﷽ 🌻 حاضری گوشی همراهت را به خاطر یک خطا #صدقه بدهی؟! 🌻
🌸 مرغ عشق از روی دیوار وارد باغ شد. روی شاخه درختی نشست و شروع به خواندن کرد. پر و بال های بسیار زیبایی داشت و صدایش انسان را به وجد می آورد.
نگاه صاحب باغ، به مرغ عشق خیره شده بود. ناگهان پرنده بین شاخه ها گیر افتاد.
🌸 صاحب باغ با نگاهی او را زیر نظر داشت تا ببیند چگونه می تواند خودش را نجات دهد، لحظاتی گذشت و مرغ عشق همچنان در تلاش برای نجات خود بود.
بالاخره مرغ عشق با زحمت فراوان، از چنگال شاخه ها نجات پیدا کرد، پر کشید و رفت.
🌼 یک دفعه صاحب باغ به خود آمد و در دلش گفت: خدایا! رکعت چندم بودم؟!
تازه یادش آمد در #نماز بوده است.
خیلی ناراحت شد در فکر جبران این کارش افتاد.
🌼 با سرعت خودش را به پیامبر مهربانی ها رساند و گفت: باغم را در اختیار شما قرار می دهم تا به مصرف فقرا برسانید. باغی که باعث شود من نتوانم نمازم را با #حضور_قلب و حواس جمع بخوانم، به درد من نمی خورد.
باغ را صدقه داد و رفت.
🌷 یک سوال : آیا کسانی که در نماز به فکر پیامک و فضای مجازی هستند، حاضرند گوشی همراهشان را ....؟
📚 پر پرواز ؛ ص ۶۸ به نقل از صلوة الخاشعین، #آیت_اللّه_دستغیب، ص ۶۰ ، با اندكی تصرف.
#داستان_نماز
🌱مرکز تخصـ @namazmt ـصی نماز🌱
9.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 نماهنگ زیبای "سلامُ علی ساکن کربلا"
◾️ تقدیم به عاشقان کربلا...
🎧 موسیقی مناسبتی #محرم صفر
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
💢نمازى پرفضیلت
نمازی که باعث میشود سال را با خیر به پایان ببریم
🔶هر کس که این نماز را اقامه کند شيطان مى گويد:
واى بر من! هرچه در مدت اين سال زحمت كشيدم (و او را وسوسه كردم) با اين عمل، همه را از بين برد
و سالش را به خير پايان داد.
👈محدث بزرگوار «شیخ عباس قمی»
در کتاب شریف «مفاتیحالجنان» به نقل از مرحوم «سید بن طاووس» نقل کردهاند که در این روز،👇
دو رکعت نماز میخوانی
و در هر رکعت، یک مرتبه سوره «حمد»
و ده مرتبه سوره «قل هو اللّه» و ده مرتبه «آیةالکرسی» را میخوانی
و پس از نماز این دعا را قرائت میکنی👇
«اَللّهُمَّ ما عَمِلْتُ فى هذِهِ السَّنَةِ مِنْ عَمَل نَهَیْتَنى عَنْهُ وَلَمْ تَرْضَهُ،
وَنَسیتُهُ وَلَمْ تَنْسَهُ،
وَدَعَوْتَنى اِلَى التَّوْبَةِ بَعْدَ اجْتِرائى عَلَیْکَ.
خدایا آنچه در این سال انجام دادم از اعمالى که مرا از آن نهى فرمودى
و بدان راضى نبودى و من آن را فراموش کردم ولى تو فراموشش نکردى
و پس از سرکشی کردنم بر تو مرا به بازگشت به سویت خواندى.
اَللّهُمَّ فَاِنّى اَسْتَغْفِرُکَ مِنْهُ فَاغْفِرْ لى، وَما عَمِلْتُ مِنْ عَمَل یُقَرِّبُنى اِلَیْکَ
فَاقْبَلْهُ مِنّى، وَلا تَقْطَعْ رَجآئى مِنْکَ یاکَریمُ.»
