💠 عید بندگی
🔸 امام محمدباقر علیه السلام:
🔺 خداوند قربانی و اطعام کردن را دوست دارد.
🔻وسائل الشیعه،ج16،ص374
🌷 مبارکباد عید قربان، نماد بزرگترین جشن رهایی انسان از وسوسه های ابلیس.
📎 #گرافیک
📎 #ذی_الحجه
📎 #استوری
📎 #عید_قربان
http://eitaa.com/hajizadeh1
❇️کانالرسمیمحمدصادقحاجیزاده
هدایت شده از فاطمه سلام الله علیها بانوی عالمین
رفیق خدا شدن سخت نیست
قربان، عید تقرّب به پروردگار، و ابراهیم، نماد سربلندی در آزمونِ ادعا و عمل، جز رضایت معبودش نمیخواهد.
تمام وجودش، جانش و فرزندش را به مسلخ عشق میبرد و میشود خلیلالله. تو هم میتوانی! رفیقِ خدا شدن خیلی هم سخت نیست.
کافیست حجِّ واجبت را بهجا آوری! مگر مَثَلِ امام، مَثَل کعبه نیست؟ پس بلند شو! پروانهوار به دورش بگرد و طواف کن! شیطانِ نفست را سنگ بزن! دوستداشتنیهای زمینیات را فدای یار کن!
تسلیمش باش!
رضایت او رضایت خداست. حالا میتوانی مسلمانیات را جشن بگیری. حَجَّت قبول
اعمال روز عید قربان🌹
۱. غسل. که در این روز سنّت مؤکد است و بعضی از علماء واجب دانستهاند. (زادالمعاد، صفحه ۳۱۹)
۲. خواندن نماز عید قربان، همانند نماز عید فطر، اما در این روز مستحب است که بعد از نماز، با گوشت قربانی افطار شود. (زادالمعاد، صفحه ۳۱۹)
نماز عید قربان دو رکعت است: در رکعت اول، بعد از خواندن حمد و سوره، باید پنج تکبیر بگوید، بعد از هر تکبیر یک قنوت بخواند، بعد از قنوت پنجم، تکبیر دیگری بگوید، به رکوع رود، دو سجده بجا آورد، برخیزد و در رکعت دوم چهار تکبیر بگوید، بعد از هر تکبیر قنوت بخواند و تکبیر پنجم را بگوید، به رکوع رود، بعد از رکوع دو سجده کند، تشهّد بخواند و نماز را سلام دهد. در روز عید قربان مستحب است که بعد از نماز، با گوشت قربانی افطار شود.
۳- خواندن دعای چهل و هشتم صحیفه سجادیه که اوّل آن "اَللّهُمَّ هذا یَوْمٌ مُبارَکٌ" است. (زادالمعاد، صفحه ۳۱۹)
۴- خواندن دعای چهل و ششم صحیفه سجادیه که اینگونه آغاز میشود: "یا مَنْ یَرْحَمُ مَنْ لا یَرْحَمُهُ الْعِبادُ". (زادالمعاد، صفحه ۳۱۹)
۵. خواندن دعای ندبه. (زادالمعاد، صفحه ۳۲۰)
http://eitaa.com/hajizadeh1
✳️کانالرسمی محمدصادق حاجیزاده
این پست هر شب تکرار می شود
یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (علیه السلام) و حضرت نرجس (سلام الله علیها) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (ارواحنا فداه)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
🌸 عید شادمانی
🔹 قالَ اَمِیرُالمُؤمِنِینَ عَلَیهِالسَّلَامُ:
«هَيِّئُوا لِإِخْوَانِكُمْ وَ عِيَالِكُمْ عَنْ فَضْلِهِ بِالْجُودِ مِنْ مَوْجُودِكُمْ وَ بِمَا تَنَالُهُ الْقُدْرَةُ مِن اِسْتِطَاعَتِكُمْ وَ أَظْهِرُوا الْبِشْرَ فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ السُّرُورَ فِی مُلاَقَاتِكُمْ.»
✍️ امام علی علیهالسّلام فرمودند:
در روز عید غدیر تا میتوانيد با عيال و برادران مؤمن خود با بخشش و احسان رفتار کنید و [در این روز] اظهار شادى و خوشحالى نمایید و در حقّ هركسی که از شما اميد احسان دارد، کوتاهی مكنيد.
