواست، من مبلغ را به او دادم بدون آن كه از وى سفته و يا لااقل يادداشتى بگيرم، رفت، طولى نكشيد كه بر اثر سكته قلبى از دنيا رفت! پسر گفت: چرا براى وصول طلبت مراجعه نكردى؟ جواب داد: سندى در دست نداشتم و شايسته نديدم مراجعه كنم؛ زيرا ممكن بود گفته ام مورد قبول واقع نشود.
🔸پسر متوفى مبلغ را به صاحب مغازه داد و جريان امر را براى او نقل كرد!
📎 برگرفته از کتاب دیار عاشقان اثر استاد حسین انصاریان
♦️🔘♦️♦️🔘♦️♦️🔘♦️♦️🔘♦️♦️🔘♦️♦️🔘♦️
❓چرا مراجع و حوزویان با کنوانسیون پالرمو و FATF مخالفند
حوزه/ #پالرمو و #FATF قراردادی استعماری است ، سلطه ارباب کنوانسیون بر امضا کنندگان این قرارداد و نفوذ در امور اقتصادی آنهاست و در تضادّ با قوانین اسلامی و مخالف منافع مسلم ماست.
متنکامل +نظراتمراجع:👇👇👇
http://hawzahnews.com/detail/News/475714