#خواب_بین_الطلوعین_را_ترک_کن...
بین الطلوعین یعنی بین دو دمیدین(طلوع) روشنایی، یعنی بین طلوع فجر(نماز صبح) تا طلوع آفتاب و زمانی که هوا تقریبا گرگ و میش شده است
توجه به نفس ومشغول بودن به تفکر واذکار موردتوصیه اولیاء الهی هست
❤️شهید #حجت_الاسلام_سجاد_شهرکی
، جوون دهه شصتی، امام جماعت مسجد مولای متقیان ، که در ۱۲ آبان ۱۴۰۱ توسط افراد مسلح ترور و به فیض شهادت نائل آمد .
http://eitaa.com/hajizadeh1
🆔کانالرسمیمحمدصادقحاجیزاده
🔴⚡️ترسیم آینده جهان توسط امام خامنهایحفظه الله:
🔺خط اساسی اول: انزوای آمریکا، در نظم جدید جهانی آمریکا منزوی خواهد بود، بر خلافی آنی که ده، بیست سال پیش بوش پدر گفت امروز تنها قدرت مسلط دنیا آمریکاست.
🔺خط اساسی دوم: انتقال قدرت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و حتی علمی از غرب به آسیا؛ آسیا خواهد شد مرکز دانش، مرکز اقتصاد، مرکز قدرت سیاسی، مرکز قدرت نظامی.
🔺خط اساسی سوم: فکر مقاومت و جبهه مقاومت گسترش خواهد یافت که مبتکرش جمهوری اسلامی است. فکر مقاومتِ در مقابل زورگویی.
http://eitaa.com/hajizadeh1
🆔کانالرسمیمحمدصادقحاجیزاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کسانی که در راه تحقق اهداف انقلاب هستید، اما از فتنهها به تنگ آمدین و خسته شدین، حتما این یک دقیقه رو ببینید👌
🇮🇷 #اقتدار_امپراطوری_ایرانی_اسلامی
#جهاد_تبیین_واجب_عینی_و_فوریست.
#نظم_نوین_جهانی
#فتنه_های_آخرالزمانی
http://eitaa.com/hajizadeh1
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
✅کانالرسمیمحمدصادقحاجیزاده
بانوی مهربانِ ایران، اینکه این خاک تن مطهر شما را در آغوش گرفته و انوار کرامتتان باریده بر سر ما، از نعمات دنیا ما را کافیست. مهربان خواهرِ سلطان، اولین زائر جامانده از زیارتِ علی بن موسی شمایید و قوت قلب تمامِ دلتنگهای در آرزوی زیارت که در کنجِ خانههای دور از مشهد، به انتظار یک دعوت نشستهاند و متوسلاند به پَر چادرتان. آن منتظرانی که بر سفرهی برادرتان متنعماند و نمک این سفرهی نور از نگاه خواهرانه شماست
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِیجَةَ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاته
امروز دلم عجیب گره خورده
به ضریح حرمی که حرم اهل بیت است
تو دوستش داری، همان طوری که پدرانت دوستش دارند.
دلم در صحن و سرای بانوی کرامت، در قم پرسه میزند
و میخواهم ایدۀ نقّاشی انتظارم را از بانو بگیرم.
گاهی باید بنشینی در خانه
و چشم به در بدوزی تا یار بیاید
و گاهی هم باید بلند شوی، بار سفر ببندی
شهر به شهر و جاده به جاده راه طی کنی تا به یار برسی
هر کدام از این انتظارها حال و هوای خودش را دارد.
امروز میخواهم خواهری را به تصویر بکشم
که از مدینه بار سفر بسته و مقصدش طوس است.
از وقتی که حرف سفر شده
آهنگ تپش قلبش فریاد انتظار را سر میدهد.
به جاده که افتاده
گویی طی کردن هر وجب از این جاده
به اندازۀ فرسنگها طول میکشد.
خاصیت انتظار این چنینی همین است:
وقتی که منتظر باشی و در راه
راه بیش از اندازه طولانی میشود.
من میخواهم بانو را در قم بکشم، یعنی در میانه راه
وقتی که بیمار است و در راه مانده
ولی دلش همچنان دارد راه را طی میکند.
فاطمه معصومه برای من
نماد منتظری است که ننشست
بلند شد و حرکت کرد
مخاطرۀ سفر را به جان خرید و رنج راه را تاب آورد
و اگر چه به یار نرسید؛ ولی تصویری از انتظار کشید
که تا همیشه باقی است.
ضریح و گلدستۀ بانو به من میگوید که منتظر نیستم هر چه قدر نگاه میکنم به زندگیام
نمیتوانم شباهتی پیدا کنم میان خودم و بانوی منتظر.
من چه قدر به خاطر تو از وطن بریدم و جادۀ خطر را برگزیدم؟
انتظاری که من دارم، انتظار بیدردهاست
اگر انتظار تو برایم درد سری داشته باشد
عطایش را به لقایش خواهم بخشید.
من نمیدانم چرا در قم، این جمکران است که نماد انتظار توست کسی اگر در حرم بانو، حس منتظرانه نیافت
باید زیارتش را از سر بگیرد
کسی چه میداند
شاید اگر تو فرمان بنای جمکران را در جایی دادی
که در امتداد حرم بانوست
میخواستی بگویی راه انتظار تو از حرم بانو میگذرد
بانو بزرگ معلّم درس انتظار است
مایی که انتظار را با نوع بیدردسرش دوست داریم
بیشتر از نان شب محتاج درس انتظار بانو هستیم.
باید یاد بگیرم به خاطر تو حرکت کردن را
به خاطر بانو دلم را بزرگ کن
تا یاد بگیرم این درس را.
حضرت معصومه سلام الله علیهم از مدینه به امر ولایی امام رضا علیه السلام به طرف ایران حرکت کرد. خودِ امام رضا ع برا غلام خانم نوشتند. باعزت و احترام ویژهای ، خواهرم حضرت معصومهرو بیار خراسان.
بیبی رسیدند ساوه، اونجا بیمار شدند. پرسیدند تا قم چقدر راهه. جواب دادن: ده فرسخ بیشتر راه نیست.
یه خانم جوان بیمار رو آوردند قم. تا رسید به شهر قم ، چه عزت و احترامی کردند. موسی بن خزرج آمد. یه عده گل آوردند. گلاب آوردند. درستشم همینه ، دختر امام ، خواهر امام رضا ع داره میاد، عمهی امام جواد ع داره میاد.
عجب عزت و احترامی کردند ، یه عده از شدت شوق گریه میکردند. یه عده صلوات میفرستند.
امام میخام بگم یا فاطمهی معصومه س ، اینجا یه پذیرایی از شما کردند. که هزاران سال در تاریخ ثبت میشه و برگه افتخار مردمه قمه.
اما جان خالی بود ببینی ، یه دختر امام ، یه خواهر امام ، یه عمهی امامی رو وارد شهری کردند، عجب احترامی کردند از دختر علی ع ، از خواهر امام حسین ع، از عمهی امام چهارم . نگم یا بن الحسن.یه عده رفتند بالای بام خانهها ، آنقدر سنگ میزدند که دختر ابی عبدالله صدا زد
بابا قرآن میخونه
سنگا به او لب میخوره
هرکدوم خطا میره
به عمه زینب میخوره
ای کاش به همین اکتفا میکردند. یه عده مأمور شدند که طعنه بزنند. هی صدا میزدند ، اینا خارجیند.