📚 زاد المعاد، ص 209.
http://eitaa.com/hajizadeh1
#شرح_حکمت ۶۶
❣ اميرالمؤمنين علی علیهالسلام فرمودند:
✨ از دست رفتن حاجت بهتر از طلب كردن آن از نااهلان است.
✍ بیشك انسان ها در زندگى فردى و اجتماعى به يكديگر نيازمند هستند، زيرا هر كس قدرت محدودى دارد كه با آن نمىتواند همه نيازهاى خود را برطرف سازد.
🔹 كسانى كه انسان دست حاجت به سوى آنها دراز مى كند دو گروه اند: گروه اهل و نااهلان؛ اهل كسى است كه داراى سخاوت و انسان دوستى و مهر و محبت و علو طبع باشد.
🔹 نااهلان بخيل اند و تنگ نظر و منت گذار. بديهى است هرگاه انسان دست طلب به سوى نااهل دراز كند از يك سو خود را حقير كرده و از سوى ديگر، احتمال امتناع با توجه به بخل و تنگ نظرى طرف كاملاً وجود دارد و از سوى سوم، اگر اقدام به رفع نياز و حاجت كند ممكن است ماه ها يا سال ها دست از منت گذارى بر ندارد.
✔️ پس چه بهتر كه قناعت ورزد و علو همت و شخصيت خود را حفظ نمايد و از دست رفتن حاجتى را تحمل كند و دست نياز به سوى نااهلان دراز نكند.
http://eitaa.com/hajizadeh1
بخش اوّل
وَ كَيْفَ أَنْتَ صَانِعٌ إِذَا تَكَشَّفَتْ عَنْكَ جَلَابِيبُ مَا أَنْتَ فِيهِ مِنْ دُنْيَا قَدْ تَبَهَّجَتْ بِزِينَتِهَا، وَ خَدَعَتْ بِلَذَّتِهَا. دَعَتْكَ فَأَجَبْتَهَا، وَ قَادَتْكَ فَاتَّبَعْتَهَا، وَ أَمَرَتْكَ فَأَطَعْتَهَا. وَ إِنَّهُ يُوشِكُ أَنْ يَقِفَكَ وَاقِفٌ عَلَى مَا لَا يُنْجِيكَ مِنْهُ مِجَنٌّ، فَاقْعَسْ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ، وَ خُذْ أُهْبَةَ الْحِسَابِ، وَ شَمِّرْ لِمَا قَدْ نَزَلَ بِكَ، وَ لَا تُمَكِّنِ الْغُوَاةَ مِنْ سَمْعِكَ، وَ إِلَّا تَفْعَلْ أُعْلِمْكَ مَا أَغْفَلْتَ مِنْ نَفْسِكَ، فَإِنَّكَ مُتْرَفٌ قَدْ أَخَذَ الشَّيْطَانُ مِنْكَ مَأْخَذَهُ، وَ بَلَغَ فِيكَ أَمَلَهُ، وَجَرَى مِنْكَ مَجْرَى الرُّوحِ وَ الدَّمِ.
ترجمه
چه خواهى كرد آنگاه كه لباسهاى (پر زرق و برق) اين دنيا را كه در آن فرو رفتهاى از تنت برگيرند، دنيايى كه با زينتهايش خود را جلوه داده و با لذتهايش (تو را) فريب داده است؟!
اين دنيا تو را فرا خواند و اجابتش نمودى و زمامت را به دست گرفت و به دنبالش رفتى، فرمانت داد اطاعتش كردى.(ولى بدان) اين دنياى فريبنده به زودى تو را وارد ميدان نبردى مىكند كه هيچ سپرى در آنجا تو را نجات نخواهد داد حال كه چنين است از اين امر (حكومت) كناره گير و آمادۀ حساب الهى شو و دامن را در برابر حوادثى كه بر تو نازل مىشود در هم پيچ و به حاشيه نشينان فرومايه گوش فرا نده. هر گاه به اين دستور و رهنمود عمل نكنى به تو اعلام مىكنم كه خود را در غفلت فرو بردهاى، زيرا فزونى نعمت تو را به طغيان وا داشته (به همين دليل) شيطان بر تو مسلط شده و به آرزوى خود دربارۀ تو رسيده و همچون روح و خون در سراسر وجودت جريان يافته است.
