eitaa logo
حُجره ے‌من!
537 دنبال‌کننده
882 عکس
209 ویدیو
30 فایل
قرار نیست عمرمون هدر بره پای گوشی . . . ! عالِم دهر نیستم؛ در حد علمی که دارم، در خدمتم. به قول شاعر: برای از تو شنیدن هنوز حوصله دارم‌✨ کانال اصلی 👇🏻 https://eitaa.com/sarbaz_khane لینک ناشناس 👇🏻 https://daigo.ir/secret/913059123
مشاهده در ایتا
دانلود
خالی کنند!
تا راحت به آن نفوذ پیدا کند
و الا از آن شهر کوچیک ، بیش از ۲۶۰۰ شهید
نمیشود گرفت ...
خانم های دزفولی ، با مقنعه و روسری می‌خوابیدند‌!
چون نمی‌دانستند فردا زنده خواهند بود یا ...
دزفول در طول جنگ ، انقد با موشک ها رفیق شده بود که ،
در گلزار شهدای شهر ، جایی وجود دارد به اسمِ قطعه ی دست و پا !!!
حُجره ے‌من!
اینجا دست و پایِ شهداست...!
گفتند ک :
در خیابان هجرت ، مینی بوسی را موشک زد ،
بعد از چند روز دیدند که پرندگان دور یک ساختمان ،
حلقه زده اند .
وقتی پشت بام را دیدند ، دستی جدا شده دیده شد ... از همان روزِ حادثه ...
اما داستان من غمناک تر است ...
سال ۵۹ بود
در یک شبِ سردِ اسفند ماهی !
یعنی حدود ۴۳ سال پیش مثل دیشبی ...
۱۳ تا نوجوون و جوون
از یازده ساله تا ۲۱ ساله
قرار بود نگهبانی بدن ...
چند تاشون به زور اجازه گرفته بودن که مسجد بمونن
بعضیا رو هم خانواده هاشون کاری نداشتن چون میدونستن با نگهبانی دادن به اسلام خدمت می‌کنن ...
آخرای شب بود حوالی ساعت یک یک و نیم ...
بعضی از بچه های مسجد خوابیده بودن
بعضی ها هم تو مسجد بیدار بودن و حرف می‌زدن
شاید با خودشون میگفتن که :
شاید محسن به محمود می‌گفت : محمود ! داداش بنظرت ما هم شهید میشم ؟