خدایا من از آن اعمال آمرزش میطلبم پس بیامرز آنها را و هر عملى از اعمالى که مرا به تو نزدیک گرداند انجام دادم،
پس آن را از من قبول کن و امیدم را از خودت قطع مکن اى بزرگوار.
📝به استناد این روایت، وقتی این نماز را به جا آوری، شیطان میگوی
واى بر من! هرچه در مدّت این سال زحمت کشیدم (و او را وسوسه کردم) با این عمل، همه را از بین برد و سالش را به خیر پایان داد!
🔴این نمازامروز شنبه ۹شهریور خوانده میشود و حتما حتما بخونید.
🔶با آغاز محرم سال قمری هم شروع میشه و شنبه آخرین روز ماه قمریِ است.
شاید تلخترین حادثهای بود که تا آن روز برای من پیش آمد...
روایت خواندنی حضرت آیتالله خامنهای از روز انفجار دفتر نخست وزیری و شهادت آقایان رجایی و باهنر:
🔹در شب قبل از حادثه، من در جلسهای با حضور شهید رجائی شرکت کردم و در آن جلسه راجع به مسائل مهم مملکتی صحبتهایی شد.
🔹بنابراین، از محل حادثه دور بودم، بعدازظهر بود و من هم بیمار بودم و خوابیده بودم. از خواب که بیدار شدم، از بچه های پاسدار و برادرانی که پهلوی من بودند، یک زمزمههائی را شنیدم. گفتم چه شده است.
🔹گفتند یک بمب در نخستوزیری منفجر شده. من فوقالعاده نگران شدم. پرسیدم چه کسی در آنجا بوده، گفتند آقایان رجائی و باهنر هم بودند.
🔹خودم را با آن حال به پای تلفن رساندم. به چند جا تلفن کردم. اما خبرها همه متناقض و نگرانکننده بود.
🔹یکی میگفت حالشان خوب است و دیگری میگفت هنگام انفجار از جلسه بیرون آمده بودند. یکی میگفت جسدشان پیدا نشده یا در بیمارستان هستند و من تا اوایل شب که خبر درستی به من نرسیده بود، در حالت فوقالعاده بد و نگرانی به سر بردم؛ تا بالاخره، مطلب برای من روشن شد.
🔹فکر میکنم با آقای هاشمی یا با حاج احمد آقای خمینی صحبت کردم. آنها جریان را تعریف کردند. احساسات من در آن موقع طبیعی است که چگونه بود.
🔹دو دوست عزیز و قدیمی، دو انقلابی، دو عنصر تراز اول جمهوری اسلامی را از دست داده بودیم و من شدیداً احساس ضایعه میکردم، احساس غم میکردم، و از طرفی، احساس خشم داشتم نسبت به آن کسانی که عاملین این حادثه بودند؛ و لذا روز بعد، صبح زود با اینکه خیلی بیحال بودم، سوار اتومبیل شدم، آمدم برای تشییع جنازه. با اینکه اطباء همه من را منع میکردند که من شرکت و دخالت نکنم، دیدم طاقت نمیآورم که شرکت در مراسم نکنم.
🔹آمدم روی ایوان جلوی مجلس و یک سخنرانی هم با کمال هیجان کردم که دور و بر من را دوستان گرفته بودند که مبادا از شدت هیجان بیفتم. به هر حال، بسیار حادثه تلخی بود. شاید بتوانم بگویم سختترین حادثهای که تا آن روز من دیده بودم، زیرا حادثه هفتم تیر که میتوانست از این تلختر باشد، هنگامی اتفاق افتاده بود که من بیهوش بودم و نمیفهمیدم.
🔹بعد از آن حادثه به تدریج آشنا شدم و اطلاع پیدا کردم، اما این حادثه ناگهانی، بعد از حادثه هفت تیر، شاید تلخترین حادثهای بود که تا آن روز برای من پیش آمد.
🎙گفتگو با روزنامه کیهان در سال ۱۳۶۱
@Farsna