شرح و تفسير
نگاهى به آينده تاريك
همان گونه كه در بالا گفتيم اين نامه آغازى دارد كه مرحوم سيد رضى آن را در نهجالبلاغه نياورده است. امام عليه السلام در آغاز اين نامه بعد از حمد و ثناى الهى و اشاره به زودگذر بودن دنيا و زندگى آن، خطاب به معاويه مىفرمايد: اى معاويه تو ادعاى چيزى مىكنى كه اهلش نيستى؛ نه در گذشته و نه در حال. نه دليل بر مدعاى خود (لياقت حكومت بر مسلمانان) دارى و نه شاهدى از قرآن مجيد و نه سخنى از پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله. آن گاه دست او را گرفته و به عواقب زندگى دنيا برده و وقوف او را در قيامت در پيشگاه خدا در نظرش مجسم مىكند شايد از خطاهاى خود باز گردد و در صراط مستقيم گام نهد؛ مىفرمايد:«چه خواهى كرد آنگاه كه لباسهاى (پر زرق و برق) اين دنيا را كه در آن فرو رفتهاى از تنت برگيرند، دنيايى كه با زينتهايش خود را جلوه داده و با لذتهايش (تو را) فريب داده است»؛ (وَ كَيْفَ أَنْتَ صَانِعٌ إِذَا تَكَشَّفَتْ عَنْكَ جَلَابِيبُ ١ مَا أَنْتَ فِيهِ مِنْ دُنْيَا قَدْ تَبَهَّجَتْ ٢ بِزِينَتِهَا وَ خَدَعَتْ بِلَذَّتِهَا).
سپس مىافزايد:«اين دنيا تو را فرا خواند و اجابتش نمودى و زمامت را به دست گرفت و به دنبالش رفتى، فرمانت داد اطاعتش كردى»؛ (دَعَتْكَ فَأَجَبْتَهَا، قَادَتْكَ فَاتَّبَعْتَهَا، وَ أَمَرَتْكَ فَأَطَعْتَهَا).
امام عليه السلام در اين عبارات تشبيهات جالبى براى دنيا فرموده، زرق و برق دنيا را به لباسهاى رنگارنگى تشبيه كرده كه در تن مىپوشند و يا چادرى كه به سر مىكشند. زينتهاى دنيا را فريبنده و لذتهايش را مايۀ جلب و جذب به سوى آن شمرده. هوسبازان و كسانى كه از ماهيّت دنيا بىخبرند به زودى به سوى آن جلب مىشوند و براى اينكه بتوانند به اين زينتها و لذات ادامه دهند سر بر فرمان دنيا مىنهند و اوامرش را اطاعت مىكنند.
آن گاه امام عليه السلام به عاقبت اين ماجرا اشاره كرده مىفرمايد:«اين دنياى فريبنده به زودى تو را وارد ميدان نبردى مىكند كه هيچ سپرى در آنجا تو را نجات نخواهد داد حال كه چنين است از اين امر (حكومت) كناره گير و آمادۀ حساب الهى شو و دامن را در برابر حوادثى كه بر تو نازل ميشود در هم پيچ و به حاشيه نشينان فرومايه گوش فرا نده»؛ (وَ إِنَّهُ يُوشِكُ ١ أَنْ يَقِفَكَ وَاقِفٌ عَلَى مَا لَا يُنْجِيكَ مِنْهُ مِجَنٌّ ٢،فَاقْعَسْ ٣ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ، وَ خُذْ أُهْبَةَ ٤ الْحِسَابِ، وَ شَمِّرْ ٥ لِمَا قَدْ نَزَلَ بِكَ، وَ لَا تُمَكِّنِ الْغُوَاةَ ٦ مِنْ سَمْعِكَ).
امام عليه السلام در اين عبارات، هم ريشۀ انحرافات را براى معاويه بازگو مىكند و هم راه درمان اين درد را نشان مىدهد؛ مىفرمايد: بهترين راه اين است كه از حكومت شام كنار بروى و آمادۀ حساب الهى شوى.
جملۀ« شَمِّرْ لِمَا قَدْ نَزَلَ بِكَ »يا اشاره به حوادث دردناكى است كه در همين دنيا دامان معاويه و طرفدارانش را مىگرفت و يا اشاره به حوادث روز قيامت است (احتمال دوم مناسبتر به نظر مىرسد) و در هر حال چون اين حوادث قطعى الوقوع بوده به صورت فعل ماضى بيان شده است.
