eitaa logo
|حُرّ|
2.3هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
26 فایل
[﷽] و داد زد اسلحه ها همانطور دستتان بگیرید که انگار دست معشوقه تان است:)🚶💣! کُپـۍ‌ آزاده ستون🙂 لف دادی313صلوات بهت میوفته رفیق:) مدیر: @fatemeh_siavashii ادمین تبادلات: @fatemeh_siavashii #اول‌آدم‌باش‌بعد‌مذهبی #والسلام
مشاهده در ایتا
دانلود
-شغلت‌چیه؟! +بسیجی‌امنیتی... _ینی‌چیکار‌میکنی؟ +روزای‌عادی‌‌فحش‌میخوریم‌روزای‌شلوغ‌گلولھ :)👊🏻
شبتونـ.بخیر🤭
_
|حُرّ|
_
- این‌ را من‌ به‌ جوانها میگویم ؛ دنبال‌ ِتعلقات‌ پَست‌ نباشیم ، همه ما ، راهی به‌ یک‌ سمت‌ هستیم ! - حاج‌ قاسم‌ سلیمانی -
‹ این وطن در دل طوفان ِ بَلا خواهد ماند ؛ گرچه هر لحظه تنش زخم‌ خورِ ؛این حرمله‌ هاست ! ›
جایزه چالش شب یلدامون:) ایشالله بستشونم به دستشون میرسه♥🙂
گاهۍ یک رفتن.. تمامٺ را با خود میبرد🚶🏿‍♂💔
💓'🗞
همیشه یک نفر پشتِ شلوغی های خیالت هست، که مدام دوستت دارد که مدام دلتنگِ توست و تو‌ ، مدام بی ‌خبری ..📬✨
1_1114446523.mp3
4.83M
به خونه برگشتم ؛ مگه می‌شه پام به هیئت نرسھ؟
●آقا امیرالمومنین(علیه‌السلام): چه بسیار شخص که از هر دارایی،داراتر است. | غُررالحکم
️⃣2️⃣ 📿 ادم خوبي بود. اما من نامه اعمالم خيلي خالي شده بود. به جوان پشت ميز گفتم: درسته ايشان آدم خوبي است، اما من همينطوري نميگذرم. دست من خالي است. هر چه ميتواني از او بگير.جوان هم رو به من كرد و گفت: اين بنده خدا يك وقف انجام داده كه خيلي بابركت بوده و ثواب زيادي برايش ميآيد. او يك حسينيه را در شهرستان شما، خالصانه براي رضاي خدا ساخته كه مردم از آنجا استفاده ميكنند. اگر بخواهي ثواب كل حسينيهاش را از او ميگيرم و در نامه عمل شما ميگذارم تا او را ببخشي. با خودم گفتم: »ثواب ساخت يك حسينيه بهخاطر يك تهمت؟! خيلي خوبه.« بنده خدا اين پيرمرد، خيلي ناراحت و افسرده شد، اما چاره اي نداشت. ثواب يك وقف بزرگ را به خاطر يك تهمت داد و رفت به سمت بهشت برزخي. براي تهمت به يك نوجوان، يك حسينيه را كه بااخالص وقف كرده بود، داد و رفت!اما تمام حواس من در آن لحظه به اين بود كه وقتي كسي به خاطر تهمت به يك نوجوان، يك چنين خيراتي را از دست ميدهد، پس ما كه هر روز و هرشب پشت سر ديگران مشغول قضاوت كردن و حرف زدن هستيم چه عاقبتي خواهيم داشت؟! ما كه بهراحتي پشت سر مسئولين و دوستان و آشنايان خودمان هرچه ميخواهيم ميگوييم... باز جوان پشت ميز به عظمت آبروي مؤمن اشاره كرد. ایستاده بودم و مات و مبهوت به کتاب اعمالم نگاه ميکردم. انگار هيچ ارادهاي از خودم نداشتم. هيچ کار و عملم قابل دفاع نبود. فقط نگاه ميکردم. يکي آمد و دو سال نمازهاي من را برد! ديگري آمد و قسمتي از کارهاي خيرمرابرداشت.بعدي...بالتشبيه شبيه يک گوسفند که هيچ ارادهاي ندارد و فقط نگاه ميکند، من هم فقط نگاه ميکردم. چون هيچگونه دفاعي در مقابل ديگران نميشد کرد. در دنيا، انسان هرچند مقصر باشد، اما در دادگاه از خود دفاع ميکند و با گرفتن وکيل و... خود را تاحدودي از اتهامات تبرئه ميکند. اما اينجا... مگر ميشود چيزي گفت؟! فقط نگاه ميکردم. حتي آنچه در فکر انسان بوده براي همه نمايان است، چه رسد به اعمال انسان. براي همين هيچکس نميتواند بيدليل از خود دفاع کند. درکتاب اعمال خودم چقدر گناهاني را ديدم که مصداق اين ضرب المثل بود: آش نخورده و دهن سوخته. شخصي در مقابل من غيبت کرده يا تهمت زده و من هم در گناه او شريک شده بودم. چقدر گناهاني را ديدم که هيچ لذتي برايم نداشت و فقط سرافکندگي برايم ايجاد کرد.