eitaa logo
🌷حدیث🌷
233 دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
3.4هزار ویدیو
39 فایل
قال الامام صادق علیه السلام: کسی که احادیث ما را در دل شیعیان ما جای می دهد از هزار عابد برترست. 📚اصول کافی جلد۱صفحه۳۳ کانال عاشقان حضرت علی(ع) !! کپی کردن مطالب با ذکر صلوات ازاد است !!
مشاهده در ایتا
دانلود
#کودک ⭕️ تب‌های فکری و رفتاری کودک مهمتر از تب جسمی خیلی وقت‌ها کودکان ما شیک قربانی می‌شوند. یعنی از دور که نگاه کنید می‌گویید چه پدر و مادری! چقدر خوب به کودک خود رسیده‌اند. چه لباس‌های قشنگی تن بچه‌شان کرده‌اند، چه رستوران‌هایی می‌روند، چه اسباب‌بازی‌های گران‌قیمتی برای کودک خود خریده‌اند اما نزدیک‌تر که می‌روید می‌بینید این ظاهر ماجراست و ... 🔹بیشتر بخوانید: 👇 yon.ir/8XYus
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📷غروب آفتاب در دهکده رویایی مازیچال/این دهکده در کلاردشت مازندران قرار دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🍃 🌸 🍃 🔸نماز حاجت روز پنج شنبه🔸 ⚜در روز پنج شنبه از صبح تا غروب هر وقت بتواند ۴ رکعت نماز بخواند دو رکعتی: 💢در رکعت اول بعد از حمد ۱۱ مرتبه👇 💥قل هو اللّه احد 💥 💢و در رکعت دوم بعد از حمد ۲۱ مرتبه 👇 💥سوره قل هو اللّه احد💥 💢 پس از سلام نماز ۵۱ مرتبه 💥قل هو اللّه احد💥 و ۵۱ مرتبه 💥صلوات بر حضرت رسول💥 . 💢بعد به سجده رفته ، صد مرتبه 💥یا اللّه 💥 بگوید و حاجتش را از خدا بخواهد که ان شاء اللّه مستجاب است. 💢 بعد از خاتمه چهار رکعت نماز و تسبیح حضرت زهرا سلام اللّه علیها را فراموش ننماید . 📚 گنجینه معنوی،صحفه ۲۲۵  ┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄ 🔻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃آیت الله بهجت:اگر سلاطین عالم می دانستند که انسان ممکن است در حال عبادت چه لذت هایی ببرد هیچ گاه دنبال این مسائل مادی نمی رفتند . 📚برگی از دفتر آفتاب
بهترین نقطه دنیا حرم سلطان است پاکتر از دل دریا حرم سلطان است بی پناهی ؟ اگر از غصه به خود می پیچی التیام همه غمها حرم سلطان است
هدایت شده از  🌷حدیث🌷
#مشهد_بروید... آیت الله بهجت : گاهی موانع بزرگی ، با یکبار مشهد رفتن از سر راه ما برداشته می شوند. او حجّت خدا و پناه شیعه است. آسمان و زمین و آنچه بین آن دو است ، در اختیار امام رضا علیه السلام است.
هدایت شده از  🌷حدیث🌷
. 🔆به نقل از مادر و برادر شهید _____________________ 🌼🍃🌼🍃🌼🍃 دفعه آخری که مرخصی گرفت و آمد، آخرین روزهای اسفند سال ۶۵ بود. سر و صورتش پانسمان پیچ و دستش هم در گچ بود. این بار شدیدتر از قبل مجروح شده بود و حالت‌های عجیب‌تری داشت. بیشتر از همیشه سر مزار دوستان شهیدش می‌رفت. خسته بود و دل شکسته و در دعاهایش با لحن متفاوت‌تری، آرزوی شهادت می‌کرد. تصمیم گرفت با برخی دوستانش به مشهد برود. من اول به خاطر اوضاع نامناسب جسمی و جراحات دستش مخالفت کردم و گفتم: "تو نمی‌تونی با این دست، ساک به دست بگیری و من هم نمیخام بارت را روی دوش دوستانت بگذاری. پس به شرطی اجازه رفتن می‌دهم که برادرت را هم با خودت ببری تا کمک حالت باشد". که خداروشکر قبول کرد. برادرش علی که همسفر مشهدش شده بود، برایم تعریف کرد: "محمد رضا این مدت که مشهد بود حس و حال عجیب و قابل توجه‌ای داشت. روز اول اصلا داخل حرم نرفت و دورا دور به آقا سلام ‌داد. تا این‌که روز دوم زودتر از بقیه دوستان اذن دخول را خواند و وارد حرم شد. اشک می‌ریخت و با آقا صحبت می‌کرد". به او گفته بودند: "چرا روزهای اول داخل حرم نمی‌رفتی؟" گفته بود: "من تا حاجتم را از امام رضا(ع) نگیرم، داخل نمی‌آیم". البته من این ها را بعد از شهادتش فهمیدم. اینکه همان شب اول در مشهد، خواب امام رضا(ع) را دیده بود که به اوگفته بودند: "تو بیا داخل حرم، ما حاجت تو را داده‌ایم