آنگاه امام عليه السلام در ادامۀ اين سخن معاويه به يك سلسله امور معنوى تهديد مىكند مىفرمايد:«و اگر به اين دستور و رهنمود عمل نكنى به تو اعلام مىكنم كه خود را در غفلت فرو بردهاى، زيرا فزونى نعمت تو را به طغيان وا داشته (به همين دليل) شيطان بر تو مسلط شده و به آرزوى خود دربارۀ تو رسيده است و همچون روح و خون در سراسر وجودت جريان يافته»؛ (وَ إِلَّا تَفْعَلْ أُعْلِمْكَ مَا أَغْفَلْتَ مِنْ نَفْسِكَ، فَإِنَّكَ مُتْرَفٌ ١ قَدْ أَخَذَ الشَّيْطَانُ مِنْكَ مَأْخَذَهُ، وَ بَلَغَ فِيكَ أَمَلَهُ، جَرَى مِنْكَ مَجْرَى الرُّوحِ وَالدَّمِ).
بعضى جملۀ« إِلَّا تَفْعَلْ ...» را اشاره به اين دانستهاند كه امام عليه السلام او را تهديد به جنگ مىكند و منظور از اعلام، اعلام عملى است در حالى كه هيچ يك از تعبيرات جملههاى قبل و بعد از آن چنين مفهومى ندارد، بلكه مجموعهاى است از اندرزهاى بيدارگر.
اين نكته جالب است كه معاويه در نامهاش امام عليه السلام را تهديد به جنگ نموده؛ ولى امام عليه السلام او را تهديد به سلطۀ شيطان بر او مىكند و او را اندرز مىدهد.
بخش دوم
وَ مَتَى كُنْتُمْ يَا مُعَاوِيَةُ سَاسَةَ الرَّعِيَّةِ، وَ وُلَاةَ أَمْرِ الْأُمَّةِ؟ بِغَيْرِ قَدَمٍ سَابِقٍ، وَ لَا شَرَفٍ بَاسِقٍ، وَ نَعُوذُ بِاللّهِ مِنْ لُزُومِ سَوَابِقِ الشَّقَاءِ. وَ أُحَذِّرُكَ أَنْ تَكُونَ مُتَمَادِياً فِي غِرَّةِ الْأُمْنِيِّةِ، مُخْتَلِفَ الْعَلَانِيَةِ وَ السَّرِيرَةِ.
ترجمه
اى معاويه! چه زمانى شما حاكمان و مدبران رعيّت و واليان امر امّت اسلامى بودهايد آن هم بدون پيشى گرفتن در اسلام و شرافت والاى معنوى؛ پناه به خدا مىبريم از اينكه ريشههاى شقاوت گذشته آثار پايدار بگذارد و تو را بر حذر مىدارم از اينكه در طريق غفلت ناشى از آمال و آرزوهاى دراز همچنان به راه خود ادامه دهى. تو را بر حذر مىدارم از اينكه آشكار و نهانت يكسان نباشد (در ظاهر دم از اسلام بزنى ولى در باطن در افكار جاهليّت غوطهور باشی.
شرح و تفسير
از غفلت بر حذر باش
امام عليه السلام در اين بخش از نامۀ خود به عدم صلاحيّت معاويه و بنىاميّه براى حكومت بر امّت اسلام، هر چند بر بخشى از كشور اسلام باشد اشاره مىكند، زيرا مىداند مسألۀ خونخواهى عثمان و امثال آن بهانهاى بيش نيست؛ هدف اصلى آن است كه خود را بر مردم شام به عنوان يك حاكم اسلامى تحميل كند؛ مىفرمايد:
«اى معاويه چه زمانى شما حاكمان و مدبران رعيّت و واليان امر امّت اسلامى بودهايد آنهم بدون سبقت در اسلام و شرافت والاى معنوى»؛ (وَ مَتَى كُنْتُمْ يَا مُعَاوِيَةُ سَاسَةَ الرَّعِيَّةِ، وَ وُلَاةَ أَمْرِ الْأُمَّةِ؟ بِغَيْرِ قَدَمٍ سَابِقٍ، وَ لَا شَرَفٍ بَاسِقٍ). ١
درست است كه خاندان بنىاميّه و اجداد آنها زمانى حكمران بودند ولى اين مربوط به زمان جاهليّت و كفر و شرك است و تعبير به« وُلَاةَ أَمْرِ الْأُمَّةِ »نشان مىدهد كه منظور امام عليه السلام، عصر ظهور اسلام است؛ زيرا مىدانيم كه به هنگام ظهور اسلام خاندان بنى اميّه و در رأس آنها ابوسفيان در جبهۀ مخالف اسلام كار مىكردند و مدافع مشركان و كفار بودند.
تعبير به« سَاسَةَ الرَّعِيَّةِ »و« وُلَاةَ أَمْرِ الْأُمَّةِ »ممكن است از قبيل عطف تفسيرى باشد و هر دو اشاره به همان حكومت اسلامى داشته باشد؛ ولى اين احتمال نيز وجود دارد كه «سَاسَةَ الرَّعِيَّةِ» مربوط به دوران قبل از اسلام و تعبير به «وُلَاةَ أَمْرِ الْأُمَّةِ» مربوط به ظهور بعد از اسلام باشد، زيرا قبل از اسلام بنىاميّه تنها زعيم قبيلۀ خود بودند؛ ولى رعيّت به معناى وسيع كلمه و به تعبير ديگر «مردم مكّه» تحت زعامت عبدالمطلب و بعد از او ابوطالب قرار داشتند.
امام عليه السلام در تعبير خود به« بِغَيْرِ قَدَمٍ سَابِقٍ ...» به اين واقعيّت اشاره مىكند كه حكومت و زمامدارى بر امّت اسلامى نياز به شرايطى دارد از جمله پيشگام بودن در اسلام و شرافت والاى نسب در حالى كه معاويه فرزند ابوسفيانى است كه تا آخرين لحظهها در برابر پيغمبر اكرم مقاومت كرد و داستان آلودگيهاى مادر معاويه معروف است.
آن گاه امام عليه السلام در ضمن سه جمله به او هشدار مىدهد؛ نخست مىفرمايد:
«پناه به خدا مىبريم از اينكه ريشههاى شقاوت پيشين آثار پايدار بگذارد»؛ (وَ نَعُوذُ بِاللّهِ مِنْ لُزُومِ سَوَابِقِ الشَّقَاءِ).
اين جمله احتمالا اشاره به آن است كه معاويه به خاطر وراثت نامناسبى كه از پدر و مادر (ابوسفيان و هند جگرخوار) داشت و ساليان دراز با پيغمبر اسلام همراه پدرش مبارزه كرد، زمينههاى شقاوت و انحراف در او آماده بود و جز با خودسازى و تلاش فراوان رهايى از آن ممكن نبود.
و در دومين جمله مىافزايد:«و تو را بر حذر مىدارم از اينكه در طريق غفلت ناشى از آمال و آرزوهاى دراز همچنان به راه خود ادامه دهى»؛ (وَ أُحَذِّرُكَ أَنْ تَكُونَ مُتَمَادِياً فِي غِرَّةِ ١ الْأُمْنِيِّةِ). ٢
اين جمله نظر به همان چيزى دارد كه بارها در روايات اسلامى به آن اشاره شده كه آرزوهاى دور و دراز، انسان را از خدا و روز جزا و حتى موقعيت خويش در دنيا غافل مىسازد (و اما طول الامل فينسى الاخرة). ٣
و در سومين جمله مىفرمايد:«تو را بر حذر مىدارم از اينكه آشكار و نهانت يكسان نباشد (در ظاهر دم از اسلام بزنى ولى در باطن در راه شرك و افكار جاهليّت گام بردارى)»؛ (مُخْتَلِفَ الْعَلَانِيَةِ وَ السَّرِيرَةِ).
اين جمله اشاره به نفاق معاويه است كه در ظاهر به عنوان خونخواهى عثمان و دفاع از مقام خلافت برخاسته بود ولى در باطن هدفى جز حكومت بر شام نداشت و مىدانيم كه حالت نفاق و دوگانگى ظاهر و باطن و گفتار و رفتار از شرك هم خطرناكتر است، زيرا مسلمانان تكليف خود را با مشركان و دشمنان اسلام مىدانند در حالى كه ممكن است منافقان را به خاطر پوششى كه از اسلام در ظاهر دارند نشناسند و از پشت به آنها خنجر بزنند.